Quantcast
Channel: ‫فید مطالب .NET Tips
Viewing all 1980 articles
Browse latest View live

‫Protocol Buffers فرمتی برای تبادل دیتا

$
0
0
Protocol Buffers  فرمتی جدید برای تبادل دیتا بین سرور و کلاینت میباشد که توسط گوگل طراحی و ساخته شده است و همچنین اکثر زیرساخت‌های گوگل از این فرمت برای تبادل اطلاعات بین سرویس‌ها استفاده میکنند. Protocol Buffer را میتوان به عنوان جایگزینی برای JSON/XML بکار برد و به دلایل زیادی که در ادامه درباره‌ی آن صحبت میکنیم میتواند گزینه‌ی مناسبی برای Microservices‌ها باشد و همچنین سرعت بالا، سادگی در استفاده، پشتیبانی از زبان‌های برنامه نویسی متعدد از ویژگی‌های منحصر به فرد این زبان برای تبادل اطلاعات است.
در ابتدا میخواهم کمی راجع به تبادل دیتا، از گذشته تا به حال صحبت کنم:
مدت‌ها است از csv‌ها برای تبادل اطلاعات استفاده میشود؛ اما مزایا و معایب خاص خود را دارد، از جمله اینکه parse کردن راحتی دارد، راحتی در خواندن و غیره. معایبش هم این‌است که گارانتی برای نوع type ندارد و اینکه المان‌هایی که حاوی کاما هستند با مشکل رو به رو میشوند و غیره...
بعد از آن دیتابیس‌ها وارد کار شدند که همه‌ی ما کم و بیش با آنها آشنا هستیم؛ در آن‌ها دیتا‌ها کاملا با type مشخصی هستند و اینکه در table‌های مجزا ذخیره میشوند. مشکلاتش هم این است که دیتا باید حتما flat باشد و اینکه بین دیتابیس‌های مختلف definition‌های مختلفی وجود دارد.
بعد از آن با JSON آشنایی داریم که مزایای زیادی دارد و مدت هاست که مورد استفاده قرار گرفته و شامل این‌است که دیتا در آن میتواند تو در تو ذخیره شود، آرایه داشته باشد، کاملا در دنیای وب مورد قبول واقع شده، به وسیله‌ی هر زبانی قابل خواندن‌است و اینکه خیلی راحت در شبکه قابل انتقال می‌باشد. معایبش هم این‌است که خیلی راحت میتواند خیلی بزرگ شود و اینکه قابلیت کامنت، متادیتا و داکیومنتیشن هم ندارد.
اما میرسیم به گزینه‌ی آخر که protocol buffers است و ابزاری هست که ممکن است خیلی‌ها با آن آشنا نباشند. قبل از بررسی دقیقش به مزایا و معایبش می‌پردازیم. مزایا آن این‌است که دیتا در آن کاملا typed میباشد. دیتای آن به صورت اتوماتیک compressed می‌شود. اسکیما در آن توسط زبان منحصر به فردش قابل تعریف است و توسط تقریبا همه‌ی زبان‌های برنامه نویسی مشهور قابل استفاده‌است. تغییرات اسکیما در آن کنترل شده‌است. 3 تا 10 بار کم حجم‌تر و 20 تا 100 بار سریعتر از xml است و اینکه از روی آن می‌توان کد آماده برای استفاده تولید کرد که سرعت برنامه نویسی را خیلی بالا می‌برد. از مشکلاتش هم این است که ممکن است در یک سری از زبان‌های برنامه نویسی خاص قابل استفاده نباشد. البته بر روی C#, Nodejs, C, Go, Python ,... به خوبی کار می‌کند. مشکل دیگرش هم این‌است که نمی‌شود فایلش را با ادیتورها باز کرد و قابل خواندن نیست؛ چون serialized و compressed شده‌است.

طریقه‌ی استفاده از پروتکل بافر
در طی مختصری، نحوه‌ی کار کردن با این ابزار را مورد بررسی قرار می‌دهیم. طبق شکل زیر:

ابتدا از طریق فرمت protocol buffer، فایل‌های خود را که قرار است انتقال داده شوند، مینویسیم.

سپس بصورت خودکار برای زبان برنامه نویسی مطبوع خود آن را generate میکنیم.

کد‌های تولید شده بصورت خودکار و کاملا آماده هستند و ضمن اینکه encode/decode شدن بصورت خودکار توسط فریم ورک انجام شده و قابلیت تعامل بین زبان‌های مختلف برنامه نویسی یا سرویس‌های مختلف برقرار است.


نکته:

  •  بعضی از دیتابیس‌ها از فرمت protocol buffers پشتیبانی میکنند.
  • اکثر فریم ورک‌های RPC شامل gRPC از پروتکل بافر برای تبادل دیتا استفاده میکنند.
  • گوگل برای تمام سرویس‌های داخلی خود از آن استفاده میکند.
  • بعضی از پروژه‌های خیلی بزرگ مثل etcd از پروتکل بافر برای تبادل دیتا استفاده میکنند.
  • ما در این مقاله از ورژن 3 پروتکل بافر استفاده میکنیم.


نصب Code generator

برای اینکه بتوانیم از طریق فایل‌هایی که میسازیم کد‌های generate شده را تولید کنیم، احتیاج به کامپایلر مربوطه را داریم.

اگر از MacOSX استفاده میکنید، به راحتی با استفاده از دستور زیر می‌توانید آن را نصب کنید:

brew install protobuf

اگر هم از ویندوز استفاده میکنید، از این طریق میتوانید نسخه‌ی مورد نظر را به راحتی دانلود و مورد استفاده قرار بدهید:

https://github.com/google/protobuf/releases
https://github.com/google/protobuf/releases/download/v3.5.1/protoc-3.5.1-win32.zip

حالا میخواهیم اولین فایل خود را با این فرمت بسازیم.

اول از همه با هم نگاهی به ساختار فایل مربوطه میاندازیم:

همانطور که در تصویر فوق می‌بینید، همه چیز به سادگی مشخص است؛ ورژن 3 که آخرین ورژن پروتکل بافر میباشد، آیتمی به نام MyMessage با پراپرتی‌هایی مشخص شده از Type بخصوص، تعریف شده‌اند، تگ‌ها هم باید به ترتیب وارد شده باشند.

حالا میخواهیم بصورت واقعی protocol buffer خود را طراحی کرده و سپس از روی آن کد‌های مربوطه را generate نماییم؛ به نام sample.proto بصورت زیر:

syntax = "proto3";

package helloworld;

service Greeter {
  rpc SayHello (HelloRequest) returns (HelloReply) {}
}

message HelloRequest {
  string name = 1;
}

message HelloReply {
  string message = 1;
}

در فایل فوق علاوه بر تعریف‌های اولیه، یک سرویس را هم اضافه کرده‌ایم و همچنین متدی را با ورودی و خروجی‌های مشخصی ایجاد کرده‌ایم (امکانات پروتکل بافر خیلی بیشتر از این موارد است؛ از جمله فرمت‌های آرایه و غیره را نیز پشتیبانی میکند، همچنین از روشی برای versioning استفاده میکند که obsolete کردن پراپرتی‌ها و نسخه بندی را بسیار راحت می‌کند و ...). به سادگی قابلیت طراحی و پیاده سازی سرور و کلاینت مربوط به این آیتم ایجاد شده با استفاده از زبان‌های برنامه نویسی مختلف فراهم میباشد. حال کافی‌است که پروتکل بافر خود را با زبان دلخواه خود generate کنیم. در قسمت زیر برای زبان‌های برنامه نویسی Go و #C، کد‌ها را تولید میکنیم.

protoc sample.proto --go_out=plugins=grpc:.  
protoc sample.proto --csharp_out=.

بعد از تولید شدن کد‌ها با استفاده از زبان برنامه نویسی دلخواه خود میتوانید مشاهد کنید سرویس ها، تایپ‌ها و غیره همگی ساخته شده‌اند و کاملا آماده‌ی استفاده هستند.

در مقاله‌ی بعدی به آشنایی با gRPC می‌پردازیم و ضمن اینکه یک سرور با #C و یک کلاینت با زبان برنامه نویسی Go را نوشته که از طریق پروتکل بافر با هم به تبادل اطلاعات می‌پردازند!


‫آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت ششم - اعتبارسنجی مبتنی بر JWT

$
0
0
برای مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» و پروژه‌ی آن، یک چنین رابط کاربری آزمایشی تهیه شده‌است:


اکنون در ادامه قصد داریم این موارد را تبدیل به چندین درخواست به هم مرتبط postman کرده و در نهایت آن‌ها را به صورت یک collection قابل آزمایش مجدد، ذخیره کنیم.

مرحله 1: خاموش کردن بررسی مجوز SSL برنامه

چون مجوز SSL برنامه‌های ASP.NET Core که در حالت local اجرا می‌شوند از نوع self-signed certificateاست، توسط postman پردازش نخواهند شد. به همین جهت نیاز است به منوی File -> Settings آن مراجعه کرده و این بررسی را خاموش کنیم:



مرحله 2: ایجاد درخواست login و دریافت توکن‌ها


در اینجا این مراحل طی شده‌اند:
- ابتدا آدرس درخواست به https://localhost:5001/api/account/login تنظیم شده‌است.
- سپس نوع درخواست نیز به Post تغییر کرده‌است.
- چون اکنون نوع درخواست، Post است، می‌توان بدنه‌ی آن‌را مقدار دهی کرد و چون نوع آن JSON است، گزینه‌ی raw و سپس contentType صحیح انتخاب شده‌اند. در ادامه مقدار زیر تنظیم شده‌است:
{
    "username": "Vahid",
    "password": "12345"
}
این مقداری‌است که اکشن متد loginمی‌پذیرد. البته اگر برنامه را اجرا کنید، کلمه‌ی عبور پیش‌فرض آن 1234 است.
- پس از این تنظیمات اگر بر روی دکمه‌ی send کلیک کنیم، توکن‌های دریافتی را در قسمت response می‌توان مشاهده کرد.


مرحله‌ی 3: ذخیره سازی توکن‌های دریافتی در متغیرهای سراسری

برای دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور، نیاز است access_token را به همراه هر درخواست، به سمت سرور ارسال کرد. بنابراین نیاز است در همینجا این دو توکن را در متغیرهایی برای دسترسی بعدی، ذخیره کنیم:

var jsonData = pm.response.json();
pm.globals.set("access_token", jsonData.access_token);
pm.globals.set("refresh_token", jsonData.refresh_token);
محل تعریف این کدها نیز در قسمت Tests درخواست جاری است تا پس از پایان کار درخواست، اطلاعات آن استخراج شده و ذخیره شوند.


مرحله‌ی 3: ذخیره سازی مراحل انجام شده

برای این منظور، بر روی دکمه‌ی Save کنار Send کلیک کرده، نام Login را وارد و سپس یک Collection جدید را با نام دلخواه JWT Sample ایجاد می‌کنیم:


سپس این درخواست را در این مجموعه ذخیره خواهیم کرد.


مرحله‌ی 4: دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور

برای این منظور بر روی دکمه‌ی + موجود در کنار اولین برگه‌ای که مشغول به تکمیل آن هستیم، کلیک می‌کنیم تا یک برگه‌ی جدید ایجاد شود. سپس مشخصات آن را به صورت زیر تکمیل خواهیم کرد:


ابتدا آدرس درخواست از نوع Get را به https://localhost:5001/api/MyProtectedApi تنظیم خواهیم کرد.
سپس گزینه‌ی هدرهای این درخواست را انتخاب کرده و key/value جدیدی با مقادیر Authorization و Bearer {{access_token}} ایجاد می‌کنیم. در اینجا {{access_token}} همان متغیر سراسری است که پس از لاگین، تنظیم می‌شود. اکنون از این متغیر جهت تنظیم هدر Authorization استفاده کرده‌ایم.
در آخر اگر بر روی دکمه‌ی Send این درخواست کلیک کنیم، response فوق را می‌توان مشاهده کرد.

فراخوانی مسیر api/MyProtectedAdminApi نیز دقیقا به همین نحو است.

یک نکته:روش دومی نیز برای تنظیم هدر Authorization در postman وجود دارد. برای این منظور، گزینه‌ی Authorization یک درخواست را انتخاب کنید (تصویر زیر). سپس نوع آن‌را به Bearer token تغییر دهید و مقدار آن‌را به همان متغیر سراسری {{access_token}} تنظیم کنید. به این صورت هدر مخصوص JWT را به صورت خودکار ایجاد و ارسال می‌کند و در این حالت دیگر نیازی به تنظیم دستی برگه‌ی هدرها نیست.



مرحله‌ی 5: ارسال Refresh token و دریافت یک سری توکن جدید

این مرحله، نیاز به ارسال anti-forgery token را هم دارد و گرنه از طرف سرور و برنامه، برگشت خواهد خورد. اگر به کوکی‌های تنظیم شده‌ی توسط برگه‌ی لاگین دقت کنیم:


کوکی با نام XSRF-TOKEN نیز تنظیم شده‌است. بنابراین آن‌را توسط متد pm.cookies.get، در قسمت Tests برگه‌ی لاگین خوانده و در یک متغیر سراسری تنظیم می‌کنیم:
var jsonData = pm.response.json();
pm.globals.set("access_token", jsonData.access_token);
pm.globals.set("refresh_token", jsonData.refresh_token);
pm.globals.set('XSRF-TOKEN', pm.cookies.get('XSRF-TOKEN'));
سپس برگه‌ی جدید ایجاد درخواست refresh token به صورت زیر تنظیم می‌شود:
ابتدا در قسمت بدنه‌ی درخواست از نوع post به آدرس https://localhost:5001/api/account/RefreshToken، در قسمت raw آن، با انتخاب نوع json، این refresh token را که در قسمت لاگین خوانده و ذخیره کرده بودیم، به سمت سرور ارسال خواهیم کرد:


همچنین دو هدر زیر را نیز باید ارسال کنیم:


یکی هدر مخصوص Authorization است که در مورد آن بحث شد و دیگر هدر X-XSRF-TOKENکه در سمت سرور بجای anti-forgery token پردازش می‌شود. مقدار آن‌را نیز در برگه‌ی login با خواندن کوکی مرتبطی، پیشتر تنظیم کرده‌ایم که در اینجا از متغیر سراسری آن استفاده شده‌است.

اکنون اگر بر روی دکمه‌ی send این برگه کلیک کنید، دو توکن جدید را دریافت خواهیم کرد:


که نیاز است مجددا در برگه‌ی Tests آن، متغیرهای سراسری پیشین را بازنویسی کنند. به همین جهت دقیقا همان 4 سطری که اکنون در برگه‌ی Tests درخواست لاگین وجود دارند، باید در اینجا نیز تکرار شوند تا عملیات refresh token واقعا به تمام برگه‌های موجود، اعمال شود.


مرحله‌ی آخر: پیاده سازی logout

در اینجانیاز است refreshToken را به صورت یک کوئری استرینگ به سمت سرور ارسال کرد که به کمک متغیر {{refresh_token}}، در برگه‌ی params تعریف می‌شود:


همچنین هدر Authorization را نیز باید درج کرد:


پس از آن اگر درخواست را رسال کنیم، یک true را باید بتوان در response مشاهده کرد:



ذخیره سازی مجموعه‌ی جاری به صورت یک فایل JSON

برای گرفتن خروجی از این مجموعه و به اشتراک گذاشتن آن‌، اگر اشاره‌گر ماوس را بر روی نام یک مجموعه حرکت دهیم، یک دکمه‌ی جدید با برچسب ... ظاهر می‌شود. با کلیک بر روی آن، یکی از گزینه‌های آن، export نام دارد که جزئیات تمام درخواست‌های یک مجموعه را به صورت یک فایل JSON ذخیره می‌کند. برای نمونه فایل JSON خروجی این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید: JWT-Sample.postman_collection.json

‫آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت هفتم - استفاده از خروجی OpenAPI Swagger در Postman

$
0
0
در سری «OpenAPI Swagger» با نحوه‌ی مستندسازی یک Web API و همچنین آزمایش دستی اجزای آن به کمک Swagger-UI که رابط کاربری ایجاد شده‌ای بر اساس خروجی Open API است، آشنا شدیم. بنابراین اگر می‌توان رابط کاربری خودکاری را بر اساس OpenAPI Spec ایجاد کرد، به این معنا است که تمام اطلاعات لازم جهت انجام اینکار، هم اکنون در آن قرار دارد. در ادامه قصد داریم تعامل دستی با Swagger-UI را جهت آزمایش Web API، به Postman منتقل کرده تا اجرای مجموعه‌ای از آن‌ها را توسط Collection Runner، خودکار کنیم.


ساخت و ایجاد درخواست‌های Postman به کمک خروجی OpenAPI

در اینجا از همان برنامه‌ای که در سری «مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger» بررسی کردیم، استفاده خواهیم کرد. بنابراین، این برنامه از پیش تنظیم شده‌است و هم اکنون به همراه یک تولید کننده‌ی OpenAPI Specification نیز می‌باشد. آن‌را اجرا کنید تا بتوان به OpenAPI Specification تولیدی آن در آدرس زیر دسترسی یافت:
https://localhost:5001/swagger/LibraryOpenAPISpecification/swagger.json
سپس برنامه‌ی Postman را گشوده و از منوی File، گزینه‌ی Import آن‌را انتخاب کنید:


در برگه‌ی Import from link آن، همان URL فوق را که به خروجی OpenAPI Spec اشاره می‌کند، وارد کنید. اکنون با کلیک بر روی دکمه‌ی Import، یک مجموعه‌ی جدید، به نام Library API، به لیست مجموعه‌های Postman، اضافه می‌شود:


Postman تمام این اطلاعات را به صورت خودکار از OpenAPI Spec استخراج کرده‌است. تمام نام‌ها نیز بر اساس توضیحاتی که برای متدها نوشته‌ایم، انتخاب شده‌اند.


ارسال اولین درخواست به Web API

در اینجا برای نمونه اگر درخواست «Get list of authors» را انتخاب کنیم، یک چنین خروجی ظاهر می‌شود:


همانطور که مشاهده می‌کنید، متغیر {{baseUrl}} را جهت تنظیم آدرس پایه‌ی Web API انتخاب کرده‌است. این نکته در مطلب «قسمت پنجم - انواع متغیرهای قابل تعریف در Postman» بیشتر بحث شده‌است. هدف از تعریف متغیر {{baseUrl}} به این شکل در اینجا، امکان تعریف آن به صورت یک متغیر محیطی است تا بتوان آن‌را به سادگی بر اساس محیط‌های مختلفی که تعریف و انتخاب می‌کنیم، تغییر داد؛ بدون اینکه نیازی باشد اصل درخواست‌های تعریف شده، تغییری کنند. بنابراین در ادامه نیاز است یک محیط جدید را تعریف کنیم.
برای تعریف یک محیط جدید می‌توان بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه و کلیک بر روی گزینه‌ی Add آن، یک محیط جدید را ایجاد کرد:


در صفحه‌ی باز شده ابتدا باید نامی را برای این محیط جدید انتخاب کرد و سپس می‌توان key/valueهایی را مخصوص این محیط، تعریف نمود:


ابتدا یک نام دلخواه وارد شده‌است و سپس متغیر محیطی baseUrl را با مقدار اولیه‌ی https://localhost:5001 تنظیم کرده‌ایم. پس از آن با کلیک بر روی Add پایین این صفحه، کار تعریف این محیط جدید به پایان می‌رسد.

مرحله‌ی بعد، انتخاب این محیط تعریف شده، به عنوان محیط کاری جاری است:


پس از این انتخاب، اگر اشاره‌گر ماوس را به متغیر baseUrl نزدیک کنیم، می‌توان مقدار تنظیم شده‌ی آن‌را مشاهده کرد:


اکنون اگر بر روی دکمه‌ی send این درخواست کلیک کنیم، چنین خروجی ظاهر می‌شود:


علت آن‌را می‌توان در برگه‌ی Authorization درخواست جاری مشاهده کرد:


همانطور که در مطلب «قسمت ششم - یک مثال تکمیلی: تبدیل رابط کاربری مثال JWT به یک مجموعه‌ی Postman» نیز مشاهده کردیم، برای تعریف هدرهای Authorization یا می‌توان به برگه‌ی هدرهای درخواست جاری مراجعه کرد و این هدرها را دستی تولید کرد و یا می‌توان با استفاده از برگه‌ی Authorization آن، کار تعریف این هدرها را ساده نمود. برای مثال در اینجا Postman بر اساس خروجی OpenAPI، دقیقا تشخیص داده‌است که این Web API از Basic authenticationاستفاده می‌کند. به همین جهت فیلدهای ورود نام کاربری و کلمه‌ی عبور را علاوه بر نوع اعتبارسنجی از پیش انتخاب شده، تدارک دیده‌است.
برای اینکه این مقادیر را نیز تبدیل به متغیرهای محیطی کنیم، برای ویرایش اطلاعات منتسب به محیط جاری، ابتدا باید آن‌را از dropdown محیط‌های بالای صفحه انتخاب کرد. اکنون با کلیک بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، لینک ویرایش این محیط انتخاب شده ظاهر می‌شود. با کلیک بر روی آن، می‌توان دو متغیر محیطی جدید را تعریف کرد:


پس از تعریف متغیرهای محیطی {{username}} و {{password}}، آن‌ها را در قسمت Authorization درخواست جاری استفاده می‌کنیم:


اینبار اگر مجددا بر روی دکمه‌ی Send کلیک کنیم، خروجی ذیل حاصل خواهد شد:


 

‫بهینه سازی پروژه‌های Angular

$
0
0
Angularیکی از محبوب‌ترین فریم ورک‌ها، برای ساختن برنامه‌های تک صفحه‌ای می‌باشد. اگرچه گفتیم تک صفحه‌ای، اما ضرورتا منظور این نیست که پروژه‌ی شما تنها شامل یک صفحه باشد. شما می‌توانید با Angularیک وب سایت را با هزاران صفحه نیز ایجاد کنید. با این حال وقتی بحث از کارآیی باشد، بهتر است همیشه در رابطه با تعدادی فکر کنیم که باعث می‌شوند پروژه، نرم و سریع اجرا شود. 


#1 Optimize main bundle with Lazy Loading
وقتی که پروژه را برای حالت ارائه‌ی نهایی (Production ) بدون در نظر گرفتن Lazy Load، بیلد می‌کنیم احتمالا فایل‌های تولید شده زیر را در پوشه‌ی dist خواهیم دید: 

  1. polyfills.js :  برای ساختن برنامه‌های سازگار با انواع مرورگر‌ها می‌باشد. به دلیل اینکه وقتی کد‌ها را با جدیدترین ویژگی‌ها می‌نویسیم، ممکن است که همه‌ی مرورگر‌ها توانایی پشتیبانی از آن ویژگی‌ها را نداشته باشند.
  2. scripts.js : شامل اسکریپت‌هایی می‌باشد که در بخش scripts، در فایل angular.json تعریف کرده‌ایم.
  3.  webpack loader : runtime.js می‌باشد. این فایل شامل webpack utilities‌هایی می‌باشد که برای بارگذاری دیگر فایل‌ها مورد نیاز است.
  4. styles.css : شامل style ‌هایی است که در بخش styles، در فایل angular.json تعریف کرده‌ایم.
  5. main.js : شامل تمامی کد‌ها از قبیل کامپوننت‌ها ( کد‌های مربوط به css ، html ، ts) ، دایرکتیو‌ها، pipes و سرویس‌ها و ماژول‌های ایمپورت شده از جمله third party‌های می‌باشد.

همانطور که متوجه هستید، فایل main.js در طول زمان بزرگتر و بزرگتر خواهد شد که این یک مشکل است. در این حالت برای مشاهده‌ی وب سایت، مرورگر نیاز دارد که فایل main.js را دانلود کرده و سپس در صفحه،  آن را اجرا و رندر کند که این یک چالش برای کاربران موبایل با اینترنت ضعیف و هم چنین کاربران دسکتاپ می‌باشد. 
آسان‌ترین راه برای برطرف کردن این مشکل این است که پروژه را به چندین ماژول lazy load، تقسیم کنیم. وقتی که از lazy module‌ها استفاده می‌کنیم، انگیولار chunk مربوط به آن را تولید می‌کند که در ابتدا بارگذاری نخواهد شد؛ مگر اینکه مورد نیاز باشند (معمولا با فعال سازی یک مسیر اتفاق می‌افتد). 
وقتی که از lazy loading استفاده می‌کنیم، بعد از فرایند build، فایل‌های جدیدی تولید خواهند شد، مثل  4.386205799sfghe4.js که یک  چانک از  یک lazy module می‌باشد و در زمان راه اندازی صفحه اول اجرا نخواهد شد که نتیجه‌ی آن داشتن فایل main.js ای با حجم کم می‌باشد. بنابراین بارگذاری صفحه‌ی اول، خیلی سریع انجام خواهد شد. 

با این حال، بارگذاری هر قسمت می‌تواند بر روی کارآیی تاثیر داشته باشد (بارگذاری ممکن است کند باشد). خوشبختانه انگیولار یک راه را برای برطرف کردن این مشکل فراهم کرده است ( PreloadingStrategy ) . بعد از اینکه فایل main.js  به صورت کامل بارگذاری و اجرا شد، کار پیش واکشی ماژول‌ها را انجام می‌دهد و زمانیکه کاربری مسیری را درخواست می‌دهد، آْن مسیر را بدون درنگ مشاهده خواهد کرد.

#2 Debug bundles with Webpack Bundle Analyzer 
حتی ممکن است بعد از تقسیم کردن منطق برنامه به چند ماژول lazy load، شما یک فایل main.js بزرگ داشته باشید. در این حالت می‌توانید بهینه سازی بیشتری را با استفاده از Webpack Bundle Analyzer انجام دهید. با استفاده از این پکیج می‌توانید آمار‌هایی را در رابطه با هر باندل داشته باشید. در ابتدا با استفاده از دستور زیر پکیج آن‌را نصب کنید:
npm install --save-dev webpack-bundle-analyzer
سپس فایل package.json را باز کرده و در بخش scripts، مدخل زیر را اضافه کنید:
"bundle-report": "ng build --prod --stats-json && webpack-bundle-analyzer dist/stats.json"
توجه کنید که اگر خروجی برنامه شما مستقیما در dist می‌باشد، به صورت بالا عمل کنید؛ ولی اگر خروجی برنامه شما در پوشه‌ی dist/YourApplicationName باشد، آن را به حالت زیر ویرایش کنید:
"bundle-report": "ng build --prod --stats-json && webpack-bundle-analyzer dist/YourApplicationName/stats.json"
در نهایت دستور زیر را اجرا کنید:
npm run bundle-report
دستور بالا یک بیلد را برای پروژه برای حالت ارائه‌ی نهایی  (Production) همراه با  آمار‌هایی در رابطه با هر باندل ایجاد می‌کند. در اینجا می‌توانیم ببینیم که چه ماژولها/فایل‌هایی در هر باندل استفاده شده‌است. این مورد فوق العاده کمک می‌کند. هم چنین می‌توانیم به صورت بصری ببینیم که چه چیز‌هایی در هر ماژول شامل شده‌اند که بهتر بود آنجا نباشند:


#3 Use Lazy Loading for images that are not visible in page 
وقتی که صفحه اصلی را در اولین بار، بارگذاری می‌کنیم، می‌توانیم تصاویری را داشته باشیم که در صفحه‌ی نمایش، نمایان نباشند (منظور viewport می‌باشد) و کاربر برای دیدن آن تصاویر باید صفحه را به پایین اسکرول کند. با این وجود وقتی که صفحه بارگذاری می‌شود، تصاویر هم بلافاصله دانلود می‌شوند. اگر تعداد تصاویر زیاد باشند این مورد می‌تواند بر روی performance تاثیر منفی داشته باشد. برای برطرف کردن این مشکل می‌توان از lazy loading تصاویر استفاده کرد. در این حالت تصاویر زمانی بارگذاری می‌شوند که کاربر به آن‌ها می‌رسد. یک JavaScript API به نام Intersection Observer APIوجود دارد که باعث می‌شود پیاده سازی lazy load خیلی آسان شود. علاوه بر این می‌توان یک دایرکتیو را با قابلیت استفاده مجدد طراحی کرد ( lazy loading برای تصاویر با استفاده از Intersection Observer).

#4 Use virtual scrolling for large lists 
با استفاده از virtual scrolling می‌توان المنت‌ها را در Dom بر اساس بخش‌های قابل مشاهده‌ای از یک لیست، Load  یا unload کرد که برنامه را فوق العاده سریع می‌کند.
 
#5 Use FOUT instead of FOIT for fonts 
در بیشتر وب سایت‌ها می‌توان فونت‌های سفارشی زیبایی را به جای فونت‌های معمول دید. با این حال برای استفاده از فونت‌های فراهم شده توسط سرویس‌های دیگر لازم است که مرورگر آن‌ها را دانلود و parse  کند. اگر از فونت‌های سفارشی استفاده کنیم، مثل  Google Fonts، چه اتفاقی می‌افتد؟ در اینجا دو سناریو وجود دارد: 
  • در این حالت مرورگر منتظر می‌ماند تا فونت دانلود شود و آن را parse  کند و تنها بعد از آن متن را بر روی صفحه نمایش می‌دهد. متن روی صفحه تا زمانیکه فونت دانلود و parse  نشده باشد، قابل مشاهده نیست؛ این FOIT است (Flash of invisible text) .
  • مرورگر در ابتدا متن را با استفاده از فونت معمول نمایش می‌دهد و بعد از آن سعی می‌کند که ساختار‌های فونت خارجی را دریافت کند. وقتی که دانلود انجام شد و سپس آن را parse  کرد، فونت سفارشی دانلود شده، با فونت معمول جایگزین خواهد شد؛ این FOUT است ( Flash of unstyled text ).

بیشتر مرورگر‌ها از FOIT  استفاده می‌کنند و تنها Internet Explorer از FOUT استفاده می‌کند. برای برطرف کردن این مشکل می‌توان از توصیف‌گر font-display استفاده کرد و به مرورگر بگوییم که می‌خواهیم در ابتدا متن را با فونت معمول نمایش دهیم و جایگزینی فونت، بعد از دانلود باشد (بیشتر).

‫C# 8.0 - پیشنیاز و روش راه اندازی

$
0
0
پیشنیاز کار با C# 8.0

هرچند بسیاری از قابلیت‌های C# 8.0 در خود کامپایلر #C پیاده سازی شده‌اند، اما برای مثال قابلیتی مانند «پیاده سازی پیش‌فرض اینترفیس‌ها» نیاز به یک runtime جدید دارد که به همراه NET Core 3.0.ارائه می‌شود. بنابراین NET Full 4x. شاهد پیاده سازی C# 8.0 نخواهد بود. همچنین یک سری از قابلیت‌های C# 8.0 وابسته‌ی به NET Standard 2.1. و  netcoreapp3.0  هستند؛ مانند نوع‌های جدید System.IAsyncDisposable و یا System.Range. به همین جهت است که برای کار با C# 8.0، حتما نیاز به نصب NET Core 3.0. نیز می‌باشد و به روز رسانی کامپایلر #C کافی نیست.


چه نگارش‌هایی از Visual Studio از NET Core 3.0. پشتیبانی می‌کنند؟

مطابق مستندات رسمیموجود، یک چنین جدولی در مورد نگارش‌های مختلف NET Core. و نگارش‌های ویژوال استودیوهایی از که از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند، وجود دارد:

.NET Core SDK.NET Core RuntimeCompatible Visual StudioMSBuildNotes
2.1.5nn2.1201715Installed as part of VS 2017 version 15.9
2.1.6nn2.1201916Installed as part of VS 2019
2.2.1nn2.2201715Installed manually
2.2.2nn2.2201916Installed as part of VS 2019
3.0.1nn3.0 (Preview)201916Installed manually

بنابراین فقط VS 2019 است که قابلیت پشتیبانی از NET Core 3.0. را دارد. به همین جهت اگر قصد دارید با ویژوال استودیو کار کنید، نصب VS 2019 برای کار با C# 8.0 الزامی است.


فعالسازی C# 8.0 در ویژوال استودیو 2019

در زمان نگارش این مطلب، NET Core 3.0. در حالت پیش‌نمایش، ارائه شده‌است. به همین جهت جزء یکپارچه‌ی VS 2019 محسوب نشده و باید جداگانه نصب شود:


- برای این منظور ابتدا نیاز است آخرین نگارش NET Core 3.0 SDK.را دریافت و نصب کنید.
- سپس از منوی Tools | Options، گزینه‌ی Projects and Solutions را انتخاب و در ادامه گزینه‌ی Use previews of the .NET Core SDK را انتخاب کنید.
- پس از آن، این SDK جدید NET Core. به صورت زیر قابل انتخاب خواهد بود:


البته انتخاب شماره SDK صحیح به تنهایی برای کار با C# 8.0 کافی نیست؛ بلکه باید شماره‌ی زبان مورد استفاده را نیز صریحا انتخاب کرد:


برای اینکار بر روی پروژه کلیک راست کرده و گزینه‌ی Properties آن‌را انتخاب کنید. سپس در اینجا در برگه‌ی Build، بر روی دکمه‌ی Advanced کلیک کنید تا بتوان شماره نگارش زبان را مطابق تصویر فوق انتخاب کرد. در اینجا بجای C# 8.0 (beta)، گزینه‌ی unsupported preview را نیز می‌توانید انتخاب کنید.

یک نکته:خلاصه‌ی تمام این مراحل، منوها و تصاویر، همان تنظیمات فایل csproj است که در ادامه بررسی می‌کنیم.


فعالسازی C# 8.0 در VSCode

مدت‌ها است که برای کار با NET Core. نیازی به استفاده‌ی از نگارش کامل ویژوال استودیو نیست. همینقدر که VSCodeرا به همراه افزونه‌ی #C آن نصب کرده باشید، می‌توانید برنامه‌های مبتنی بر NET Core. را بر روی سیستم عامل‌های مختلفی که NET Core SDK. بر روی آن‌ها نصب شده‌است، توسعه دهید.
پشتیبانی ابتدایی از C# 8.0، با نگارش v1.18.0 افزونه‌ی #C مخصوص VSCode ارائه شد. بنابراین هم اکنون اگر آخرین نگارش آن‌را نصب کرده باشید، امکان کار با پروژه‌های NET Core 3.0 و C# 8.0 را نیز دارید.
بنابراین در اینجا به صورت خلاصه:
- ابتدا باید NET Core 3.0 SDK. را به صورت جداگانه‌ای دریافتو نصب کنید.
- سپس آخرین نگارشافزونه‌ی #C مخصوص VSCode را نیز نصب کنید.
- در آخر، یک پوشه‌ی جدید را ایجاد کرده و در خط فرمان دستور dotnet new console را صادر کنید. این دستور بر اساس آخرین شماره نگارش SDK نصب شده، یک پروژه‌ی جدید کنسول را ایجاد می‌کند که ساختار فایل csproj آن به صورت زیر است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"><PropertyGroup><OutputType>Exe</OutputType><TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework></PropertyGroup></Project>
همانطور که مشاهده می‌کنید، TargetFramework را به آخرین SDK نصب شده، تنظیم کرده‌است (معادل دومین تصویر این مطلب). مرحله‌ی بعد، تنظیم شماره نگارش زبان آن است. برای این منظور یکی از دو حالت زیر را می‌توان انتخاب کرد:
- یا معادل همان گزینه‌ی unsupported preview در تصویر سوم این مطلب:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"> <PropertyGroup> <OutputType>Exe</OutputType> <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework> <LangVersion>preview</LangVersion> </PropertyGroup></Project>
- و یا تعیین صریح شماره نگارش C# 8.0 (beta) به صورت زیر:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"> <PropertyGroup> <OutputType>Exe</OutputType> <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework> <LangVersion>8.0</LangVersion> </PropertyGroup></Project>

یک نکته:در اینجا نمی‌توان LangVersion را به latest تنظیم کرد؛ چون C# 8.0 هنوز در مرحله‌ی بتا است. زمانیکه از مرحله‌ی بتا خارج شد، مقدار پیش‌فرض آن دقیقا latest خواهد بود و ذکر صریح آن غیر ضروریاست. انتخاب latest در اینجا به latest minor version یا همان نگارش C# 7.3 فعلی (آخرین نگارش پایدار زبان #C در زمان نگارش این مطلب) اشاره می‌کند.



Rider و پشتیبانی از C# 8.0

Rider 2019.1نیز به همراه پشتیبانی از C# 8.0 ارائه شده‌است و می‌تواند گزینه‌ی مطلوب دیگری برای توسعه‌ی برنامه‌های مبتنی بر NET Core. باشد.


نصب NET Core 3.0 SDK. و عدم اجرای برنامه‌های پیشین

یکی از مزایای کار با NET Core.، امکان نصب چندین نوع مختلف SDK آن، به موازت هم است؛ بدون اینکه بر روی یکدیگر تاثیری بگذارند. البته این نکته را باید درنظر داشت که برنامه‌های NET Core. بدون وجود فایل مخصوص global.json در پوشه‌ی ریشه‌ی آن‌ها، همواره از آخرین نگارش SDK نصب شده، برای اجرا استفاده خواهند کرد. اگر این مورد بر روی کار شما تاثیرگذار است، می‌توانید شماره SDK مورد استفاده‌ی برنامه‌ی خود را قفل کنید، تا SDKهای جدید نصب شده، به عنوان SDK پیش‌فرض برنامه‌های پیشین، انتخاب نشوند. بنابراین ابتدا لیست SDKهای نصب شده را با دستور زیر پیدا کنید:
> dotnet --list-sdks
سپس برای پروژه‌های قدیمی خود که فعلا قصد به روز رسانی آن‌ها را ندارید، یک فایل global.json را به صورت زیر‌، در ریشه‌ی پروژه تولید کنید:
> dotnet new globaljson --sdk-version 2.2.300> type global.json
در اینجا 2.2.300 یکی از شماره‌هایی است که توسط دستور dotnet --list-sdks یافته‌اید و پروژه‌ی قبلی شما بر اساس آن کار می‌کند.

C# 8.0 - Nullable Reference Types

$
0
0
نوع‌های ارجاعی (Reference Types) در #C، همیشه نال‌پذیر بوده‌اند؛ در مقابل نوع‌های مقداری (value types) مانند DateTime که برای نال‌پذیر کردن آن‌ها باید یک علامت سؤال را در حین تعریف نوع آن‌ها ذکر کرد تا تبدیل به یک نوع نال‌پذیر شود (DateTime? Created). بنابراین عنوانی مانند «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» شاید آنچنان مفهوم نباشد.
خالق Null در زبان‌های برنامه نویسی، آن‌را یک اشتباه چند میلیارد دلاری می‌داند! و به عنوان یک توسعه دهنده‌ی دات نت، غیرممکن است که در حین اجرای برنامه‌های خود تابحال به null reference exception برخورد نکرده باشید. هدف از ارائه‌ی قابلیت جدید «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» در C# 8.0، مقابله‌ی با یک چنین مشکلاتی است و خصوصا غنی سازی IDEها برای ارائه‌ی اخطارهایی پیش از کامپایل برنامه، در مورد قسمت‌هایی از کد که ممکن است سبب بروز null reference exception شوند.


فعالسازی «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر»

قابلیت «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. برای فعالسازی آن می‌توان فایل csproj را به صورت زیر، با افزودن خاصیت NullableContextOptions، ویرایش کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"><PropertyGroup><OutputType>Exe</OutputType><TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework><LangVersion>8.0</LangVersion><NullableContextOptions>enable</NullableContextOptions></PropertyGroup></Project>
یک نکته:در نگارش‌های بعدی NET Core SDK. و همچنین ویژوال استودیو (از نگارش 16.2.0 به بعد)، خاصیت NullableContextOptions به صرفا Nullable تغییر نام یافته و ساده شده‌است. بنابراین اگر در این نگارش‌ها به خطاهای ذیل برخوردید:
CS8632: The annotation for nullable reference types should only be used in code within a ‘#nullable’ context.
CS8627: A nullable type parameter must be known to be a value-type or non-nullable reference type. Consider adding a ‘class’, ‘struct’ or type constraint.
صرفا به معنای استفاده‌ی از نام قدیمی این ویژگی است که باید به Nullable تغییر پیدا کند:
<PropertyGroup><LangVersion>preview</LangVersion><Nullable>enable</Nullable></PropertyGroup>
اما در زمان نگارش این مطلب که 3.0.100-preview5-011568 در دسترس است، فعلا همان نام قدیمی NullableContextOptions کار می‌کند.


تغییر ماهیت نوع‌های ارجاعی #C با فعالسازی NullableContextOptions


در #C ای که ما می‌شناسیم، رشته‌ها قابلیت پذیرش نال را دارند و همچنین ذکر آن‌ها به صورت nullable بی‌معنا است. اما پس از فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر، اکنون عکس آن رخ می‌دهد. رشته‌ها نال‌نپذیر می‌شوند؛ اما می‌توان در صورت نیاز، آن‌ها را nullable نیز تعریف کرد.


یک مثال: بررسی تاثیر فعالسازی NullableContextOptions بر روی یک پروژه

کلاس زیر را در نظر بگیرید:
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }

        public string MiddleName { get; set; }

        public string LastName { get; set; }

        public Person(string first, string last) =>
            (FirstName, LastName) = (first, last);

        public Person(string first, string middle, string last) =>
            (FirstName, MiddleName, LastName) = (first, middle, last);

        public override string ToString() => $"{FirstName} {MiddleName} {LastName}";
    }
با فعالسازی خاصیت NullableContextOptions، بلافاصله اخطار زیر در IDE ظاهر می‌شود (اگر ظاهر نشد، یکبار پروژه را بسته و مجددا بارگذاری کنید):


در این کلاس، دو سازنده وجود دارند که یکی MiddleName را دریافت می‌کند و دیگری خیر. در اینجا کامپایلر تشخیص داده‌است که چون در سازنده‌ی اولی که MiddleName را دریافت نمی‌کند، مقدار پیش‌فرض خاصیت MiddleName، نال خواهد بود و همچنین ما NullableContextOptions را نیز فعال کرده‌ایم، بنابراین این خاصیت دیگر به صورت معمول و متداول یک نوع ارجاعی نال‌پذیر عمل نمی‌کند و دیگر نمی‌توان نال را به عنوان مقدار پیش‌فرض آن، به آن نسبت داد. به همین جهت اخطار فوق ظاهر شده‌است.
برای رفع این مشکل:
به کامپایلر اعلام می‌کنیم: «می‌دانیم که MiddleName می‌تواند نال هم باشد» و آن‌را در این زمینه راهنمایی می‌کنیم:
public string? MiddleName { get; set; }
پس از این تغییر، اخطار فوق که ذیل سازنده‌ی اول کلاس Person ظاهر شده بود، محو می‌شود. اما اکنون مجددا کامپایلر، در جائیکه می‌خواهیم از آن استفاده کنیم:
    public static class NullableReferenceTypes
    {
        //#nullable enable // Toggle to enable

        public static string Exemplify()
        {
            var vahid = new Person("Vahid", "N");
            var length = GetLengthOfMiddleName(vahid);

            return $"{vahid.FirstName}'s middle name has {length} characters in it.";

            static int GetLengthOfMiddleName(Person person)
            {
                string middleName = person.MiddleName;
                return middleName.Length;
            }
        }
    }
اخطارهایی را صادر می‌کند:


در اینجا در متد محلی (local function) تعریف شده، سعی در دسترسی به خاصیت MiddleName وجود دارد و اکنون با تغییر جدیدی که اعمال کردیم، به صورت نال‌پذیر تعریف شده‌است.
همچنین در سطر بعدی آن نیز نتیجه‌ی نهایی middleName، مورد استفاده قرار گرفته‌است که آن نیز مشکل‌دار تشخیص داده شده‌است.
مشکل اولین سطر را به این صورت می‌توانیم برطرف کنیم:
var middleName = person.MiddleName;
در اینجا بجای ذکر صریح نوع string، از var استفاده شده‌است. پیشتر با ذکر صریح نوع string، آن‌را یک رشته‌ی نال‌نپذیر تعریف کرده بودیم. اما اکنون چون person.MiddleName نال‌پذیر تعریف شده‌است، var نیز به صورت خودکار به این رشته‌ی نال‌پذیر اشاره می‌کند.
اما مشکل سطر دوم هنوز باقی است:


علت اینجا است که متغیر middleName نیز اکنون ممکن است مقدار نال را داشته باشد. برای رفع این مشکل می‌توان از اپراتور .? استفاده کرد و سپس اگر مقدار نهایی این عبارت نال بود، مقدار صفر را بازگشت می‌دهیم:
static int GetLengthOfMiddleName(Person person)
{
   var middleName = person.MiddleName;
   return middleName?.Length ?? 0;
}
هدف از این قابلیت و ویژگی کامپایلر، کمک کردن به توسعه دهنده‌ها جهت نوشتن کدهایی امن‌تر و مقاوم‌تر به null reference exception‌ها است.


امکان خاموش و روشن کردن ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر به صورت موضعی

زمانیکه خاصیت NullableContextOptions را فعال می‌کنیم، بر روی کل پروژه تاثیر می‌گذارد. برای مثال اگر یک چنین قابلیتی را بر روی پروژه‌های قدیمی خود فعال کنید، با صدها اخطار مواجه خواهید شد. به همین جهت است که این ویژگی حتی با فعالسازی C# 8.0 و انتخاب آن، به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. بنابراین برای اینکه بتوان پروژه‌های قدیمی را قدم به قدم و سر فرصت، «مقاوم‌تر» کرد، می‌توان تعیین کرد که کدام قسمت، تحت تاثیر این ویژگی قرار بگیرد و کدام قسمت‌ها خیر:
public static class NullableReferenceTypes
{
#nullable disable // Toggle to enable
در اینجا می‌توان با استفاده از compiler directive جدید nullable# به کامپایلر اعلام کرد که از این قسمت صرفنظر کن. مقدار آن می‌تواند disable و یا enable باشد.


مجبور ساختن خود به «مقاوم سازی» برنامه

اگر NullableContextOptions را فعال کنید، کامپایلر صرفا یکسری اخطار را در مورد مشکلات احتمالی صادر می‌کند؛ اما برنامه هنوز کامپایل می‌شود. برای اینکه خود را مقید به «مقاوم سازی» برنامه کنیم، می‌توانیم با فعالسازی ویژگی TreatWarningsAsErrors در فایل csprj، این اخطارها را تبدیل به خطای کامپایلر کرده و از کامپایل برنامه جلوگیری کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"><PropertyGroup><OutputType>Exe</OutputType><TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework><LangVersion>8.0</LangVersion><NullableContextOptions>enable</NullableContextOptions><TreatWarningsAsErrors>true</TreatWarningsAsErrors></PropertyGroup></Project>
البته TreatWarningsAsErrors تمام اخطارهای برنامه را تبدیل به خطا می‌کند. اگر می‌خواهید انتخابی‌تر عمل کنید، می‌توان از خاصیت WarningsAsErrors استفاده کرد:
<WarningsAsErrors>CS8600;CS8602;CS8603</WarningsAsErrors>


آیا اگر برنامه‌ای با C# 7.0 کامپایل شود، کتابخانه‌های تهیه شده‌ی با C# 8.0 را می‌تواند استفاده کند؟

پاسخ: بله. از دیدگاه برنامه‌های قدیمی، کتابخانه‌های تهیه شده‌ی با C# 8.0، تفاوتی با سایر کتابخانه ندارند. آن‌ها نوع‌های نال‌پذیر جدید را مانند ?string مشاهده نمی‌کنند؛ آن‌ها فقط string را مشاهده می‌کنند و روش کار کردن با آن‌ها نیز همانند قبل است. بدیهی است در این حالت از مزایای کامپایلر C# 8.0 در تشخیص زود هنگام مشکلات برنامه محروم خواهند بود؛ اما عملکرد برنامه تفاوتی نمی‌کند.


وضعیت برنامه‌ی C# 8.0 ای که از کتابخانه‌های C# 7.0 و یا قبل از آن استفاده می‌کند، چگونه خواهد بود؟

چون کتابخانه‌های قدیمی‌تر از مزایای کامپایلر C# 8.0 استفاده نمی‌کنند، خروجی‌های آن بدون بروز خطایی توسط کامپایلر C# 8.0 استفاده می‌شوند؛ چون حجم اخطارهای صادر شده‌ی در این حالت بیش از حد خواهد بود. یعنی این بررسی‌های کامپایلر صرفا برای کتابخانه‌های جدید فعال هستند و نه برای کتابخانه‌های قدیمی.


مهارت‌های مواجه شدن با اخطارهای ناشی از فعالسازی NullableContextOptions

در مثالی که بررسی شد، یک نمونه از روش‌های مواجه شدن با اخطارهای ناشی از فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر را بررسی کردیم. در ادامه روش‌های تکمیلی دیگری را بررسی می‌کنیم.

1- هرجائیکه قرار است متغیر ارجاعی نال‌پذیر باشد، آن‌را صراحتا اعلام کنید.
string name = null; // ERROR
string? name = null; // OK!
این مثال را پیشتر بررسی کردیم. با فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر، ماهیت آن‌ها نیز تغییر می‌کند و دیگر نمی‌توان به آن‌ها null را انتساب داد. اگر نیاز است حتما اینکار صورت گیرد، آن‌ها را توسط ? به صورت nullable تعریف کنید.
نمونه‌ی دیگر آن مثال زیر است:
public class Person
{
    public Address? Address { get; set; };
    public string Country => Address?.Country;   // ERROR! 
}
در اینجا Address یک نوع ارجاعی نال‌پذیر است. بنابراین حاصل Address?.Country می‌تواند نال باشد و به Country نال‌نپذیر قابل انتساب نیست. برای رفع این مشکل کافی است دقیقا مشخص کنیم که این رشته نیز نال‌پذیر است:
public class Person
{
    public Address? Address { get; set; };
    public string? Country => Address?.Country;  // OK!
}

البته در این حالت باید به مثال زیر دقت داشت:
var node = this; // Initialize non-nullable variable
while (node != null)
{
   node = null; // ERROR!
}
چون node در اینجا توسط var تعریف شده‌است، دقیقا نوع this را که non-nullable است، پیدا می‌کند. بنابراین بعدها نمی‌توان به آن null را انتساب داد. اگر چنین موردی نیاز بود، باید صریحا نوع آن‌را بدو امر، nullable تعریف کرد؛ چون هنوز امکان تعریف ?var میسر نیست:
Node? node = this;   // Initialize nullable variable
while (node != null) {
   node = null; // OK!
}


2- نوع‌های خود را مقدار دهی اولیه کنید.
در مثال زیر:
public class Person
{
   public string Name { get; set; } // ERROR!
}
در این حالت چون خاصیت Name، در سازنده‌ی کلاس مقدار دهی اولیه نشده‌است، یک اخطار صادر می‌شود که بیانگر احتمال نال بودن آن است. یک روش مواجه شدن با این مشکل، تعریف آن به صورت یک خاصیت نال‌پذیر است:
public class Person
{
   public string? Name { get; set; }
}

یا یک استثناء را صادر کنید:
public class Person
{
    public string Name { get; set; }
    public Person(string name) {
        Name = name ?? throw new ArgumentNullException(nameof(name));
    }
}
به این ترتیب کامپایلر می‌داند که اگر نام دریافتی نال بود، دقیقا باید چگونه رفتار کند.
البته در این حالت برای مقدار دهی اولیه‌ی Name، حتما نیاز به تعریف یک سازنده‌است و در این حالت کدهایی را که از سازنده‌ی پیش‌فرض استفاده کرده بودند (مانند new Person { Name = "Vahid" })، باید تغییر دهید.

راه‌حل دیگر، مقدار دهی اولیه‌ی این خواص بدون تعریف یک سازنده‌ی اضافی است:
public class Person
{
   public string Name { get; set; } = string.Empty;
   // -or-
   public string Name { get; set; } = "";
}
برای مثال می‌توان از مقادیر خالی زیر برای مقدار دهی اولیه‌ی رشته‌ها، آرایه‌ها و مجموعه‌ها استفاده کرد:
String.Empty
Array.Empty<T>()
Enumerable.Empty<T>()
یا حتی می‌توان اشیاء دیگر را نیز به صورت زیر مقدار دهی اولیه کرد:
public class Person
{
   public Address Address { get; set; } = new Address();
}
البته در این حالت باید مفهوم فلسفی «خالی بودن» را پیش خودتان تفسیر و تعریف کنید که دقیقا مقصود از یک آدرس خالی چیست؟ به همین جهت شاید تعریف این شیء به صورت nullable بهتر باشد.

‫بخش اول - آشنایی و شروع کار با Svelte

$
0
0
 

svelte




معرفی : 
Svelte یک رویکرد جدید برای ایجاد رابط کاربری است که به ما کمک میکند صفحاتی پویا به صورت SPA با کارآیی و کیفیت بالا و همچنین کمترین حجم کد تولید کنیم. تفاوت اصلی این فریم ورک با رقبای سنتی خود مانند vue - React - angular  این است که Svelte تنها یک فریم ورک نیست، بلکه درواقع یک کامپایلر است که همین موضوع سبب شده توجه زیادی را اخیرا به خود جلب کند. در فریم ورک‌های سنتی، تمام عملیات در browser انجام میشود یا بهتر است بگوییم در run-time؛ ولی svelte تمام این عملیات را زمان build شدن برنامه شما انجام میدهد و کد جاوا اسکریپتی بدون هیچ وابستگی به هیچ پکیجی تولید میکند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که برخلاف سایر فریم ورک‌ها، svelte از virtual DOMاستفاده نمیکند! در بخش‌های بعد در مورد virtual DOM و معایب آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. 


مقایسه مختصر فریم ورک‌های معتبر :
مقایسه‌هایی که در ادامه قصد دارم به اشتراک بگذارم، بر مبنای سه بخش Performance - size - lines of code است که به صورت مختصر با هم بررسی خواهیم کرد و کاری با جزئیات این مقایسه نداریم؛ چرا که هدف از نشان دادن این مقایسه صرفا این است که شاید برای ما سوال شود چرا باید یا بهتر است به این فریم ورک اهمیت بدهیم. 

  • Performance : کارآیی - که در ارتباط با مدت زمان پاسخ گویی و قابل استفاده شدن برنامه میباشد. (مقایسه به درصد - هرچه بیشتر عملکرد بهتر)


در مقایسه اول، اکثر فریم ورک‌ها، امتیازی بالای 90 درصد دارند که در واقع نشان دهنده این است شما از هرکدام از این موارد استفاده کنید، چندان تفاوتی را احساس نخواهید کرد. 
با توجه به اینکه svelte به نسبت بقیه این فریم ورک‌ها که خیلی از آنها کاملا جا افتاده هستند، بسیار جدید است و جای بهبود دارد از نظر performance عملکرد قابل قبولی از خود نشان داده است.

  • Size : اندازه - که نشان دهنده حجم نهایی فایل‌های تولید شده ( Css-Html-JavaScript ) فریم ورک است. این مقایسه اندازه فریم ورک و تمام وابستگی‌های آن است که به bundle نهایی برنامه اضافه شده است (هر چه اندازه فایل کمتر باشد بهتر است چراکه توسط کاربر نهایی زودتر دانلود میشود).


در مقایسه size یکی از دلایل محبوبیت این فریم ورک یا کامپایلر را مشاهده میکنید که تفاوت قابل توجهی نسبت به سایر فریم ورک‌ها دارد.


  • Lines of Code : تعداد خطوط کد - نشان دهنده این است که یک نویسنده بر اساس این فریم ورک‌ها چند سطر کد را باید برای تهیه‌ی یک برنامه‌ی جدید بنویسد.


نکته دیگری که باید اینجا بهش اشاره کنم، ساده بودن این فریم ورک است. این سادگی سبب میشود میزان کدنویسی برای ساخت یک برنامه به مراتب کمتر از فریم ورک‌های دیگر باشد. که در نتیجه بازدهی استفاده از آن را بالاتر خواهد برد.
برای کسب اطلاعات بیشتر و مطالعه منبع این مقایسه میتوانید به این لینکمراجعه نمایید.

نتیجه گیری : (مزایا  -  معایب  )
درمورد مزایای استفاده از این فریم ورک میتوان به راحتی کارکردن با آن، حجم بسیار کم کدهای نهایی برنامه و عملکرد مناسب آن و همینطور استفاده نکردن از virtualDom اشاره کرد؛ چرا که برای اولین بار کدهای تولید شده به معنای واقعی واکنش گرا خواهند بود.
هرچند معایبی هم شاید این فریم ورک داشته باشد که قبل از هر چیز بهتر است به آنها اشاره کنم. بزرگترین و شاید تنها ایرادی که من میتوانم از این فناوری بگیرم این است که خالق این تکنولوژی یک نفر است! angular توسط شرکت google توسعه داده میشود. react  توسط فیسبوک توسعه داده میشود. vue درست است که شرکت بزرگی آن را توسعه نمیدهد ولی نتیجه یک کار تیمی و چند صد نفر برنامه نویس مختلف است که به صورت open source به توسعه آن میپردازند. شاید این تنها نکته منفی باشد که اعتماد به این تکنولوژی را سخت کرده است.



دانلود و نصب : 
پیش نیاز :
قبل از هرچیز برای نصب Svelte به Node.Jsنیاز داریم. قبل از شروع کار، از نصب بودن آن اطمینان حاصل نمایید.
ساخت اولین برنامه : 
npx degit sveltejs/template my-svelte-project
cd my-svelte-project
npm install
npm run dev
با استفاده از degit در ابتدا اقدام به دریافت sveltejs/template میکنیم که قالب ساده‌ای برای شروع کار با svelte میباشد. سپس به فولدری که فایل‌ها در آن قرار گرفته‌اند، رفته و وابستگی‌های قالب را نصب میکنیم. در انتها با دستور npm run dev پروژه ساده HelloWorld ما به صورت پیش فرض بر روی پورت 5000 localhost قابل مشاهده است.
البته با استفاده از اسکریپت dev، کدهای ما برای زمان برنامه نویسی بهینه شده‌اند و چندان برای پابلیش و استفاده مناسب نیستند؛ لذا برای تولید کدهای مناسب برای محصول نهایی میتوانیم از دستور npm run build استفاده کنیم.
در بخش بعد به بررسی ساختار فایل‌ها و کدهای ایجاد شده Svelte میپردازیم.

C# 8.0 - Default implementations in interfaces

$
0
0
اگر مطلب «تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟» را مطالعه کرده باشید، به این نتیجه می‌رسید که طراحی یک کتابخانه‌ی عمومی با اینترفیس‌ها، بسیار شکننده‌است. اگر عضو جدیدی را به یک اینترفیس عمومی اضافه کنیم، تمام پیاده سازی کننده‌های آن‌را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌کند و آن‌ها نیز باید این عضو را حتما پیاده سازی کنند تا برنامه‌ای که پیش از این به خوبی کار می‌کرده، باز هم بدون مشکل کامپایل شده و کار کند. هدف از ویژگی جدید «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» در C# 8.0، پایان دادن به این مشکل مهم است. با استفاده از این ویژگی جدید، می‌توان یک عضو جدید را با پیاده سازی پیش‌فرضی داخل خود اینترفیس قرار داد. به این ترتیب تمام برنامه‌هایی که از کتابخانه‌های عمومی شما استفاده می‌کنند، با به روز رسانی آن، به یکباره از کار نخواهند افتاد.
همچنین مزیت دیگر آن، انتقال ساده‌تر کدهای جاوا به سی‌شارپ است؛ از این لحاظ که ویژگی مشابهی در زبان جاوا تحت عنوان «Default Methods» سال‌ها است که وجود دارد.


یک مثال از ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها»

interface ILogger
{
    void Log(string message);
}

class ConsoleLogger : ILogger
{
    public void Log(string message)
    {
        Console.WriteLine(message);
    }
}
فرض کنید کتابخانه‌ی شما، اینترفیس ILogger را ارائه داده‌است و در برنامه‌ای دیگر، استفاده کننده، کلاس ConsoleLogger را بر مبنای آن پیاده سازی و استفاده کرده‌است.
مدتی بعد بر اساس نیازمندی‌های مشخصی به این نتیجه خواهید رسید که بهتر است overload دیگری را برای متد Log در اینترفیس ILogger، درنظر بگیریم. مشکلی که این تغییر به همراه دارد، کامپایل نشدن کلاس ConsoleLogger در یک برنامه‌ی ثالث است و این کلاس باید الزاما این overload جدید را پیاده سازی کند؛ در غیراینصورت قادر به کامپایل برنامه‌ی خود نخواهد شد. اکنون در C# 8.0 می‌توان برای این نوع تغییرات، در همان اینترفیس اصلی، یک پیاده سازی پیش‌فرض را نیز قرار داد:
interface ILogger
{
    void Log(string message);
    void Log(Exception exception) => Console.WriteLine(exception);
}
به این ترتیب استفاده کنندگان از این اینترفیس، برای کامپایل برنامه‌ی خود به مشکلی برنخواهند خورد و اگر از این overload جدید استفاده کنند، از همان پیاده سازی پیش‌فرض آن بهره خواهند برد. بدیهی است هنوز هم پیاده سازی کننده‌های اینترفیس ILogger می‌توانند پیاده سازی‌های سفارشی خودشان را در مورد این overload جدید ارائه دهند. در این حالت از پیاده سازی پیش‌فرض صرفنظر خواهد شد.


ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» چگونه پیاده سازی شده‌است؟

واقعیت این است که امکان پیاده سازی این ویژگی، سال‌ها است که در سطح کدهای IL دات نت وجود داشته (از زمان دات نت 2) و اکنون از طریق کدهای برنامه با بهبود کامپایلر آن، قابل دسترسی شده‌است.


تاثیر زمینه‌ی کاری بر روی دسترسی به پیاده سازی‌های پیش‌فرض

مثال زیر را درنظر بگیرید:
    interface IDeveloper
    {
        void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate);

        void LearnNewLanguage(string language)
        {
            // default implementation
            LearnNewLanguage(language, DateTime.Now.AddMonths(6));
        }
    }

    class BackendDev : IDeveloper // compiles OK
    {
        public void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate)
        {
            // Learning new language...
        }
    }
در اینجا اینترفیس IDeveloper، به همراه یک پیاده سازی پیش‌فرض است و بر این اساس، کلاس BackendDev پیاده سازی کننده‌ی آن، دیگر نیازی به پیاده سازی اجباری متد LearnNewLanguage ای که تنها یک رشته را می‌پذیرد، ندارد.
سؤال:به نظر شما اکنون کدامیک از کاربردهای زیر از کلاس BackendDev، کامپایل می‌شود و کدامیک خیر؟
IDeveloper dev1 = new BackendDev();
dev1.LearnNewLanguage("Rust");

var dev2 = new BackendDev();
dev2.LearnNewLanguage("Rust");
پاسخ:فقط مورد اول. مورد دوم با خطای کامپایلر زیر مواجه خواهد شد:
 There is no argument given that corresponds to the required formal parameter 'dueDate' of 'BackendDev.LearnNewLanguage(string, DateTime)' (CS7036) [ConsoleApp]
به این معنا که اگر کلاس BackendDev را به خودی خود (دقیقا از نوع BackendDev) و بدون معرفی آن از نوع اینترفیس IDeveloper، بکار بگیریم، فقط همان متدهایی که داخل این کلاس تعریف شده‌اند، قابل دسترسی می‌باشند و نه متدهای پیش‌فرض تعریف شده‌ی در اینترفیس مشتق شده‌ی از آن.


ارث‌بری چندگانه چطور؟

احتمالا حدس زده‌اید که این قابلیت ممکن است ارث‌بری چندگانه را که در سی‌شارپ ممنوع است، میسر کند. تا C# 8.0، یک کلاس تنها از یک کلاس دیگر می‌تواند مشتق شود؛ اما این محدودیت در مورد اینترفیس‌ها وجود ندارد. به علاوه تاکنون اینترفیس‌ها مانند کلاس‌ها، امکان تعریف پیاده سازی خاصی را نداشتند و صرفا یک قرارداد بیشتر نبودند. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان با ارائه‌ی پیاده سازی پیش‌فرض متدها در اینترفیس‌ها، ارث‌بری چندگانه را در سی‌شارپ پیاده سازی کرد؛ مانند مثال زیر؟!
using System;

namespace ConsoleApp
{
    public interface IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a default way.");
    }

    public interface IBackendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a backend way.");
    }

    public interface IFrontendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a frontend way.");
    }

    public interface IFullStackDev : IBackendDev, IFrontendDev { }

    public class Dev : IFullStackDev { }
}
سؤال:کد فوق بدون مشکل کامپایل می‌شود. اما در فراخوانی زیر، دقیقا از کدام متد LearnNewLanguage استفاده خواهد شد؟ آیا پیاده سازی آن از IBackendDev فراهم می‌شود و یا از IFrontendDev؟
IFullStackDev dev = new Dev();
dev.LearnNewLanguage("TypeScript");
پاسخ: هیچکدام! برنامه با خطای زیر کامپایل نخواهد شد:
The call is ambiguous between the following methods or properties: 'IBackendDev.LearnNewLanguage(string)' and 'IFrontendDev.LearnNewLanguage(string)' (CS0121)
کامپایلر سی‌شارپ در این مورد خاص از قانونی به نام «the most specific override rule» استفاده می‌کند. یعنی اگر برای مثال در IFullStackDev متد LearnNewLanguage به صورت صریحی بازنویسی و تامین شد، آنگاه امکان استفاده‌ی از آن وجود خواهد داشت. یا حتی می‌توان این پیاده سازی را در کلاس Dev نیز ارائه داد و از نوع آن (بجای نوع اینترفیس) استفاده کرد.


تفاوت امکانات کلاس‌های Abstract با متدهای پیش‌فرض اینترفیس‌ها چیست؟

اینترفیس‌ها هنوز نمی‌توانند مانند کلاس‌ها، سازنده‌ای را تعریف کنند. نمی‌توانند متغیرها/فیلدهایی را در سطح اینترفیس داشته باشند. همچنین در اینترفیس‌ها همه‌چیز public است و امکان تعریف سطح دسترسی دیگری وجود ندارد.
بنابراین باید بخاطر داشت که هدف از تعریف اینترفیس‌ها، ارائه‌ی «یک رفتار» است و هدف از تعریف کلاس‌ها، ارائه «یک حالت».


یک نکته: در نگارش‌های پیش از C# 8.0 هم می‌توان ویژگی «متدهای پیش‌فرض» را شبیه سازی کرد

واقعیت این است که توسط ویژگی «متدهای الحاقی»، سال‌ها است که امکان افزودن «متدهای پیش‌فرضی» به اینترفیس‌ها در زبان سی‌شارپ وجود دارد:
namespace MyNamespace
{
    public interface IMyInterface
    {
        IList<int> Values { get; set; }
    }

    public static class MyInterfaceExtensions
    {
        public static int CountGreaterThan(this IMyInterface myInterface, int threshold)
        {
            return myInterface.Values?.Where(p => p > threshold).Count() ?? 0;
        }
    }
}
و در این حالت هرچند به نظر اینترفیس IMyInterface دارای متدی نیست، اما فراخوانی زیر مجاز است:
var myImplementation = new MyInterfaceImplementation();
// Note that there's no typecast to IMyInterface required
var countGreaterThanFive = myImplementation.CountGreaterThan(5);

‫بخش دوم - بررسی ساختار فایل ها و Syntax برنامه های Svelte

$
0
0
دربخش اول به معرفی SvelteJsپرداختیم و اولین پروژه‌ی خود را ایجاد کردیم. در ادامه به بررسی جزئیات فایل‌های تشکیل شده می‌پردازیم. قبل از هرچیز پیشنهاد میکنم اگر از vs-code استفاده میکنید Extension Svelteرا دانلود و نصب نمایید.
پس از ایجاد پروژه، تعدادی فایل توسط Svelte ایجاد می‌شوند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


rollup.config.js : 
به طور پیش فرض Svelte از rollup برای ساخت برنامه استفاده میکند که جایگزینی برای webpack است. فعلا نیازی به تغییر و دانستن جزئیاتی در مورد این فایل نداریم؛ چراکه به صورت پیش فرض توسط قالب دریافت شده، تمامی کانفیگ‌های مورد نظر ما برای توسعه و ساخت نهایی باندل برنامه انجام شده‌است. فقط به چند نکته‌ی مهم در این فایل اشاره خواهم کرد.
import svelte from 'rollup-plugin-svelte';
import resolve from 'rollup-plugin-node-resolve';
import commonjs from 'rollup-plugin-commonjs';
import livereload from 'rollup-plugin-livereload';
import { terser } from 'rollup-plugin-terser';

const production = !process.env.ROLLUP_WATCH;

export default {
input: 'src/main.js',
output: {
sourcemap: true,
format: 'iife',
name: 'app',
file: 'public/bundle.js'
},
plugins: [
svelte({
// enable run-time checks when not in production
dev: !production,
// we'll extract any component CSS out into
// a separate file — better for performance
css: css => {
css.write('public/bundle.css');
}
}),

// If you have external dependencies installed from
// npm, you'll most likely need these plugins. In
// some cases you'll need additional configuration —
// consult the documentation for details:
// https://github.com/rollup/rollup-plugin-commonjs
resolve(),
commonjs(),

// Watch the `public` directory and refresh the
// browser on changes when not in production
!production && livereload('public'),

// If we're building for production (npm run build
// instead of npm run dev), minify
production && terser()
],
watch: {
clearScreen: false
}
};
در خط 12 این فایل، مقدار input برابر با src/main.js است که به rollup، نقطه شروع برنامه را نشان میدهد و مانند سایر فریم ورک‌ها، اسکریپت آغاز کننده برنامه ما میباشد. همینطور در خطوط 15 و 24، فایل‌های bundle خروجی برنامه که به صورت پیش فرض در فولدر public قرار میگیرند، مسیرشان مشخص شده است.


package.json : 
احتمالا اگر از هر کدام از فریم ورک‌های معروفی مثل vue - react - angualr استفاده کرده باشید میدانید این فایل چیست؛ ولی بد نیست توضیح مختصری بدهم و تفاوت مهم package‌ها در svelte را با سایر فریم ورک‌ها، بیان کنم. این فایل تمام وابستگی‌های پروژه و اسکریپت‌های مورد نیاز برای ساخت و اجرای برنامه را در خود نگه میدارد.
{
  "name": "svelte-app",
  "version": "1.0.0",
  "devDependencies": {
    "npm-run-all": "^4.1.5",
    "rollup": "^1.10.1",
    "rollup-plugin-commonjs": "^9.3.4",
    "rollup-plugin-livereload": "^1.0.0",
    "rollup-plugin-node-resolve": "^4.2.3",
    "rollup-plugin-svelte": "^5.0.3",
    "rollup-plugin-terser": "^4.0.4",
    "sirv-cli": "^0.4.0",
    "svelte": "^3.0.0"
  },
  "scripts": {
    "build": "rollup -c",
    "autobuild": "rollup -c -w",
    "dev": "run-p start:dev autobuild",
    "start": "sirv public",
    "start:dev": "sirv public --dev"
  }
}
نکته مهمیکه در اینجا به چشم میخورد وجود نداشتن بخش dependencies در این فایل است. در بخش dependencies عموما وابستگی‌های پروژه در زمان اجرای برنامه قرار میگیرد. همانطور که قبلا اشاره کرده بودم، Svelte یک کامپایلراست. به همین جهت در زمان اجرا، نیاز به هیچ وابستگی اضافه‌تری ندارد؛ برخلاف سایر فریم ورک‌ها که حداقل نیاز دارند خود اسکریپت فریم ورک، زمان اجرا لود شده و توسط کاربر دانلود شود. بجای آن همانطور که مشاهده میکنید در خط 4, devDependecies وجود دارد که تمام وابستگی‌های svelte را دربر میگیرد که فقط قبل از build شدن برنامه مورد نیاز هستند. در خط 15، تگ اسکریپ قرار دارد که برای راحتی ساخت و اجرای برنامه همانطور که در بخش قبل دیدیم میتوانیم از آنها استفاده کنیم (npm run dev ---- npm run build ---- etc)

 build  برای ساخت و ایجاد خروجی‌های برنامه توسط rollup مورد قرار استفاده میگیرد. 
 autobuild  مانند build برای ساخت خروجی‌های نهایی برنامه استفاده میشود. ولی تفاوتی که دارد پس از هر تغییر در سورس کد برنامه به صورت خودکار build جدیدی پس از اجرای آن گرفته میشود. 
 dev   برنامه را درحالت Developer Mode اجرا میکند که برای مشاهده تغییرات به صورت خودکار در browser، بدون نیاز به رفرش صفحه و همینطور عیب یابی  برنامه مناسب است. 
 start  از طریق sirv که یک وب سرور سبک برای هاست کردن سایت‌های استاتیک است، برنامه را هاست میکند.
 start:dev   مانند start است با این تفاوت که برنامه را در حالت Developer Mode هاست میکند که میتواند برای عیب یابی برنامه از آن استفاده کرد؛ چرا که سورس برنامه از طریق source Map قابل دسترس خواهد بود.

دو پوشه src و public هم برای ما به صورت پیش فرض ایجاد شده‌اند که فولدر public فایل‌های نهایی تولید شده برنامه ما را شامل میشود و src، دربرگیرنده تمام سورس کدهای برنامه ما میباشد.
src/App.svelte :
همه بخش‌های برنامه در Svelte از کامپوننت‌ها تشکیل میشوند و این فایل کامپوننت اصلی برنامه در Svelte است. همانطور که نام این فایل پیداست پسوند تمام کامپوننت‌های Svelte نام این کامپایلر است svelte. 
<script>
export let name;</script><style>
h1 {
color: purple;
}</style><h1>Hello {name}!</h1>

اگر قبلا با vuejs کار کرده باشید، این syntax برای شما آشنا خواهد بود؛ هرچند بسیار شبیه کدنویسی در صفحه html است. در کامپوننت‌های svelte شما دو تگ Script و Style دارید و خارج از این دو تگ میتوانید html خود را قرار دهید؛ مانند مثال بالا. در تگ اسکریپت، کدهای جاوا اسکریپتی مرتبط با کامپوننت قرار میگیرد و در تگ Style هم Css‌های مرتبط با کامپوننت. در مثال بالا، در خط 11 ما یک تگ h1 داریم که مقدار hello و یک {name} را نمایش خواهد داد. با استفاده از علامت {} میتوانید کدهای جاوااسکریپتی خود رابه html جاری اضافه کنید که در مثال بالا متغیر name در خط 2 تعریف شده است. در تگ اسکریپت شما امکان ساخت هرگونه متغیر و فانکشنی را که در جاوا اسکریپت معتبر است، خواهید داشت که همینطور میتوان از آنها در صفحه html استفاده کرد. ولی svelte با استفاده از کلمات کلیدی جاوا اسکریپت، چند امکان به این بخش اضافه کرده است. اگر به خط 2 مجددا دقت کنیم، شاید برای شما سؤال ایجاد شود که کلمه World از کجا می‌آید و چطور به متغیر name نسبت داده شده‌است. نکته‌ای که در کد بالا وجود دارد، کلمه export قبل از متغیر است. به این معنا کهاستفاده کننده از این کامپوننتمیتواند name را مقدار دهی کند. در svelte به این نوع متغیر‌ها props گفته میشود. در این مثال name توسط اسکریپت آغاز کننده برنامه با به اصطلاح entry point برنامه ما مقدار دهی خواهد شد که در ادامه این فایل را بررسی میکنیم.

src/main.js : 
import App from './App.svelte';

const app = new App({
target: document.body,
props: {
name: 'world'
}
});

export default app;
فایل main.js فایل آغاز کننده برنامه و entry-point ما است. در خط اول، کامپوننت اصلی برنامه را که قبلا بررسی کردیم، به این فایل import میکنیم. در خط سوم یک object از این کامپوننت گرفته و آن را مقداردهی خواهیم کرد. در خط 4 مقدار target را برابر با محتوای صفحه html نهایی برنامه قرار میدهیم که در مسیر public/index.html تولید خواهد شد و در نهایت خصیصه‌های کامپوننت خود (props) را که قبلا تعریف کردیم، مقدار دهی میکنیم؛ خطوط 5-7 .
اگر به خاطر داشته باشید، ما در کامپوننت App.svelte یک متغیر به نام name را به عنوان یک props (خصیصه) export کرده بودیم و در اینجا مقدار این متغیر را برابر با world قرار دادیم. 
در خط آخر  (10) هم مانند تمام فایل‌ها و ماژول‌های جاوا اسکریپت، این object را برای استفاده export میکنیم.


نکته:پیش نیاز استفاده از svelte، درک نسبی روی مباحث مرتبط با JavaScriptو Html و Css است. لذا در این آموزش من به جزئیات مرتبط با این سه مورد وارد نمیشوم و سعی میکنم تمرکز بیشتر بر روی مباحث مرتبط با خود svelte باشد. 
در بخش بعدی با ایجاد یک پروژه جدید، با سایر امکانات svelte و همینطور syntax آن بیشتر آشنا خواهیم شد.

‫بخش سوم - بررسی امکانات و کدنویسی در کامپایلر Svelte

$
0
0
در بخش‌های قبل تا حدودی با کامپایلر Svelte و ساختار فایل‌های آن آشنا شدیم. در این بخش با چند مثال قصد دارم امکاناتی را که Svelte در اختیارمان قرار میدهد، شرح دهم. 

Dynamic attributes : 
در بخش قبل دیدیم که با استفاده از علامت ( آکولاد {} ) میتوانیم مقادیر موجود در تگ اسکریپت را در html خود رندر کنیم. ولی از این علامت میتوان برای مقدار دهی attribute‌ها هم استفاده کرد. 
<script>
let src = 'https://svelte.dev/tutorial/image.gif';
let name = 'Rick Astley';</script><img src={src} alt="{name} dancing">
اگر این کد را در بدنه کامپوننت خود یعنی همان فایل App.svelte قرار دهیم، به درستی کار خواهد کرد و مقدار‌های متغیر‌های src و name، در تگ img ما قرار خواهند گرفت. چند نکته در اینجا وجود دارد که بهتر است به آنها اشاره کنم.

  • نکته اول : اگر در تگ img مقدار alt را وارد نکنیم و یا alt در این تگ وجود نداشته باشد، یک هشدار توسط کامپایلر svelte برای ما با عنوان <img> element should have an alt attribute> ایجاد میشود. زمان ساخت یک برنامه بسیار مهم است تا قوانین نوشتن یک کد html خوب را رعایت کنیم تا برای تمامی کاربران احتمالی برنامه قابل استفاده باشد. در همین مثال با ایجاد یک هشدار Svelte تلاش میکند که ما را از اشتباه در نوشتن کد html مطلع سازد.

  • نکته دوم : اگر نام یک آبجکت تعریف شده و یک attribute، برابر باشد میتوانیم از نسخه کوتاه شده یا Shorthand attributes در svelte استفاده کنیم. به طور مثال در مثال بالا میتوانیم از کد زیر در خط 6 استفاده کنیم.
<img {src} alt="{name} dancing">


Nested components :
همانطور که قبلا اشاره کرده بودم، همه‌چیز در svelte از کامپوننت‌ها تشکیل میشود. در یک برنامه واقعی درست نیست که تمامی کد برنامه را مستقیما در کامپوننت اولیه برنامه بنویسیم. به جای آن بهتر است هر بخش از وبسایت، کامپوننت مجزایی داشته باشد تا کدها و استایل‌ها و html ما نظم و خوانایی بیشتری پیدا کنند.
یک فایل دیگر را در کنار کامپوننت App.svelte که در بخش قبلی ایجاد کرده بودیم، به نام Nested.svelte ایجاد کنید و در آن کد زیر را قرار دهید.
<script>
  export let siteName = "dotnettips";</script><p>this is a nested component for third tutorial on {siteName}</p>
در این مرحله ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کردیم که برای نمایش آن باید به App.svelte اضافه شود. برای انجام اینکار محتوای App.svelte را به کد زیر تغییر دهید.
<script>
  import Nested from "./Nested.svelte";

  export let name;
</script><h1>Hello {name}!</h1><Nested siteName="dotnettips.info" />
که در نهایت چنین خروجی خواهیم داشت. 
Hello world!

this is a nested component for third tutorial on dotnettips.info


در مثال بالا ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کرده و از طریق دستور import به App.svelte اضافه کردیم. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد، نحوه مقدار دهی props در کامپوننت‌ها است. اگر به خط 9 دقت کنیم، کامپوننت ما از طریق تگ جدیدی با نام (Nested) به بدنه html برنامه اضافه شده است که یک attribute به نام siteName دارد. siteName متغیر export شده در کامپوننت Nested.svelte است که در کامپوننت‌ها به این صورت مقدار دهی میشود. قبلا نحوه مقدار دهی این خصیصه‌ها را در فایل‌های جاوا اسکریپت مشاهده کرده بودیم. نکته دیگری که باید به آن دقت داشت این است که خصیصه siteName مقدار پیش فرض dotnettips را در Nested.svelte به خود اختصاص داده بود. به همین جهت اگر ما siteName را هنگام استفاده از کامپوننت مقدار دهی نکنیم، از مقدار پیش فرض خود استفاده خواهد کرد. ولی اینجا ما با مقدار دهی آن، siteName را به dotnettips.info تغییر داده‌ایم.

نکته مهم : دقت داشته باشید کامپوننت‌های شما همیشه باید با حروف بزرگ شروع شوند؛ به طور مثال در صورت نوشتن <nested/> محتوای کامپوننت نمایش داده نخواهد شد. svelte، از طریق زیر نظر گرفتن حروف کوچک و بزرگ در ابتدای تگ‌ها، بین تگ‌های html و کامپوننت‌ها تمایز قائل میشود.



Spread props :

تا اینجا به صورت خلاصه با props یا خصیصه‌ها آشنا شده‌اید و دیدیم که با export کردن یک متغیر در یک کامپوننت، میتوانیم آن را هنگام استفاده مقدار دهی نماییم. برای اینکه تمرینی هم باشد با توجه به مطالبی که تاکنون گفته شده، پروژه‌ی جدیدی را ایجاد کنید و محتوای App.svelte را مانند کد زیر تغییر دهید.

<script>
import Info from './Info.svelte';

const pkg = {
name: 'svelte',
version: 3,
speed: 'blazing',
website: 'https://svelte.dev'
};
</script><Info name={pkg.name} version={pkg.version} speed={pkg.speed} website={pkg.website}/>

همانطور که در خط دوم کد می‌بینید، کامپوننتی به نام Info.svelte به این بخش اضافه شده‌است. این کامپوننت را با محتوای زیر ایجاد نمایید:

<script>
export let name;
export let version;
export let speed;
export let website;</script><p>
The <code>{name}</code> package is {speed} fast.
Download version {version} from <a href="https://www.npmjs.com/package/{name}">npm</a>
and <a href={website}>learn more here</a></p>

اگر برنامه را اجرا کنید یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد: 

 The svelte  package is  blazing  fast. Download version  3  from  npm  and  learn more here
در این مثال در کامپوننت info.svelte حدودا تعداد زیادی متغیر export شده داریم که دقیقا همنام با آنها در App.svelte یک آبجکت به نام pkg مقدار دهی شده‌است (خط 4-9). در این شرایط نیازی به نوشتن تک تک خصیصه‌ها مانند کاری که در خط 12 کردیم نیست. خیلی ساده میتوانیم از امکانات ES6 برای destruct کردن این آبجکت و ست کردن این خصیصه‌ها استفاده کنیم؛ به این صورت : 
<Info {...pkg}/>



مروری کوتاه بر مدیریت Event ها  در svelte:
قدرت اصلی svelte، واکنش پذیر بودن آن است. به این معنی که همیشه DOM را با وضعیت یا state برنامه هماهنگ نگه میدارد. یکی از مواردی که بطور مثال این امکان را به خوبی نمایش میدهد، event‌ها هستند. 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let count = 0;

  function handleClick() {
    count += 1;
  }
</script><p>Count : {count}</p><button on:click={handleClick}>
  Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}</button>
در مثال بالا در خط 10، یک button را ایجاد کردیم که به متد click آن یک function اختصاص داده شده که در خط 4 تعریف کرده بودیم. برای bind کردن یک event در svelte از on: استفاده میکنیم. البته دقت کنید که در خط 10، نام function بدون پرانتز نوشته شده‌است؛ چرا که ما قصد اجرای آن را نداریم و صرفا میخواهیم این فانکشن پس از کلیک شدن بر روی button اجرا شود. در خط 5 هم در بدنه فانکشن خود که پس از هر کلیک اجرا خواهد شد، یک واحد به متغیر count اضافه میکنیم. در خطوط 9 و 11 هم مقدار count را نمایش داده‌ایم. 
در بخش‌های بعد به جزئیات کار با event‌ها بیشتر میپردازیم.

واکنش پذیری یا Reactivity در svelte :
svelte به صورت خودکار DOM را پس از اینکه وضعیت کامپوننت یا آبجکت‌های شما تغییر کند، آپدیت میکند؛ ولی در این بین چندین حالت وجود دارند که به صورت خودکار svelte از تغییر وضعیت کامپوننت شما آگاه نمیشود. 
عملگر :$
به مثال زیر توجه کنید. 
<script>
let count = 0;
let doubled = count * 2;

function handleClick() {
count += 1;
}
</script><button on:click={handleClick}>
Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}</button><p>{count} doubled is {doubled}</p>
در این مثال در خط سوم متغیر doubled تعریف شده که قرار است دو برابر count را در خود نگه دارد. اگر این کد را اجرا نمایید، متوجه خواهید شد که مقدار double پس از تغییر count، تغییری نخواهد کرد. چرا که بر خلاف سایر فریم ورک‌ها، مانند react برای بهبود performance برنامه، svelte از Virtual-DOM استفاده نمیکند و این امر سبب میشود که کل کدهای کامپوننت ما در هر بار تغییر، در وضعیت بخشی از آن، مجددا اجرا نشود و مستقیما بخش مورد نظر در DOM تغییر کند. این امر سبب شده از نظر performance در کامپوننت‌های پیچیده که به طور مثال از انیمیشن یا visualisation‌ها استفاده میکنند، کامپوننت‌های svelte چندین برابر پرسرعت‌تر از سایر فریم ورک‌های مشابه عمل کند. ولی اگر بخواهیم که مقدار doubled آپدیت شود چه کاری باید کرد؟ 
راهکار اول مقدار دهی doubled در function مرتبط است، چرا که svelte همیشه به عملگر مساوی = در کد جاوا اسکریپت نگاه میکند. ولی این راهکار در مثال بالا منطقی به نظر نمی‌آید چرا که وظیفه متد ما صرفا دو برابر کردن مقدار count است.
راهکار دوم استفاده از عملگر :$  قبل از تعریف متغیر میباشد که به نظر راهکار مناسب‌تری است. پس در کد بالا فقط لازم است خط سوم را به کد زیر تغییر دهیم تا برنامه بدرستی مقدار doubled را پس از تغییر count محاسبه کند. 
$: doubled = count * 2;
به این طریق میتوانیم متغیر خود را وادار کنیم درصورت تغییر مقادیر، در سمت راست مساوی، مقدار doubled را مجددا محاسبه نماید.

استفاده از این عملگر در svelte به تعریف متغیر‌ها محدود نمیشود. ما هر جائیکه نیاز به واکنش پذیری نسبت به کامپوننت‌ها یا متغیر‌های خود داشتیم، میتوانیم از این عملگر استفاده کنیم. به طور مثال برای لاگ کردن اطلاعات، هر بار که مقدار count تغییر کرد میتوانیم از کد زیر استفاده کنیم. 
$: console.log(`the count is ${count}`);
همچنین میتوانیم به آسانی گروهی از فعالیت‌ها را با هم واکنش پذیر کنیم. مثال :
$: {
  console.log(`the count is ${count}`);
  alert(`I SAID THE COUNT IS ${count}`);
}
حتی میتوان از این عملگر قبل از بلاک‌های کد، مانند if یا for استفاده کرد. مثال:
$: if (count >= 10) {
     alert(`count is dangerously high!`);
     count = 9;
}

واکنش پذیری در آرایه‌ها و آبجکت‌ها : 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let numbers = [1, 2, 3, 4];

  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
  }

  $: sum = numbers.reduce((t, n) => t + n, 0);</script><p>{numbers.join(' + ')} = {sum}</p><button on:click={addNumber}>Add a number</button>

در مثال بالا پس از هر کلیک، یک عدد به آرایه numbers اضافه میشود؛ ولی در خط 11 که این آرایه را نمایش میدهیم، مقدار آن تغییر نخواهد کرد! همانطور که قبلا اشاره کرده بودم svelte برای اینکه متوجه شود تغییری در آبجکت‌های ما صورت گرفته است، به مشاهده عملگر مساوی در کدهای ما میپردازد و چون اینجا در خط 6، ما از متد push آرایه برای افزودن مقداری جدید به آن درحال استفاده هستیم svelte واکنشی به این تغییر ندارد. برای رفع این مشکل دو راهکار وجود دارد. 
راهکار اول استفاده از عملگر مساوی و reassign کردن مقدار آبجکت یا متغیر مورد نظر است به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
    numbers = numbers;
  }
راهکار دوم استفاده از امکانات ES6 جاوا اسکریپت است برای افزودن مقدار جدید به آرایه که چون در این روش از مساوی استفاده میکنیم، تغییرات در numbers واکنش پذیر خواهد بود. به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers = [...numbers, newNumber];
  }

مروری بر Two way bindings :
فرض کنید قصد داریم که یک input برای دریافت نام در صفحه قرار داده و در متغیری به نام name ذخیره کنیم. سپس این متغیر را در صفحه نشان دهیم. برای انجام اینکار حدودا با توجه به مطالبی که تا الان آموخته‌ایم میتوان کد زیر را تولید کرد : 
<script>
  let name = "";
  function updateName(event) {
    name = event.target.value;
  }</script><h4>My Name Is {name}</h4><input value={name} on:input={updateName} />
در خط 9 یک input به کامپوننت خود اضافه کردیم و مقدار value آن را به متغیر name نسبت دادیم. تا اینجا فقط اگر name تغییری کند آن را در input میتوانیم نمایش دهیم ولی پس از تایپ در این input به صورت خودکار مقدار name آپدیت نمیشود چون ما در این حالت از One way binding درحال استفاده هستیم. به همین جهت یک متد برای آپدیت مقدار name توسط input هم باید مینوشتیم که اگر دقت کنید در کد فوق از ایونت input تگ input در خط 11 به همین منظور استفاده شده‌است. در خط سوم اینبار متد ما یک پارامتر هم به نام event دارد. به طور پیش فرض میتوانیم همیشه از طریق این پارامتر به ایونت آبجکت مبداء که فانکشن را صدا زده است، دسترسی داشته باشیم که خیلی ساده از طریق این ایونت در خط 4 مقدار name را پس تغییر در input آپدیت میکنیم. 
شاید کد بالا کاری که خواستیم را انجام داده باشد. ولی پیاده سازی Two way binding به شکلی که نوشتیم ساده نیست و مشکلات خاص خودش را دارد. خبر خوب این است که svelte این امکان را به صورت توکار محیا کرده است. 
برای اتصال یک attribute به یک متغیر یا آبجکت به صورت دو طرفه از کلمه :bind قبل از نام attribute در svelte استفاده میشود. مثال بالا را اگر با استفاده از این توضیح بازنویسی کنیم، به این کد خواهیم رسید:
<script>
  let name = "";</script><h4>My Name Is {name}</h4><input bind:value={name} />
همانطور که مشاهده میکنید دیگر نیازی به نوشتن یک فانکشن مجزا و گرفتن اطلاعات از طریق پارامتر ایونت نیست و به سادگی مقدار value به متغیر name به صورت دو طرفه متصل شده است.


expressing logic :
html امکانی برای پیاده سازی منطق برنامه، برخلاف svelte ندارد. در ادامه با syntax پیاده سازی منطق برنامه در کنار کدهای html در svelte آشنا میشویم. 

If blocks
برای نوشتن If در svelte از if# در میان دو آکولاد {} استفاده میشود و برای پایان دادن به آن از if/ در میاد دو آکولاد. به این صورت : 
{#if condition}<!-- you html codes ...  -->
{/if}
به مثال زیر توجه کنید : 
در این مثال قصد داریم پس از کلیک بر روی کلید لاگین، وضعیت کاربر را لاگین شده قرار دهیم و کلید لاگین را مخفی کنیم. سپس کلید دیگری برای خروج از برنامه به نام logout را نمایش دهیم که با کلیک بر روی آن کاربر logout شود و مجددا کلید لاگین نمایش داده شود. برای شبیه سازی این سناریو از کد زیر میتوانیم استفاده کنیم :
<script>
let user = { loggedIn: false };

function toggle() {
user.loggedIn = !user.loggedIn;
}
</script>

{#if user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log out</button>
{/if}

{#if !user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log in</button>
{/if}
کدهای داخل اسکریپت که چندان نیازی به توضیح ندارند و صرفا برای toggle کردن وضعیت کاربر هستند. ولی در خطوط 9 - 13 و 15 - 19 طریقه نوشتن if در svelte را با یک مثال واقعی مشاهده میکنید.
در مثال بالا دو شرط با یک مقدار مشابه true/false نوشته شده است که بهتر بود مانند سایر زبان‌های برنامه نویسی از else در اینجا استفاده میشد. در ادامه با نحوه نوشتن else در svelte آشنا خواهیم شد.
Else blocks
برای نوشتن else در svelte از else: در میاد دو آکولاد {} بین یک block مانند if میتوانیم استفاده کنیم. به این صورت :
{#if condition}<!-- you html code when condition is true -->
{:else}<!-- you html code when condition is false -->
{/if}
باز نویسی دو if block در مثال بالا با استفاده از else : 
{#if user.loggedIn}<button on:click={toggle}>
Log out</button>
{:else}<button on:click={toggle}>
Log in</button>
{/if}

همینطور شما میتوانید از else if هم استفاده نمایید. به این صورت : 
{#if condition}<!-- you html code when condition is true -->
{:else if condition2}<!-- you html code when condition2 is true -->
{:else}<!-- you html code when condition and condition2 are false -->
{/if}

نکته تکمیلی : در svelte علامت #همیشه به معنای شروع یک بلاک کد است و علامت /به معنای پایان بلاک. همینطور علامت : نشان دهنده ادامه بلاک کد است. شاید در ابتدا کمی گیج کننده به نظر بیاید ولی در مثال‌های بعدی بیشتر با این علائم آشنا میشویم.

each blocks : 
برای حرکت در میان لیستی از اطلاعات در svelte میتوانیم از each# استفاده نماییم و مانند بلاک if برای خاتمه دادن به آن از each/ استفاده میشود. همینطور از کلمه کلیدی as هم برای دسترسی به هر آیتم در لیست استفاده میشود. به این صورت : 
{#each list as item}<!-- you html code per each item in list -->
{/each}
به مثال زیر توجه کنید : 
<script>
let cats = [
{ id: 'J---aiyznGQ', name: 'Keyboard Cat' },
{ id: 'z_AbfPXTKms', name: 'Maru' },
{ id: 'OUtn3pvWmpg', name: 'Henri The Existential Cat' }
];</script><h1>The Famous Cats of YouTube</h1><ul>
{#each cats as cat}<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={cat.id}">
{cat.name}</a></li>
{/each}</ul>
در خط 2 ما یک آرایه از گربه‌ها را تعریف کرده ایم و در خط 11 با استفاده از each به ازای هر کدام از آیتم‌های داخل این آرایه یک تگ li ایجاد میکنیم که لینک مرتبط با آن آیتم را نمایش میدهد. البته کد فوق را به شکل دیگری با استفاده از امکانات destructing جاوا اسکریپت هم میتوانستیم بنویسیم. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as {id,name}}<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{name}</a></li>
{/each}</ul>
در این حالت ابتدا id و name به صورت مجزا destruct شده اند و میتوانیم مانند مثال بالا از آنها بدون نوشتن نام آیتم استفاده کنیم . مانند خط 4 کد بالا.
همینطور در each بلاک‌ها امکان دریافت ایندکس جاری آیتم از طریق آرگومان دوم هم وجود دارد. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as { id, name }, i}<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{i + 1}: {name}</a></li>
{/each}</ul>
اگر به کد فوق دقت کنید درخط 2 مقدار i ایندکس آیتم جاری آرایه ما یعنی همان cats است.


نکته: در این بخش من سعی کردم تا حدودی به ترتیب بخش آموزشی خود وبسایت Svelte، موارد را بیان کنم؛ ولی با توجه به اینکه شاید دوستان ترجیح بدهند روش آموزشی خود  آن وبسایت که امکان تغییر و نوشتن کد را هم محیا کرده است، امتحان کنند لینک آن را به اشتراک میگذارم. 

‫PersianToolkit تقویم و DatePicker شمسی به همراه مناسبت‌ها با استایل زیبا برای WPF

$
0
0
همانطور که اطلاع دارید، کنترل‌های Calendar و DatePicker در WPF، از تقویم‌های مختلف پشتیبانی نمی‌کنند و نمونه‌هایی که در سطح اینترنت موجود است، ظاهر و استایل مناسبی ندارند. بنابر این تصمیم گرفتم تا خودم دست به کار شوم و این کمبود را حل کنم. نتیجه‌ی آن شد کتابخانه‌ی PersianToolkitکه بصورت استاندارد تقویم شمسی را به کنترل‌های Calendar و DatePicker اضافه می‌کند و استایل‌های زیبایی را هم به همراه خود دارد. این کتابخانه شامل تمام مناسبت‌های شمسی، قمری و میلادی بوده و امکان نمایش روزهای تعطیل را نیز داراست.
همچنین پرشین تولکیت شامل توابع قدرتمندی جهت دریافت تاریخ بصورت شمسی، قمری و میلادی است. لازم به ذکر است که توابع محاسبه تاریخ قمری بسیار دقیق بوده و خطای بسیار کمی دارد. علاوه بر موارد گفته شده، پرشین تولکیت شامل استایل‌ها و براش‌های پیشفرض متنوعی می‌باشد که کاربر می‌تواند با توجه به سلیقه‌ی خویش، رنگ بندی تقویم را تغییر دهد.
بروزرسانی:
نمونه مثال کامل به گیتهاب پروژه اضافه شد
کنترل تاریخ زمان به این مجموعه اضافه شد

پرشین تولکیت در 3 استایل مختلف موجود است که بصورت Runtime هم قابلیت تغییر استایل را دارد (روشن، تاریک، بنفش):



نحوه‌ی نصب و استفاده
  ابتدا پرشین تولکیت را از نیوگت نصب کنید:
  Install-Package PersianToolkit
سپس منابع برنامه را در فایل App.xaml بارگزاری کنید:
<ResourceDictionary><ResourceDictionary.MergedDictionaries><ResourceDictionary><ResourceDictionary.MergedDictionaries><ResourceDictionary Source="pack://application:,,,/PersianToolkit;component/Themes/SkinDefault.xaml"/><ResourceDictionary Source="pack://application:,,,/PersianToolkit;component/Themes/Theme.xaml"/></ResourceDictionary.MergedDictionaries></ResourceDictionary></ResourceDictionary.MergedDictionaries></ResourceDictionary>  
در هر کجا که نیاز به تقویم دارید ابتدا فضای نام برنامه را فراخوانی کنید سپس از اجزای آن استفاده کنید
 xmlns:pc="http://github.com/ghost1372/PersianToolkit"
         <pc:Calendar/>
    <pc:DatePicker/> 
تغییر پوسته برنامه
پرشین تولکیت شامل 3 پوسته پیشفرض است که میتوانید به راحتی در زمان اجرا، پوسته برنامه را تغییر دهید. قبل از آن نیاز است تا تابع تغییر پوسته را پیاده سازی کنید:
internal void UpdateSkin(SkinType skin)
        {
            ResourceDictionary skins0 = Resources.MergedDictionaries[0];
            skins0.MergedDictionaries.Clear();
            skins0.MergedDictionaries.Add(ResourceHelper.GetSkin(skin));
            skins0.MergedDictionaries.Add(new ResourceDictionary
            {
                Source = new Uri("pack://application:,,,/PersianToolkit;component/Themes/Theme.xaml")
            });
            Current.MainWindow?.OnApplyTemplate();
        }
ورودی تابع از نوع SkinType می‌باشد که شامل Dark, Violet و Default است:
UpdateSkin(SkinType.Violet);


تغییر تقویم به حالت میلادی یا شمسی
برای تغییر نوع تقویم میتوانید از کلاس ConfigHelper استفاده کنید (به صورت پیشفرض تقویم شمسی فعال است و نیازی به تغییر تقویم به شمسی نیست):
ConfigHelper.Instance.SetLanguage(ConfigHelper.Language.Persian);
نکته:فقط یکبار آن هم در زمان شروع شدن برنامه میتوانید نوع تقویم را تغییر دهید. در زمان اجرا نمیتوانید نوع تقویم را تغییر دهید.

گزینه‌های موجود

ShowHoliday :مناسبت‌ها
جهت نمایش مناسبت‌ها و روز‌های تعطیل بر روی تقویم، میتوانید آن را فعال کنید:
<pc:Calendar pc:Holiday.ShowHoliday="True"/>

رنگ‌ها : روز جاری، روز انتخاب شده، روزهای تعطیل، کادر مناسبت‌ها
شما میتوانید براحتی رنگ روز فعلی، روز انتخاب شده و روزهای تعطیل را تغییر دهید:
<pc:Calendar pc:ColorStyle.HolidayDayBrush="{DynamicResource SuccessBrush}"
    pc:ColorStyle.SelectedDateBrush="{DynamicResource WarningBrush}" 
    pc:ColorStyle.TodayDateBrush="{DynamicResource InfoBrush}"/>
بصورت پیشفرض رنگ‌های زیر موجود است و با نوشتن آنها میتوانید از رنگ‌های پیشفرض استفاده کنید:
PrimaryBrush
SuccessBrush
InfoBrush
DangerBrush
WarningBrush
AccentBrush

برای تغییر رنگ کادر عنوان مناسبت‌ها باید از پراپرتی HolidayContentStyle استفاده کنید. دقت کنید که این پراپرتی ورودی از نوع Style را برای کنترل Label دریافت می‌کند. بصورت پیشفرض استایل‌های زیر موجود است:
<pc:Calendar pc:ColorStyle.HolidayContentStyle="{StaticResource LabelPrimary}"/>
LabelDefault
LabelPrimary
LabelSuccess
LabelInfo
LabelDanger
LabelWarning

تغییر رنگ‌ها و استایل به وسیله کدهای سی شارپ
شما میتوانید رنگ‌ها و استایل‌های موجود را با سی شارپ هم تغییر دهید برای این منظور وارد کلاس ColorStyle شوید و پراپرتی موردنظر را انتخاب کنید و مقدار دلخواه را تنظیم کنید. برای سادگی کار، استایل‌ها و رنگ‌های پیشفرض توسط کلاس ResourceHelper و ResourceBrushToken یا ResourceHolidayContentStyleToken قابل دسترسی هستند.
ColorStyle.SetHolidayDayBrush(pc, ResourceHelper.GetResource<Brush>(ResourceBrushToken.SuccessBrush)); 
ColorStyle.SetHolidayContentStyle(pc, ResourceHelper.GetResource<Style>(ResourceHolidayContentStyleToken.LabelPrimary));
 

C# 8.0 - Ranges & Indices

$
0
0
نوع Spanبه همراه NET Core 2.1. ارائه شد. یکی از مهم‌ترین مزایای آن امکان دسترسی به قسمتی از حافظه (توسط متد Split آن)، بدون ایجاد سربار کپی یا تخصیص مجدد حافظه‌ای برای دسترسی به آن است. قدم بعدی، بسط این قابلیت به امکانات ذاتی زبان #C است؛ تحت عنوان ویژگی Ranges که امکان دسترسی مستقیم به بازه‌ای/قسمتی از آرایه‌ها، رشته‌ها و یا Spanها را میسر می‌کند.


معرفی عملگر Hat

برای دسترسی به آخرین عضو یک آرایه عموما از روش زیر استفاده می‌شود:
var integerArray = new int[3];
var lastItem = integerArray[integerArray.Length - 1];
یعنی از آخر شروع به شمارش کرده و 1 واحد از آن کم می‌کنیم (این عدد 1 را به‌خاطر داشته باشید) و یا اگر بخواهیم از LINQ استفاده کنیم می‌توان از متد Last آن استفاده کرد:
var integerList = integerArray.ToList();
integerList.Last();
همچنین اگر بخواهیم دومین عنصر از آخر آن‌را دریافت کنیم:
var secondToLast = integerArray[integerArray.Length - 2];
نیز مجددا از آخر شروع به شمارش کرده و 2 واحد، از آن کم می‌کنیم (این عدد 2 را نیز به‌خاطر داشته باشید).

این شمردن‌های از آخر در C# 8.0 توسط ارائه‌ی عملگر hat یا همان ^ که پیشتر کار xor را انجام می‌داد (و البته هنوز هم در جای خودش همین مفهوم را دارد)، میسر شده‌است:
var lastItem = integerArray[^1];
این قطعه کد یعنی به دنبال ایندکس X، از آخر آرایه هستیم.

نکته‌ی مهم:کسانیکه شروع به آزموش برنامه نویسی می‌کنند، مدتی طول می‌کشد تا عادت کنند که اولین ایندکس یک آرایه از صفر شروع می‌شود. در اینجا باید درنظر داشت که با بکارگیری «عملگر کلاه»، آخرین ایندکس یک آرایه از «یک» شروع می‌شود و نه از صفر. برای نمونه در مثال زیر به خوبی تفاوت بین ایندکس از ابتدا و ایندکس از انتها را می‌توانید مشاهده کنید:
var words = new string[]
{
                // index from start    index from end
    "The",      // 0                   ^9
    "quick",    // 1                   ^8
    "brown",    // 2                   ^7
    "fox",      // 3                   ^6
    "jumped",   // 4                   ^5
    "over",     // 5                   ^4
    "the",      // 6                   ^3
    "lazy",     // 7                   ^2
    "dog"       // 8                   ^1
};              // 9 (or words.Length) ^0
آرایه‌ی فوق، 9 عضو دارد. در این حالت اولین عنصر آن با ایندکس صفر قابل دسترسی است. در همین حالت همین ایندکس را اگر از آخر محاسبه کنیم، 9 خواهد بود و همینطور برای مابقی.
در حالت کلی ایندکس n^ معادل sequence.Length - n است. بنابراین sequence[^0] به معنای sequence[sequence.Length] است و هر دو مورد یک index out of range exception را صادر می‌کنند.

IDE نیز با فعال سازی C# 8.0، زمانیکه به قطعه کد زیر می‌رسد، زیر words.Length - 1 خط کشیده و پیشنهاد می‌دهد که بهتر است از 1^ استفاده کنید:
Console.WriteLine($"The last word is {words[words.Length - 1]}");



معرفی نوع جدید Index

در C# 8.0 زمانیکه می‌نویسم 1^، در حقیقت قطعه کد زیر را ایجاد کرده‌ایم:
var index = new Index(value: 1, fromEnd: true);
Index indexStruct = ^1;
var indexShortHand = ^1;
Index یک struct و نوع جدید در C# 8.0 می‌باشد که در فضای نام System قرار گرفته‌است. سه سطر فوق دقیقا به یک معنا هستند و هر کدام خلاصه شده و ساده شده‌ی سطر قبلی است.
در سطر اول، پارامتر fromEnd نیز قابل تعریف است. این fromEnd با مقدار true، همان عملگر ^ در اینجا است و عدم ذکر این عملگر به معنای false بودن آن است:
int[] a = { 0, 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9 };
Console.WriteLine(a[a.Length – 2]); // will write 8 on console.
Console.WriteLine(a[^2]); // will write 8 on console.

Index i5 = 5;
Console.WriteLine(a[i5]);        //will write 5 on console.

Index i2fromEnd = ^2;
Console.WriteLine(a[i2fromEnd]); // will write 8 on console.
در این مثال دو نمونه کاربرد fromEnd با مقدار false و سپس true را ملاحظه می‌کنید. در حالتیکه Index i5 = 5 تعریف شده‌است، دسترسی به عناصر آرایه همانند قبل از ایندکس صفر و از آغاز شروع می‌شود و نه از ایندکس یک.


روش دسترسی به بازه‌ای از اعضای یک آرایه تا پیش از C# 8.0

فرض کنید آرایه‌ای از اعداد بین 1 تا 10 را به صورت زیر ایجاد کرده‌اید:
var numbers = Enumerable.Range(1, 10).ToArray();
اکنون اگر بخواهیم به بازه‌ی مشخصی درون این آرایه دسترسی پیدا کنیم، می‌توان حداقل به یکی از دو روش زیر عمل کرد:
var (start, end) = (1, 7); 
var length = end - start; 

// Using LINQ 
var subset1 = numbers.Skip(start).Take(length);
 
// Or using Array.Copy 
var subset2 = new int[length];
Array.Copy(numbers, start, subset2, 0, length);
یا می‌توان برای مثال توسط LINQ، از متدهای Skip و Take آن برای جدا کردن بازه‌ای از آرایه‌ی numbers استفاده کرد و یا حتی می‌توان از روش کپی کردن آرایه‌ها به آرایه‌ای جدید نیز کمک گرفت که در هر دو حالت، مراحلی که باید طی شوند قابل توجه است. با ارائه‌ی C# 8.0، این نوع دسترسی‌ها جزئی از قابلیت‌های زبان شده‌اند.


روش دسترسی به بازه‌ای از اعضای یک آرایه در C# 8.0

در C# 8.0 برای دسترسی به بازه‌ای از عناصر یک آرایه می‌توان از range expression که به صورت x..y نوشته می‌شود، استفاده کرد. در ادامه، مثال‌هایی را از کاربردهای عبارت .. ملاحظه می‌کنید:
var myArray = new string[] { "Item1", "Item2", "Item3", "Item4", "Item5" };
3..1 به معنای انتخاب بازه‌ای از المان 2 تا المان 3 است. در اینجا به واژه‌ی «المان» دقت کنید که معادل ایندکس آن در آرایه نیست. یعنی عدد ابتدای یک بازه دقیقا به ایندکس آن در آرایه اشاره می‌کند و عدد انتهای بازه، به ایندکس ماقبل آن (از این جهت که بتوان توسط 0^، انتهای بازه را مشخص کرد؛ بدون دریافت استثنای index out of range). به همین جهت به ابتدای بازه می‌گویند inclusive و به انتهای آن exclusive:
 var fromIndexToX = myArray[1..3]; // = [Item2, Item3]
1^..1 به معنای انتخاب بازه‌ای از المان 2، تا المان یکی مانده به آخر است:
var fromIndexToXFromTheEnd = myArray[1..^1]; // = [ "Item2", "Item3", "Item4" ]

ذکر انتهای بازه اجباری نیست و اگر ذکر نشود به معنای 0^ است. برای مثال ..1 به معنای انتخاب بازه‌ای از المان 2، تا آخرین المان است:
var fromAnIndexToTheEnd = myArray[1..]; // = [ "Item2", "Item3", "Item4", "Item5" ]

ذکر ابتدای بازه نیز اجباری نیست و اگر ذکر نشود به معنای عدد صفر است. برای مثال 3.. به معنای انتخاب بازه‌ای از اولین المان، تا سومین المان است:
 var fromTheStartToAnIndex = myArray[..3]; // = [ "Item1", "Item2", "Item3" ]

اگر ابتدا و انتهای بازه ذکر نشوند، کل بازه و تمام عناصر آن بازگشت داده می‌شوند:
 var entireRange = myArray[..]; // = [ "Item1", "Item2", "Item3", "Item4", "Item5" ]
همچنین [0^..0] نیز به معنای کل بازه است.

مثالی دیگر: بازنویسی یک حلقه‌ی for با foreach
حلقه‌ی for زیر را
var myArray = new string[] { "Item1", "Item2", "Item3", "Item4", "Item5" };
for (int i = 1; i <= 3; i++)
{
  Console.WriteLine(myArray[i]);
}
توسط range expression می‌توان به صورت زیر بازنویسی کرد:
foreach (var item in myArray[1..4]) // = [ "Item2", "Item3", "Item4" ]
{
  Console.WriteLine(item);
}
بنابراین همانطور که مشاهده می‌کنید، ذکر بازه‌ی 4..1 به صورت حلقه‌ی for (int i = 1; i < 4; i++) تفسیر می‌شود و نه حلقه‌ی for (int i = 1; i <= 4; i++)
یعنی ابتدای آن inclusive است و انتهای آن exclusive


چند مثال کاربردی و متداول از بازه‌ها

using System;
using System.Linq;

namespace ConsoleApp
{
    class Program
    {
        private static readonly int[] _numbers = Enumerable.Range(1, 10).ToArray();

        static void Main()
        {
            var skip2CharactersAndTake2Characters = _numbers[2..4]; // صرفنظر کردن از دو عنصر اول و سپس انتخاب دو عنصر
            var skipFirstAndLastCharacter = _numbers[1..^1]; // صرفنظر کردن از دو عنصر اول و آخر
            var last3Characters = _numbers[^3..]; // انتخاب بازه‌ای شامل سه عنصر آخر
            var first4Characters = _numbers[0..4]; // دریافت بازه‌ای از 4 عنصر اول
            var rangeStartFrom2 = _numbers[2..]; // دریافت بازه‌ای شروع شده از المان دوم تا آخر
            var skipLast3Characters = _numbers[..^3]; // صرفنظر کردن از سه المان آخر
            var rangeAll = _numbers[..]; // انتخاب کل بازه
        }
    }
}


معرفی نوع جدید Range

در C# 8.0 زمانیکه می‌نویسم 4..1، در حقیقت قطعه کد زیر را ایجاد کرده‌ایم:
var range = new Range(1, 4);
Range rangeStruct = 1..4;
var rangeShortHand = 1..4;
Range نیز یک struct و نوع جدید در C# 8.0 می‌باشد که در فضای نام System قرار گرفته‌است. سه سطر فوق دقیقا به یک معنا هستند و هر کدام خلاصه شده و ساده شده‌ی سطر قبلی است.

یک مثال: استفاده از نوع جدید Range به عنوان پارامتر یک متد
using System;
using System.Linq;

namespace ConsoleApp
{
    class Program
    {
        private static readonly int[] _numbers = Enumerable.Range(1, 10).ToArray();
        static void Print(Range range) => Console.WriteLine($"{range} => {string.Join(", ", _numbers[range])}");

        static void Main()
        {
            Print(1..3); // 1..3 => 2, 3
            Print(..3);      // 0..3 => 1, 2, 3
            Print(3..);      // 3..^0 => 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10
            Print(1..^1);    // 1..^1 => 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9
            Print(^2..^1);   // ^2..^1 => 9
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، Range را می‌توان به عنوان پارامتر متدها نیز استفاده و بر روی آرایه‌ها اعمال کرد؛ اما با <List<T سازگار نیست.

مثالی دیگر: استفاده از Range به عنوان جایگزینی برای متد String.Substring

از Range می‌توان برای کار بر روی رشته‌ها و انتخاب قسمتی از آن‌ها نیز استفاده کرد:
Console.WriteLine("123456789"[1..4]); // Would output 234
چند مثال دیگر:
var helloWorldStr = "Hello, World!";

var hello = helloWorldStr[..5];
Console.WriteLine(hello); // Output: Hello

var world = helloWorldStr[7..];
Console.WriteLine(world); // Output: World!

var world2 = helloWorldStr[^6..]; // Take the last 6 characters
Console.WriteLine(world); // Output: World!


سؤال: زمانیکه بازه‌ای از یک آرایه را انتخاب می‌کنیم، آیا یک آرایه‌ی جدید ایجاد می‌شود، یا هنوز به همان آرایه‌ی قبلی اشاره می‌کند؟

پاسخ: یک آرایه‌ی جدید ایجاد می‌شود؛ اما می‌توان با فراخوانی متد ()array.AsSpan پیش از انتخاب یک بازه، بازه‌ای را تولید کرد که دقیقا به همان آرایه‌ی اصلی اشاره می‌کند و یک کپی جدید نیست:
var arr = (new[] { 1, 4, 8, 11, 19, 31 }).AsSpan();
var range = arr[2..5];

ref int elt1 = ref range[1];
elt1 = -1;

int copiedElement = range[2];
copiedElement = -2;

Console.WriteLine($"range[1]: {range[1]}, range[2]: {range[2]}"); // output: range[1]: -1, range[2]: 19
Console.WriteLine($"arr[3]: {arr[3]}, arr[4]: {arr[4]}"); // output: arr[3]: -1, arr[4]: 19
در این مثال، آرایه‌ی اصلی را ابتدا تبدیل به یک Span کرده‌ایم و سپس بازه‌ای از روی آن انتخاب شده‌است. به همین جهت است که زمانیکه از ref localsبرای تغییر عضوی از این بازه استفاده می‌شود، این تغییر بر روی آرایه‌ی اصلی نیز تاثیر می‌گذارد.

C# 8.0 - Pattern Matching

$
0
0
در نگارش‌های پیشین #C، بهبودهایی در زمینه‌ی Pattern matchingوجود داشتند. در نگارش 8 نیز این بهبودها ادامه پیدا کرده‌اند که نتیجه‌ی آن به‌وجود آمدن روش جدیدی برای نوشتن عبارات switch است.


معرفی روش جدید نوشتن عبارات switch در C#8.0

فرض کنید یک enum که معرف تعدادی رنگ است را تعریف کرده‌ایم:
    public enum Rainbow
    {
        Red,
        Orange,
        Yellow,
        Green,
        Blue,
        Indigo,
        Violet
    }
همچنین کلاسی را نیز جهت تشکیل اشیاء رنگ مبتنی بر RGB تدارک دیده‌ایم:
    class RGBColor
    {
        internal byte Red { get; }
        internal byte Green { get; }
        internal byte Blue { get; }

        internal RGBColor(byte red, byte green, byte blue)
        {
            Red = red;
            Green = green;
            Blue = blue;
        }

        public override string ToString() => $"rgb({Red}, {Green}, {Blue})";
    }
اکنون هدف ما این است که اگر یکی از اعضای این enum را انتخاب کردیم، بتوانیم معادل رنگ RGB آن‌را نیز داشته باشیم. برای این منظور می‌توان switch ساده‌ی زیر را تشکیل داد:
        internal static RGBColor FromRainbow(Rainbow rainbowBolor)
        {
            switch (rainbowBolor)
            {
                case Rainbow.Red:
                    return new RGBColor(0xFF, 0x00, 0x00);
                case Rainbow.Orange:
                    return new RGBColor(0xFF, 0x7F, 0x00);
                case Rainbow.Yellow:
                    return new RGBColor(0xFF, 0xFF, 0x00);
                case Rainbow.Green:
                    return new RGBColor(0x00, 0xFF, 0x00);
                case Rainbow.Blue:
                    return new RGBColor(0x00, 0x00, 0xFF);
                case Rainbow.Indigo:
                    return new RGBColor(0x4B, 0x00, 0x82);
                case Rainbow.Violet:
                    return new RGBColor(0x94, 0x00, 0xD3);
                default:
                    throw new ArgumentException(message: "invalid enum value", paramName: nameof(rainbowBolor));
            };
        }
این کاری است که تا پیش از C# 8.0 به صورت متداولی انجام می‌شود. اکنون در C# 8.0 می‌توان عبارت switch فوق را به صورت زیر خلاصه کرد:
        internal static RGBColor TasteTheRainbow(Rainbow rainbowColor) =>
            rainbowColor switch
        {
            Rainbow.Red => new RGBColor(0xFF, 0x00, 0x00),
            Rainbow.Orange => new RGBColor(0xFF, 0x7F, 0x00),
            Rainbow.Yellow => new RGBColor(0xFF, 0xFF, 0x00),
            Rainbow.Green => new RGBColor(0x00, 0xFF, 0x00),
            Rainbow.Blue => new RGBColor(0x00, 0x00, 0xFF),
            Rainbow.Indigo => new RGBColor(0x4B, 0x00, 0x82),
            Rainbow.Violet => new RGBColor(0x94, 0x00, 0xD3),
            _ => throw new ArgumentException(message: "invalid enum value", paramName: nameof(rainbowColor)),
        };
- در این روش جدید، بجای اینکه با ذکر switch و سپس، مقداری/نوعی شروع شود، ابتدا با نوع شروع می‌شود و سپس واژه‌ی کلیدی switch ذکر خواهد شد.
- در ادامه تمام caseها حذف می‌شوند و بجای آن‌ها صرفا مقادیر مدنظر باقی می‌ماند. در اینجا <= به صورت expressed as خوانده می‌شود.
- caseهای مختلف با کاما از هم جدا می‌شوند.
- همچنین در سطر آخر آن نیز از یک discardاستفاده شده‌است که معادل همان حالت default یا حالتی است که هیچ تطابقی صورت نگرفته باشد.
- به علاوه اگر دقت کنید، نتیجه‌ی نهایی این switch جدید، به صورت یک مقدار، توسط متد TasteTheRainbow، بازگشت داده شده‌است. بنابراین نوشتن یک چنین عباراتی در C# 8.0، مجاز است:
var operation = "+";
int a = 1, b = 2;
var result = operation switch
{
   "+" => a + b,
   "-" => a - b,
   "/" => a / b,
     _ => throw new NotSupportedException()
};


معرفی Property Patterns در C# 8.0

کلاس زیر را درنظر بگیرید که از تعدادی خاصیت عمومی تشکیل شده‌است:
    class Address
    {
        public string AddressLine1 { get; set; }
        public string AddressLine2 { get; set; }
        public string City { get; set; }
        public string State { get; set; }
        public string PostalCode { get; set; }
        public string CountryRegion { get; set; }
    }
اکنون فرض کنید که می‌خواهیم مالیات فروش را بر اساس آدرس و محل آن، محاسبه کنیم. در C# 8.0 با معرفی قابلیت الگوهای خواص، می‌توان بر روی آدرس، یک switch را تشکیل داد و سپس تک تک خواص آن‌را ارزیابی کرد:
    static class PropertyPatterns
    {
        internal static decimal ComputeSalesTax(
            Address location,
            decimal salePrice) =>
            location switch
        {
            { State: "Fars" } => salePrice * 0.06m,
            { State: "Tehran", City: "Tehran" } => salePrice * 0.056m,

            // Other cases removed for brevity...
            _ => 0M
        };
    }
در اینجا، سمت چپ هر case، داخل یک {} قرار می‌گیرد و در آن می‌توان مقادیر چندین خاصیت شیء location دریافتی را بررسی کرد. برای نمونه در سطر دوم آن، روش ارزیابی بیش از یک خاصیت را نیز مشاهده می‌کنید که روش ذکر آن شبیه به تعریف شیء‌های JSON است. در آخر نیز توسط یک discard، حالت default ذکر شده‌است.


معرفی Tuple Patterns در C# 8.0

در switch‌های C# 8.0، می‌توان از tuplesنیز برای تشکیل قسمت case و همچنین مقداری که قرار است switch بر روی آن صورت گیرد، استفاده کرد:
    static class TuplePatterns
    {
        internal static string RockPaperScissors(
            string first,
            string second)
            => (first, second) switch
        {
            ("rock", "paper") => "Rock is covered by Paper. Paper wins!",
            ("rock", "scissors") => "Rock breaks Scissors. Rock wins!",
            ("paper", "rock") => "Paper covers Rock. Paper wins!",
            ("paper", "scissors") => "Paper is cut by Scissors. Scissors wins!",
            ("scissors", "rock") => "Scissors is broken by Rock. Rock wins!",
            ("scissors", "paper") => "Scissors cuts Paper. Scissors wins!",
            (_, _) => "tie"
        };
    }
در اینجا بر روی tuple ای که به صورت (first, second) تعریف شده، یک switch تعریف می‌شود. سپس برای نمونه 6 حالت مختلف برای آن پیش‌بینی شده و یک حالت default که آن نیز توسط discards معرفی می‌شود.


بهبودهای Pattern Matching بر روی اشیاء در C# 8.0

فرض کنید شیء پایه‌ی Shape را تعریف و بر اساس آن دو شیء جدید دایره و مستطیل را ایجاد کرده‌ایم:
    class Shape
    {
        protected internal double Height { get; }
        protected internal double Length { get; }

        protected Shape(double height = 0, double length = 0)
        {
            Height = height;
            Length = length;
        }
    }

    class Circle : Shape
    {
        internal double Radius => Height / 2;
        internal double Diameter => Radius * 2;
        internal double Circumference => 2 * Math.PI * Radius;

        internal Circle(double height = 10, double length = 10)
            : base(height, length) { }
    }

    class Rectangle : Shape
    {
        internal bool IsSquare => Height == Length;

        internal Rectangle(double height = 10, double length = 10)
            : base(height, length) { }
    }
امکان Pattern Matching بر روی اشیاء، در C# 7xنیز وجود دارد؛ اما در C# 8.0 می‌توان از روش جدید بیان عبارت switch آن به صورت زیر نیز در این حالت استفاده کرد:
    static class ObjectPatterns
    {
        internal static string ShapeDetails(this Shape shape)
            => shape switch
        {
            Circle c => $"circle with (C): {c.Circumference}",
            Rectangle s when s.IsSquare => $"L:{s.Length} H:{s.Height}, square",
            Rectangle r => $"L:{r.Length} H:{r.Height}, rectangle",
            _ => "Unknown shape!" // Discard
        };
    }
در اینجا یک شیء، به متد ShapeDetails ارسال شده و سپس جزئیاتی از آن دریافت می‌شود. مطابق روش C# 8.0، در اینجا نیز کار با ذکر نوع و سپس عبارت switch، شروع می‌شود. در ادامه روش بررسی نوع‌ها را در caseهای این سوئیچ ملاحظه می‌کنید. اگر در قسمت case آن Circle c ذکر شد، یعنی نوع shape از نوع دایره بوده و همچنین در همینجا می‌توان متغیر c را بر این اساس تعریف کرد و از آن استفاده نمود و یا می‌توان به کمک واژه‌ی کلیدی when، بر روی این متغیری که جدید تعریف شده، شرطی را نیز بررسی کرد. حالت default آن هم توسط discards معرفی می‌شود.


معرفی Positional Patterns در C# 8.0

در اینجا یک Point را داریم که می‌خواهیم بر اساس آن یک Quadrant را استخراج کنیم:
    class Point
    {
        public int X { get; }

        public int Y { get; }

        public Point(int x, int y) => (X, Y) = (x, y);

        public void Deconstruct(out int x, out int y) => (x, y) = (X, Y);
    }

    enum Quadrant
    {
        Unknown,
        Origin,
        One,
        Two,
        Three,
        Four,
        OnBorder
    }
برای این منظور می‌توان از الگوهای موقعیتی C# 8.0 استفاده کرد:
    static class PositionalPatterns
    {
        internal static Quadrant AsQuadrant(Point point) => point switch
        {
            (0, 0) => Quadrant.Origin,
            var (x, y) when x > 0 && y > 0 => Quadrant.One,
            var (x, y) when x < 0 && y > 0 => Quadrant.Two,
            var (x, y) when x < 0 && y < 0 => Quadrant.Three,
            var (x, y) when x > 0 && y < 0 => Quadrant.Four,
            (_, _) => Quadrant.OnBorder, // Either are 0, but not both
            _ => Quadrant.Unknown
        };
    }
اگر به کلاس Point دقت کنید، یک قسمت Deconstructهم دارد. به همین جهت در قسمت‌های case این switch، زمانیکه برای مثال (0,0) ذکر می‌شود (که یک tuple literal است)، به صورت خودکار یک شیء Point متناظر را با مقادیر X و Y آن، تشکیل می‌دهد. همچنین روش‌های مختلف مقایسه‌ی مقادیر x و y این tuple را نیز در caseهای مختلف آن مشاهده می‌کنید.
در اینجا اگر دقت کنید و case مخصوص discards معرفی شده‌است. اولی برای حالت‌هایی است که هیچکدام از شرایط پیش از آن را برآورده نمی‌کند، مانند حالت (1,0)، در غیراینصورت سطر بعد از آن بازگشت داده می‌شود.

‫آشنایی اولیه با gRPC

$
0
0
در مقاله‌ی قبلی بطور کلی با Protocol ‌Buffers آشنا شدیم. در این قسمت با gRPC  آشنا شده و همچنین به پیاده سازی یک سرور و کلاینت، با استفاده از gRPC پرداخته که توسط آن به تبادل اطلاعات با یکدیگر میپردازند. 
gRPC یک فریم ورک مدرن و متن باز با کارآیی بالاست. توسط گوگل پیاده سازی شده و جزء انجمن CNCF میباشد (مثل Docker & Kubernetes) که بر روی سیستم عامل‌های متعددی اجرا میشود. به صورت خیلی کارا میتواند سرویس‌های متعددی را به یکدیگر متصل کرده و همچنین از امکاناتی همچون load balancing, monitoring, tracing, health checking, authentication به صورت خیلی ساده پشتیبانی میکند. بسایر سریع و همچنین Low Latency است. مستقل از یک زبان برنامه نویسی خاص هست و برای streaming بسیار مناسب است و همچنین برای سیستم‌های توزیع شده پیشنهاد میشود و به راحتی قابل توسعه و نگهداری است.
راجع به مزایای gRPC بسیار صحبت کردیم. برای طراحی سرویس‌های متعددی که با یکدیگر در ارتباط هستند، مناسب میباشد. از HTTP/2 به صورت پیشفرض استفاده میکند (راجع به تفاوت HTTP/2 و HTTP1 اینجا  را مطالعه بفرمایید).
شاید بزرگترین مشکلی که در حال حاضر دارد این است که REST را پشتیبانی نمیکند. بدین معنا که شما از طریق browser نمیتوانید یک در خواست را به یک سرور پیاده سازی شده توسط gRPC بصورت مستقیم ارسال کنید. راه حل اول برای حل این مشکل، پیاده سازی یک restful gateway با ابزار دلخواه خود و بقیه سرویس‌ها بعد از آن به هم از طریق gRPC ارتباط برقرا میکنند، یا راه حل بهتر اینکه از grpc-gateway  استفاده شود. ابزاری است که به کمک آن میتوانید سیستم خود را با REST یکپارچه سازی نمایید (هر چند راه‌های دیگری برای وصل شدن از مرورگر به یک سرور gRPC با استفاده از کتابخانه‌های third party میسر شده، اما خارج از موضوع بحث است و مطالعه‌ی بیشتر را به خواننده واگذار میکنم)
قدم اول در پیاده سازی یک سرور/کلاینت با استفاده از gRPC، آشنایی با protocol buffers هست. برای آشنایی، به مقاله‌ی قبلی رجوع فرمایید. تمامی پیاده سازی‌های ما از روی کد‌های تولید شده از تعاریف protocol bufferهایی هست که نوشته‌ایم.
حال فرض کنید میخواهیم یک سرور gRPC را با استفاده از #C نوشته و پیاده سازی نماییم:
۱) قدم اول قطعا نوشتن protobuf می‌باش‍د‍‍. همانطور که در مقاله‌ی قبلی ذکر شده است، به صورت زیر، مدل و همچنین متد‌های لازم را معرفی مینماییم و نام آن را helloworld.proto قرار میدهیم.
syntax = "proto3";

package helloworld;

service Greeter {
  rpc SayHello (HelloRequest) returns (HelloReply) {}
}

message HelloRequest {
  string name = 1;
}

message HelloReply {
  string message = 1;
}
مدل و سرویس‌ها بصورت واضحی نوشته شده‌اند؛ SayHello با ورودی HelloRequest و خروجی HelloReply تعیین شده‌است.
۲) حالا کافی است یک پروژه‌ی Console را ساخته و ابتدا پکیج‌های زیر را نصب نماییم.
Google.Protobuf
grpc
Grpc.Tools
از طریق Grpc.Tools میتوانیم protobuf‌های خود را بصورت خودکار بعد از build تولید نماییم. در csproj آیتم زیر را اضافه کرده و آدرس protobuf را تعیین مینماییم.
<ItemGroup><Protobuf Include="helloworld.proto" /></ItemGroup>
حال کافی است کد‌های زیر را جایگزین نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading.Tasks;
using Helloworld;
using Grpc.Core;

namespace ServerGrpc
{
    class GreeterImpl : Greeter.GreeterBase
    {
        public override Task<HelloReply> SayHello(HelloRequest request, ServerCallContext context)
        {
            System.Console.WriteLine("request made!");
            return Task.FromResult(new HelloReply { Message = "Hello " + request.Name });
        }
    }

    class Program
    {
       const int Port = 50051;

        public static void Main(string[] args)
        {
            Server server = new Server
            {
                Services = { Greeter.BindService(new GreeterImpl()) },
                Ports = { new ServerPort("localhost", Port, ServerCredentials.Insecure) }
            };
            server.Start();

            Console.WriteLine("Greeter server listening on port " + Port);
            Console.WriteLine("Press any key to stop the server...");
            Console.ReadKey();

            server.ShutdownAsync().Wait();
        }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، مدل‌ها و سریس‌ها بصورت خودکار تولید شده‌اند (ضمن اینکه میتوانستیم بصورت دستی نیز protobuf را برای زبان دلخواه خود تولید نماییم).
سرور را بر روی پورت مشخصی ایجاد کرده و همچنین سرویس مورد نظرمان را پیاده سازی کرده‌ایم؛ به صورت فوق همه چیز به ساده‌ترین صورت در نظر گرفته شده است.
gRPC به صورت خودکار از پروتکل امن ssl استفاده میکند؛ اما برای راحتی کار ما از آن استفاده نکرده‌ایم.
نکته:فایل‌های generate شده را از طریق آدرس زیر میتوانید پیدا کنید:
obj/Debug/netcoreapp2.2(یا نسخه‌ی دیگری که استفاده میکنید)

حالا بنا داریم یک کلاینت را با یک زبان برنامه نویسی کاملا مجزا نوشته و به سرور grpc متصل شویم. این کلاینت را با زبان Go خواهیم نوشت (بدیهی است می‌توان جای زبان‌های برنامه نویسی کلاینت و سرور را تغییر داد).
نکته:خیلی وارد جزیات زبان Go نمی‌شویم و فقط اشاره‌ای به موارد کلی خواهیم کرد.
ابتدا باید از روی protobuf کد مربوط به Go را تولید نماییم؛ به صورت زیر:
protoc helloworld.proto --go_out=plugins=grpc:.
فرض کنید فایل generate شده در پوشه‌ی proto قرار گرفته به نام "helloworld.pb.go"
یک فایل به نام main.go ساخته و کد‌های زیر را وارد مینماییم.
package main
import (
        "fmt"
        "golang.org/x/net/context"
        "google.golang.org/grpc"
        "gosample/proto"
)
func main() {
    initial()
}

func initial(){
    conn, _ := grpc.Dial("localhost:50051", grpc.WithInsecure())
    defer conn.Close()
    client := helloworld.NewGreeterClient(conn)
    data, _ := client.SayHello(context.Background(), &helloworld.HelloRequest{Name : "Ali"})

    fmt.Println(data)
}

 به سرور به صورت insecure متصل شده ایم؛ آخر برنامه connection را می‌بندیم و SayHello را فراخوانی کرده و جواب را بر روی خروجی نمایش میدهیم.
نکته: gosample اسم پروژه‌ای است که من ساخته‌ام و proto آدرس پوشه‌ای است که فایل تولید شده‌ی grpc داخل آن قرار گرفته‌است؛ بقیه نیز کتابخانه‌های لازم برای کار با grpc میباشد.
نکته: gRPC برای streaming دیتا بسیار مناسب است (هم یکطرفه و همینطور دو طرفه).
نکته: به دلیل سادگی کار با ابزار‌های مختلف، انتخاب خیلی خوبی برای سیستم‌های توزیع شده‌است؛ همانطور که مشاهده کردید به راحتی قابلیت تعامل بین زبان‌های برنامه نویسی متعددی برقرار است.
نکته‌ی آخر: از وارد شدن به موارد ریز اجتناب کرده‌ام و صرفا این مقاله جهت آشنایی و دید کلی نسبت به این موضوع در نظر گرفته شده‌است.

C# 8.0 - Using declarations

$
0
0
یکی دیگر از ویژگی‌های جدید C# 8.0، پشتیبانی از using declarations (اعلان‌های using) در مقابل using statements (عبارات using) پیشین است که سبب می‌شود بتوان کدهای کمتری را برای تعریف آن‌ها نوشت.


مثالی از using declarations

تا پیش از C# 8.0، روش متداول کار با عبارات using به صورت زیر است و به آن استفاده از using statements گفته می‌شود:
    class Program
    {
        static void UsingOld()
        {
            using (var file = new FileStream("input.txt", FileMode.Open))
            using (var reader = new StreamReader(file))
            {
                var s = reader.ReadToEnd();

                // Do something with data
            }
        }
که در نهایت پس از پایان این قطعه کد، هر دو شیء file و reader به صورت خودکار Dispose می‌شوند.
اکنون در C# 8.0 می‌توان قطعه کد فوق را به کمک using declarations به صورت زیر خلاصه کرد:
    class Program
    {
        static void UsingNew(string[] args)
        {
            using Stream file = new FileStream("input.txt", FileMode.Open);
            using StreamReader reader = new StreamReader(file);

            var s = reader.ReadToEnd();

            // Do something with data
        }
که در اینجا پرانتزها و همچنین {} ها، حذف شده‌اند.


میدان دید using declarations

پس از این تغییرات، سؤال مهمی که مطرح می‌شود این است: متغیرهایی که توسط using declaration تعریف می‌شوند، تا چه زمانی زنده نگه داشته می‌شوند. به عبارتی متد UsingOldScope آیا همانند متد UsingNewScope عمل می‌کند؟ آیا متغیر buffer آن همانند متد UsingOldScope خارج از میدان دید usingها قرار می‌گیرد؟
    class Program
    {
        static void UsingNewScope()
        {
            string buffer = null;
            using Stream file = new FileStream("input.txt", FileMode.Open);
            using StreamReader reader = new StreamReader(file);

            buffer = reader.ReadToEnd();

            // Do something with data

            buffer = null;
        }

        static void UsingOldScope(string[] args)
        {
            string buffer = null;

            using (var file = new FileStream("input.txt", FileMode.Open))
            using (var reader = new StreamReader(file))
            {
                buffer = reader.ReadToEnd();
            }

            // Do something with data

            buffer = null;
        }
زمانیکه از using statements استفاده می‌شود (مانند متد UsingOldScope)، توسط آن یک scope نیز تعریف می‌شود (داخل {} ها) که در پایان آن، کار فراخوانی متد Dispose اشیاء IDisposable ارجاعی، به صورت خودکار انجام می‌شود. این فراخوانی نیز توسط کامپایلر در داخل یک قطعه کد try/finally صورت می‌گیرد تا حتی اگر در این بین استثنائی نیز رخ داد، حتما متد Dispose فراخوانی گردد.
اما زمانیکه از using declarations استفاده می‌شود (مانند متد UsingNewScope)، دیگر این {} را نداریم. اینبار scope تعریف شده، تا «پایان متد» ادامه پیدا می‌کند و سپس متد Dispose اشیاء ارجاعی، فراخوانی می‌گردد. بدیهی است در اینجا نیز همانند قبل، همان قطعه کد try/finally توسط کامپایلر جهت فراخوانی متد Dispose، تشکیل خواهد شد. بنابراین اگر بخواهیم متد UsingNewScope را توسط using statements پیشین بازنویسی کنیم، به یک چنین قطعه کدی خواهیم رسید که scope پس از using declarations، تا آخر متد ادامه پیدا می‌کند:
    string buffer = null;     using (var file = new FileStream("input.txt", FileMode.Open))     {         using (var reader = new StreamReader(file))         {             buffer = reader.ReadToEnd();             buffer = null;         }     }


سؤال: آیا امکان محدود کردن میدان دید using declarations وجود دارد؟

پاسخ: بله. می‌توان با تعریف یک {}، میدان دید متغیرهای ارجاعی توسط using declarations را محدود کرد:
private static void UsingDeclarationWithScope()
{    {        using var r1 = new AResource();        r1.UseIt();    }  // r1 is disposed here!    Console.WriteLine("r1 is already disposed");
}
در اینجا جائیکه {} بسته می‌شود، متغیر r1 از میدان دید خارج شده و بلافاصله Dispose خواهد شد.


سؤال: آیا using declarations تمام قابلیت‌های using statements را ارائه می‌دهند؟

پاسخ: خیر. فرض کنید کلاس AResource از نوع IDisposable تعریف شده‌است:
    public class AResource : IDisposable
    {
        public void UseIt() => Console.WriteLine(nameof(UseIt));
        public void Dispose() => Console.WriteLine($"Dispose {nameof(AResource)}");
    }
و سپس متدی، وهله‌ای از این کلاس را باز می‌گرداند:
    class Program
    {
        public static AResource GetTheResource() => new AResource();
با استفاده از using statements، نوشتن چنین قطعه کدی بدون تعریف متغیری مجاز است:
using (GetTheResource())
{
   // do something here
}  // resource is disposed here
اما اگر اینکار را توسط using declarations انجام دهیم، به چندین خطای کامپایلر خواهیم رسید:
using GetTheResource(); // Compiler error
علت اینجا است که برخلاف using statements، ذکر متغیرهای scope برای using declarations اجباری است. برای رفع آن می‌توان از یک discard استفاده کرد:
using var _ = GetTheResource(); // Works fine

‫شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 6 - پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها با استفاده از ASP.NET Core MVC

$
0
0
به عنوانآخرین قسمت مرتبط با تفکر مبتنی‌بر CRUD‏ ‎(‎CRUD-based thinking)‎، روش پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها را با استفاده از ASP.NET Core MVC و افزونه jquery-unobtrusive-ajax بررسی خواهیم کرد. 


برای شروع لازم است بسته نیوگت زیر را نصب کنید: 
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.Web

قراردادها، مفاهیم و نکات اولیه 
  1. Refactor کردن فرم‌های ثبت و ویرایش مرتبط با یک Aggregate، به یک PartialView که با یک ViewModel کار می‌کند. برای موجودیت‌های ساده و پایه، همان Model/DTO، به عنوان Model متناظر با یک ویو یا به اصطلاح ViewModel استفاده می‌شود؛ ولی برای سایر موارد، از مدلی که نام آن با نام موجودیت + کلمه ModalViewModel یا FormViewModel تشکیل می‌شود، استفاده خواهیم کرد.
  2. یک فرم، در قالب یک پارشال‌ویو، به صورت Ajaxای با استفاده از افزونه jquery-unobtrusive-ajax بارگذاری شده و به سرور ارسال خواهد شد.
  3. یک فرم براساس طراحی خود می‌تواند در قالب یک مودال باز شود، یا به منظور inline-editing آن را بارگذاری و به قسمتی از صفحه که مدنظرتان می‌باشد اضافه شود.
  4. وجود ویو Index به همراه پارشال‌ویو ‎_List برای نمایش لیستی و یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش الزامی ‌می‌باشد. البته اگر از مکانیزمی که در مطلب «طراحی یک گرید با jQuery Ajax و ASP.NET MVC به همراه پیاده سازی عملیات CRUD» مطرح شد، استفاده نمی‌کنید و نیاز دارید تا اطلاعات صفحه‌بندی شده، مرتب شده و فیلتر شده‌ای را در قالب JSON دریافت کنید، از اکشن‌متد ReadPagedList کنترلر پایه استفاده کنید.

مثال اول: پیاده‌سازی BlogsController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
کار با ارث‌بری از کنترلر پایه طراحی شده در زیرساخت به شکل زیر آغاز می‌شود:
public class BlogsController : CrudController<IBlogService, int, BlogModel>
{
    public BlogsController(IBlogService service) : base(service)
    {
    }

    protected override string CreatePermissionName => PermissionNames.Blogs_Create;
    protected override string EditPermissionName => PermissionNames.Blogs_Edit;
    protected override string ViewPermissionName => PermissionNames.Blogs_View;
    protected override string DeletePermissionName => PermissionNames.Blogs_Delete;
    protected override string ViewName => "_BlogModal";
}
در اینجا مشخص کردن ViewName متناظر با موجودیت جاری، الزامی می‌باشد. همانطور که عنوان شد، یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش کفایت می‌کند و طراحی پشت این کنترلر پایه نیز بر این اساس می‌باشد. گام بعدی، طراحی پارشال‌ویو مذکور می‌باشد. 

<div><h4 asp-if="Model.IsNew()">Create New Blog</h4><h4 asp-if="!Model.IsNew()">Edit Blog</h4><button type="button" data-dismiss="modal">&times;</button></div>
در اینجا با استفاده از تگ‌هلپر asp-if موجود در زیرساخت و متد IsNew متناظر با مدل جاری، عنوان نمایشی مودال را مشخص کرده‌ایم. 
 ‌


<form asp-action="@(Model.IsNew() ? "Create" : "Edit")" asp-controller="Blogs" asp-modal-form="BlogForm"><div><input type="hidden" name="save-continue" value="true"/><input asp-for="RowVersion" type="hidden"/><input asp-for="Id" type="hidden"/><div><div><label asp-for="Title"></label><input asp-for="Title" autocomplete="off"/><span asp-validation-for="Title"></span></div></div><div><div><label asp-for="Url"></label><input asp-for="Url" type="url"/><span asp-validation-for="Url"></span></div></div></div>

...

</form>
با استفاده از متد IsNew مدل جاری، اکشن متد متناظر با درخواست POST مشخص شده و سپس از طریق تگ‌هلپر asp-modal-form، فرآیند افزودن ویژگی‌های data-ajax به فرم را خودکار کرده‌ایم. سپسبا استفاده از یک Hidden Input با نام save-continue و مقدار true به فرم، عملیات ذخیره کردن بدون بسته شدن فرم را شبیه سازی کرده‌ایم؛ این Input می‌تواند به صورت شرطی به فرم اضافه شود (دکمه‌های ذخیره/ذخیره و بستن و ...) که در سمت سرور با توجه به مقدار ارسالی تصمیم گرفته می‌شود که دوباره فرم با اطلاعات جدید (در اینجا Id و RowVersion) به کلاینت ارسال شود یا خیر.

<div><a asp-modal-delete-link asp-model-id="@Model.Id" asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Delete" asp-if="!Model.IsNew()" asp-permission="@PermissionNames.Blogs_Delete"
       title="Delete Blog"><i></i></a><a title="Refresh Blog" asp-if="!Model.IsNew()" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Edit" asp-route-id="@Model.Id"><i></i></a><a title="New Blog" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Create"><i></i></a><button type="button" data-dismiss="modal"><i></i>&nbsp; Cancel</button><button type="submit"><i></i>&nbsp; Save Changes</button></div>
بخش فوتر این مودال در برگیرنده دکمه‌های متناظر با اکشن‌های قابل انجام بر روی موجودیت جاری می‌باشد.
در این فرم ابتدا 3 دکمه میانبر برای عملیات حذف، بازنشانی و جدید درنظر گرفته شده‌اند؛ برای حذف که از طریق تگ‌هلپر asp-modal-delete-link کار افزودن خودکار ویژگی‌های data-ajax انجام شده و در نهایت با توجه به اکشن‌متد و کنترلر مشخص شده، یک مودال، برای گرفتن تأیید از کاربر باز می‌شود و در زمان پذیرش درخواست، حذف مدل جاری به سرور ارسال خواهد شد. با استفاده از تگ‌هلپر asp-permission نیز دسترسی مورد نیاز برای مشاهده دکمه مورد نظر را مشخص کرده‌ایم. دکمه‌های بازنشانی و جدید، در اینجا از طریق تگ‌هلپر asp-modal-link تبدیل به یک لینک Ajaxای شده است که کار بارگذاری یک پارشال‌ویو را انجام می‌دهند؛ همچنین با استفاده از ویژگی asp-modal-toggle متناظر با تگ‌هلپر مذکور با مقدار false، مشخص کرده‎ایم که صرفا محتوای مودال جاری جایگزین شود و نیاز به گشوده شدن دوباره آن نیست.


خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:

‌‌
مثال دوم: پیاده‌سازی RolesController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
‌‌نکته قابل توجه در طراحی فرم‌های ثبت و ویرایش موجودیت‌های پیچیده‌تر مربوط است به ارسال اطلاعات اضافه‌تر از هر آنچه در مدل وجود دارد به کلاینت و همچنین دریافت اطلاعات در ساختار تودرتو یا به اصطلاح یک گراف از اشیاء. به عنوان مثال برای ثبت یک گروه کاربری نیاز است لیست دسترسی‌ها را نیز در فرم نمایش دهیم تا توسط کاربر انتخاب شود؛ در این حالت نیاز است یک مدل متناظر و متناسب را به شکل زیر طراحی کرد:
public class RoleModalViewModel : RoleModel
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> PermissionList { get; set; }
}
در اینجا با ارث‌بری از RoleModel متناظر با موجودیت گروه کاربری، لیست دسترسی‌ها نیز در طریق خصوصیت PermissionList قابل استفاده می‌باشد. حال برای مقداردهی خصوصیت اضافه شده و به طور کلی برای ارسال اطلاعات اضافه به کلاینت در زمان بارگذاری فرم، نیاز است متد RenderView را به شکل زیر بازنویسی کنید:
protected override IActionResult RenderView(RoleModel role)
{
    var model = _mapper.Map<RoleModalViewModel>(role);
    model.PermissionList = ReadPermissionList();

    return PartialView(ViewName, model);
}
به عنوان مثال در اینجا از AutoMapper برای وهله سازی از RoleModalViewModel و نگاشت خصوصیات RoleModel، استفاده شده است. به این ترتیب خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:



برای مدیریت سناریوهای Master-Detail به مانند قسمت مدیریت دسترسی‌ها در تب Permissions فرم بالا، امکاناتی در زیرساخت تعبیه شده است ولی پیاده‌سازی آن را به عنوان یک تمرین و با توجه به سری مطالب «Editing Variable Length Reorderable Collections in ASP.NET MVC» به شما واگذار می‌کنم.


نکته تکمیلی: برای ارسال اطلاعات اضافی به ویو Index متناظر با یک موجودیت می‌توانید متد RenderIndex را به شکل زیر بازنویسی کنید:

protected override IActionResult RenderIndex(IPagedQueryResult<RoleReadModel> model)
{
    var indexModel = new RoleIndexViewModel
    {
        Items = model.Items,
        TotalCount = model.TotalCount,
        Permissions = ReadPermissionList()
    };

    return Request.IsAjaxRequest()
        ? (IActionResult) PartialView(indexModel)
        : View(indexModel);
}

مدل RoleIndexViewModel استفاده شده در تکه کد بالا نیز به شکل زیر خواهد بود:

public class RoleIndexViewModel : PagedQueryResult<RoleReadModel>
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> Permissions { get; set; }
}


فرآیند بارگذاری یک پارشال‌ویو در مودال

به عنوان مثال برای استفاده از مودال‌های بوت استرپ، ایده کار به این شکل است که یک مودال را به شکل زیر در فایل Layout قرار دهید:

<div class="modal fade" @*tabindex="-1"*@ id="main-modal" data-keyboard="true" data-backdrop="static" role="dialog" aria-hidden="true"><div class="modal-dialog modal-dialog-centered" role="document"><div class="modal-content"><div class="modal-body">
                Loading...</div></div></div></div>

سپس در زمان کلیک بروی یک دکمه Ajaxای، ابتدا main-modal را نمایش داده و بعد از دریافت پارشال‌ویو از سرور، آن را با محتوای modal-content جایگزین می‌کنیم. به همین دلیل Tag Halperهای مطرح شده در مطلب جاری، callbackهای failure/complete/success متناظر با unobtrusive-ajax را نیز مقداردهی می‌کنند. برای این منظور نیاز است تا متدهای جاوااسکریپتی زیر نیز در سطح شیء window تعریف شده باشند:‌‌

    /*----------------------------------  asp-modal-link ---------------------------*/
    window.handleModalLinkLoaded = function (data, status, xhr) {
        prepareForm('#main-modal.modal form');
    };
    window.handleModalLinkFailed = function (xhr, status, error) {
        //....
    };
    /*----------------------------------  asp-modal-form ---------------------------*/
    window.handleModalFormBegin = function (xhr) {
        $('#main-modal a').addClass('disabled');
        $('#main-modal button').attr('disabled', 'disabled');
    };
    window.handleModalFormComplete = function (xhr, status) {
        $('#main-modal a').removeClass('disabled');
        $('#main-modal button').removeAttr('disabled');
    };
    window.handleModalFormSucceeded = function (data, status, xhr) {
        if (xhr.getResponseHeader('Content-Type') === 'text/html; charset=utf-8') {
            prepareForm('#main-modal.modal form');
        } else {
            hideMainModal();
        }
    };
    window.handleModalFormFailed = function (xhr, status, error, formId) {
        if (xhr.status === 400) {
            handleBadRequest(xhr, formId);
        }
    };


برای بررسی بیشتر، پیشنهاد می‌کنم پروژه DNTFrameworkCore.TestWebAppموجود در مخزن این زیرساخت را بازبینی کنید. 

C# 8.0 - Async Streams

$
0
0
امکان تعریف نوع‌های شمارشی async در C# 8.0

فرض کنید قصد دارید یک متد async از نوع IEnumerable را که تعدادی yield return به تاخیر افتاده را به همراه دارد (yield return‌ها فقط زمانی اجرا می‌شوند که بر روی آن‌ها متدهایی مانند ToList و یا حلقه‌ی foreach اجرا شوند) و همچنین توسط await Task.Delay، دریافت اطلاعات به صورت async را نیز شبیه سازی می‌کند، تهیه کنید:
public struct Statement
{
    public int Id { get; }
    public string Description { get; }
    public Statement(int id, string description) => (Id, Description) = (id, description);
    public override string ToString() => Description;
}

public static async Task<IEnumerable<Statement>> GetStatements(bool error)
{
    if (error)
    {
       throw new Exception("Oops, we messed up 😬");
    }

    await Task.Delay(1000); //Simulate waiting for data to come through. 

    yield return new Statement(1, "C# is cool!");
    yield return new Statement(2, "C# orginally named COOL.");
    yield return new Statement(3, "More examples...");
}
این قطعه کد حتی در C# 8.0 نیز چنین خطای کامپایلری را به همراه دارد:
The body of 'AsyncStreams.GetStatements(bool)' cannot be an iterator block because
'Task<IEnumerable<AsyncStreams.Statement>>' is not an iterator interface type (CS1624)
عنوان می‌کند که برای دریافت اطلاعات متد GetStatements باید یک iterator تشکیل شود؛ اما Task IEnumerable از این نوع نیست.

برای رفع یک چنین مشکلی، اکنون در C# 8.0 می‌توان از اینترفیس جدید IAsyncEnumerable بجای Task IEnumerable استفاده کرد. به این ترتیب تنها تغییری که در قطعه کد فوق نیاز است، تغییر امضای آن به صورت زیر است:
static async IAsyncEnumerable<Statement> GetStatements(bool error)


امکان تعریف حلقه‌های async در C# 8.0

مرحله‌ی بعد، ایجاد حلقه‌ای بر روی متد GetStatements است. اکنون مشکل دیگری وجود دارد: حلقه‌ی foreach به خودی خود، یک حلقه‌ی synchronous است و اگر از آن برای کار با یک استریم async استفاده شود، هربار که اطلاعاتی از آن بازگشت داده می‌شود، پایان یک Task نیز گزارش داده خواهد شد که می‌توان سبب خاتمه‌ی حلقه شود. بنابراین انجام اینکار نیز پیش از C# 8.0 میسر نبود که اکنون با امکان تعریف await پیش از یک حلقه‌ی foreach، ممکن شده‌است:
static async IAsyncEnumerable<Statement> GetStatementsAsync(bool error)
{
    await foreach (var statement in GetStatements(error))
    {
      await Task.Delay(1000);
      yield return statement;
    }
}
تا پیش از C# 8.0، از واژه‌ی await تنها برای دریافت یک تک مقدار استفاده می‌شد؛ اما حالا می‌توان از آن برای دریافت استریمی از نتایج (async streams) نیز استفاده کرد.


اینترفیس IAsyncEnumerable چگونه تعریف شده‌است؟

 اینترفیس IAsyncEnumerable متد GetAsyncEnumerator را تعریف می‌کند که یک IAsyncEnumerator را بازگشت می‌دهد و آن نیز به همراه متد MoveNextAsync است. اگر دقت کنید در این حالت از نگارش async اینترفیس IDisposable به نام IAsyncDisposable استفاده کرده‌است:
using System.Threading;

namespace System.Collections.Generic
{
    public interface IAsyncEnumerable<out T>
    {
        IAsyncEnumerator<T> GetAsyncEnumerator(CancellationToken cancellationToken = default);
    }

    public interface IAsyncEnumerator<out T> : IAsyncDisposable
    {
        T Current { get; }

        ValueTask<bool> MoveNextAsync();
    }
}

namespace System
{
    public interface IAsyncDisposable
    {
        ValueTask DisposeAsync();
    }
}
اینترفیس‌های IAsyncDisposable و IAsyncEnumerator یک ValueTask را توسط متدهای DisposeAsync و MoveNextAsync بازگشت می‌دهند و این مورد به C# 7xباز می‌گردد که امکان await را نه تنها بر روی Task، بلکه بر روی هر نوعی که متد GetAwaiter را پیاده سازی می‌کند، میسر می‌کند و ValueTask نیز یکی از آن‌ها است. ValueTask به صورت یک نوع مقدار (value type) تعریف شده‌است؛ بجای نوع ارجاعی Task که سربار کمتری را به همراه دارد.


مثالی از IAsyncDisposable و روش Dispose خودکار آن

با معرفی IAsyncDisposable، اگر یک مثال ساده از پیاده سازی آن به صورت زیر باشد:
public class AwaitUsingTest : IAsyncDisposable
{
   public async ValueTask DisposeAsync()
   {
     await Task.CompletedTask;
   }

   public void Dummy() { }
}
روش فراخوانی using declarationبر روی آن به همراه واژه‌ی کلیدی await در C# 8.0، مانند مثال زیر است:
async Task FooBar()
{
   await using var test = new AwaitUsingTest();
   test.Dummy();
}

‫چگونه از دو نگارش مختلف یک اسمبلی در برنامه‌های NET Core. استفاده کنیم؟

$
0
0
فرض کنید اسمبلی A که System.Drawing.Common، نام دارد، فضای نام System.Drawing.Common را ارائه می‌دهد و اسمبلی B که CoreCompact.System.Drawing نام دارد، باز هم دقیقا همان فضای نام را ارائه می‌دهد. سؤال: آیا می‌توان از این دو اسمبلی مختلف در برنامه‌ی خود استفاده کرد؟ یا مثال دیگر آن داشتن دو اسمبلی با نگارش‌های مختلف، از یک کتابخانه است. برای مثال یکی بر اساس netcoreapp2.1 تهیه شده‌است و دیگری بر اساس netstandard2.0 و به هر دلیلی نیاز است که بتوان از هر دو اسمبلی در برنامه‌ی خود استفاده کرد. برای یک چنین مواردی در زبان #C ویژگی به نام extern aliasوجود دارد که با مثالی نحوه‌ی کار با آن‌را بررسی خواهیم کرد.


ایجاد پروژه‌ی Globe1

پروژه‌ی کتابخانه‌ی Globe1 را بر اساس netcoreapp2.1 به این صورت توسط فایل‌های زیر ایجاد می‌کنیم:

الف) فایل Globe1.csproj
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"><PropertyGroup><TargetFramework>netcoreapp2.1</TargetFramework></PropertyGroup></Project>

ب) فایل Globe.cs
using System;

namespace Space
{
    public class Globe
    {
        public string GetColor() => "Blue";
    }
}


ایجاد پروژه‌ی Globe2

پروژه‌ی کتابخانه‌ی Globe2 را بر اساس netstandard2.0 به این صورت توسط فایل‌های زیر ایجاد می‌کنیم:

الف) فایل Globe2.csproj
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"><PropertyGroup><TargetFramework>netstandard2.0</TargetFramework></PropertyGroup></Project>

ب) فایل Globe.cs
using System;

namespace Space
{
    public class Globe
    {
        public string GetColor() => "Green";
    }
}


ایجاد یک پروژه‌ی کنسول استفاده کننده‌ی از این اسمبلی‌ها

همانطور که ملاحظه می‌کنید اگر این دو پروژه‌ی class library را کامپایل کنیم، به دو فایل dll یا اسمبلی خواهیم رسید که هر دو دارای فضای نام Space و همچنین کلاس Globe هستند. اما نگارش‌های آن‌ها و یا TargetFrameworkهای آن‌ها متفاوت است. اکنون می‌خواهیم از هر دوی این‌ها در یک پروژه‌ی Console استفاده کنیم. بنابراین ابتدا این پروژه را با ایجاد فایل csproj آن شروع می‌کنیم:

الف) فایل Owl.csproj
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"><PropertyGroup><OutputType>Exe</OutputType><TargetFramework>netcoreapp2.1</TargetFramework></PropertyGroup><ItemGroup><Reference Include="Globe1, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null"><HintPath>..\Globe1\bin\$(Configuration)\netcoreapp2.1\Globe1.dll</HintPath><Aliases>Lib1</Aliases></Reference><Reference Include="Globe2, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null"><HintPath>..\Globe2\bin\$(Configuration)\netstandard2.0\Globe2.dll</HintPath><Aliases>Lib2</Aliases></Reference></ItemGroup></Project>
روش ارجاع دهی به این اسمبلی‌ها، اندکی متفاوت است. در اینجا نام هر کدام به همراه شماره نگارش آن‌ها ذکر شده‌است. همچنین مسیر یافتن فایل‌های Globe1.dll و Globe2.dll نیز ذکر شده‌اند؛ بجای اینکه ارجاعی را به فایل‌های csproj این class libraryها اضافه کنیم (از این جهت که ممکن است مانند مثال ابتدای بحث، صرفا دو فایل dll را بیشتر در اختیار نداشته باشیم). به علاوه یک Alias نیز برای هر کدام تعریف شده‌است تا توسط آن بتوان به امکانات هرکدام دسترسی یافت. وجود این Alias از این جهت ضروری است که هرچند دو فایل dll مختلف را داریم، اما فضاهای نام و کلاس‌های آن‌ها، نام‌های مشابهی دارند و قابل تمیز از یکدیگر نیستند.

ب) فایل Program.cs

اکنون قسمت مهم این فایل، همان extern aliasهایی هستند که پیشتر تعریف کردیم:
extern alias Lib1;
extern alias Lib2;
using System;
using SpaceOne = Lib1::Space;
using SpaceTwo = Lib2::Space;

namespace Owl
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var owl = new SuperOwl();
            owl.IntegrateGlobe(new SpaceOne.Globe());
            owl.IntegrateGlobe(new SpaceTwo.Globe());

            Console.WriteLine(owl.GetGLobeColors());
        }
    }

    public class SuperOwl
    {
        private SpaceOne.Globe _firstGlobe;
        private SpaceTwo.Globe _secondGlobe;

        public void IntegrateGlobe(SpaceOne.Globe globe) => _firstGlobe = globe;
        public void IntegrateGlobe(SpaceTwo.Globe globe) => _secondGlobe = globe;
        public string GetGLobeColors() => $"First: {_firstGlobe.GetColor()}, Second: {_secondGlobe.GetColor()}";
    }
}
ابتدا extern aliasها تعریف می‌شوند:
extern alias Lib1;
extern alias Lib2;
 سپس بر اساس هر Alias می‌توان یک فضای نام جدید را بجای فضای نام Space فعلی هرکدام تعریف کرد:
using SpaceOne = Lib1::Space;
using SpaceTwo = Lib2::Space;
 تا بتوان به متدهای GetColor متفاوت این‌ها دسترسی یافت.

اگر این برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی حاصل می‌شود:
First: Blue, Second: Green

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: alias.zip

‫ساخت یک سایت ساده‌‌ی نمایش لیست فیلم با استفاده از Vue.js - قسمت اول

$
0
0
Vue.js  یکی از محبوب ترین فریم ورک‌های  SPA است و سایت جاری نیز دارای مقالات خوبی درباره‌ی Vue.js می‌باشد. قصد داریم طی چند مقاله با استفاده از Vue.js و چندین پلاگین مطرح آن، یک سایت ساده‌ی نمایش فیلم را ایجاد کنیم. ابتدا Node.js را بر روی سیستم خود نصب کنید (پیشنهاد ما نسخه‌ی LTS می‌باشد). مراحل نصب آن ساده است و بصورت Nextهایی پی در پی می‌باشد؛ بصورت پیش فرض npm نیز همراه آن نصب میشود. سپس دو دستور زیر را جهت صحت انجام مراحل نصب، تست نمایید.

در این مقاله با ادیتور VS Code کار میکنیم. بعد از نصب آن، از منوی Terminal، گزینه‌ی New Terminal را کلیک کنید تا پنجره‌ی PowerShell نمایش داده شود؛ برای سرعت و دقت بیشتر در برنامه‌های  vue.js ای. با دستور زیر vue cli را  نصب میکنیم  (فقط یک مرتبه و برای برنامه‌های بعدی vue.jsای، نیازی به اجرای این دستور نداریم):

npm install -g @vue/cli

جهت راه اندازی یک برنامه‌ی پیش فرض Vue.js ای، کافیست دستور زیر را اجرا نماییم تا پکیج‌های مورد نیاز، به همراه کانفیگ اولیه (Zero config) برای ما ایجاد شوند:

vue create movie-app

بعد از ایجاد برنامه در vs code، از طریق منوی File، گزینه Open Folder را کلیک کرده و پوشه برنامه‌ای را که ایجاد کردیم، Select Folder میکنیم. ساختار اولیه‌ی برنامه‌ی ایجاد شده، به شکل زیر می‌باشد:

نیازمندیهای مثال جاری

A) برای گرفتن اطلاعات مورد نمایش در مثال جاری، از سایت omdbapi.com استفاده میکنیم که با دریافت یک api keyآن بصورت رایگان، میتوانیم web serviceهای آن را Call نماییم.

B) از vuetify برای ui استفاده میکنیم که بصورت Material Design و دارای کامپوننت‌های غنی می‌باشد؛ ضمن اینکه RTL را هم پشتیبانی میکند.

برای نصب آن در Terminal دستور زیر را اجرا میکنیم:

vue add vuetify

سپس جهت تست و صحت افزوده شدن و کانفیگ درست، با دستور زیر برنامه را اجرا میکنیم:

npm run serve

بعد از اجرای دستور فوق، روی گزینه زیر ctrl+click میکنیم تا نتیجه کار در مرورگر قابل رویت باشد:

نمایش صفحه زیر نشان دهنده‌ی درستی انجام کار تا اینجا است:


نکته:جهت استفاده از امکان RTL کافیست در فایل vuetify.js واقع در پوشه‌ی plugins، تغییرات زیر را انجام دهیم. در مثال جاری بدلیل اینکه اطلاعات انگلیسی می‌باشند، از نسخه LTR آن استفاده میکنیم؛ هر چند یکسری api فارسی نیز موجود می‌باشد که میتوان از آنها استفاده نمود.

import Vue from 'vue'
import Vuetify from 'vuetify/lib'
import 'vuetify/src/stylus/app.styl'

Vue.use(Vuetify, {
  iconfont: 'md',
  rtl: true
})


C) نصب  vue-router : جهت انجام routeهای تودرتو ، مپ کردن کامپوننت ها با آدرسی مشخص، کار با پارامتر و  HTML5 History API مورد استفاده قرار میگیرد. برای نصب آن، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install vue-router

برای نوشتن routeهای مورد نیاز، یک فولدر را با نام router، در پوشه src برنامه ایجاد میکنیم و یک فایل جاوا اسکریپتی را در آن با نام index.js، میسازیم (این ساختار برای مدیریت بهتر پروژه می‌باشد):

درون فایل  index.js، محتویات زیر را طبق مستندات آن قرار میدهیم:

import Vue from 'vue'
import VueRouter from 'vue-router'

Vue.use(VueRouter)

جهت استفاده از این router، نیاز است تا در نمونه‌ی وهله سازی شده‌ی vue برنامه بکار گرفته شود. فایل  main.js  را باز کنید و خط زیر را در قسمت بالای برنامه وارد کنید:

import router from './router'

اکنون محتویات فایل  main.js بشکل زیر می‌باشد:

import Vue from 'vue'
import './plugins/vuetify'
import App from './App.vue'
import router from './router'

Vue.config.productionTip = false

new Vue({
  render: h => h(App),
  router
}).$mount('#app')


D) نصب axios : برای انجام  درخواستهای  HTTP  و عملیات ا‌ی‌جکس در vue.js  ترجیحا بهتر است از axios که یک کتابخانه‌ی محبوب می‌باشد و کار با آن ساده است، استفاده شود. برای نصب آن، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install axios


E) نصب vuex : کتابخانه‌ای جهت مدیریت حالت (state management) برای  vue.js میباشد و مشابه آن Flux و Redux برای React می‌باشند. برای نصب، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install vuex


برای بکارگیری آن یک فولدر را با نام store در پوشه‌ی src برنامه ایجاد میکنیم و یک فایل جاوا اسکریپتی را در آن با نام index.js میسازیم (این ساختار برای مدیریت بهتر پروژه می‌باشد). درون فایل  index.js، محتویات زیر را طبق مستندات آن و ^ قرار میدهیم. 

import Vue from 'vue'
import Vuex from 'vuex'

Vue.use(Vuex)

export const store = new Vuex.Store()

برای استفاده و کانفیگ آن، محتویات فایل  main.js را بشکل زیر تغییر دهید:

import Vue from 'vue'
import './plugins/vuetify'
import App from './App.vue'
import router from './router'
import {store} from './store'

Vue.config.productionTip = false

new Vue({
  render: h => h(App),
  store,
  router
}).$mount('#app')



دریافت کد قسمت اول 

نکته: برای اجرای برنامه و دریافت پکیج‌های مورد استفاده در مثال جاری، نیاز است دستور زیر را اجرا کنید:

npm install

‫ساخت یک سایت ساده‌‌ی نمایش لیست فیلم با استفاده از Vue.js - قسمت دوم

$
0
0
در قسمت قبلی نحوه کانفیگ اولیه برنامه را به همراه نصب پلاگین‌های مورد نیاز، بررسی نمودیم؛ در ادامه قصد داریم تا چندین کامپوننت , ^را برای نمایش لیست فیلمها، جزییات فیلم و جستجو، به برنامه اضافه کنیم و به هر کدام یک route را نیز انتساب دهیم. از کامپوننت‌ها برای بخش بندی قسمتهای مختلف سایت استفاده میکنیم. هر بخش برای دریافت و نمایش اطلاعاتی خاص مورد استفاده قرار میگیرد. بر خلاف Angular که به‌راحتی با دستور زیر میتوان برای آن یک کامپوننت ایجاد نمود و هر بخشی (css,js,ts,html) را در یک فایل جداگانه قرار داد:
ng generate component [name]
یا
ng g c [name]
در Vue.js هنوز امکان اینکه بتوان از طریق cli  یک کامپوننت را ایجاد کرد، فراهم نشده‌است. البته پکیج‌هایی برای اینکار تدارک دیده شده‌اند، ولی در این مقاله به‌صورت دستی اینکار انجام میشود و از Single File Component استفاده میکنیم. بصورت پیش فرض برنامه ایجاد شده vue.js دارای یک کامپوننت با نام HelloWorld.vue  در پوشه components  می‌باشد ( چیزی شبیه Hello Dolly در Wordpress)؛ آن را حذف میکنیم و محتویات فایل App.vue را مطابق زیر تغییر میدهیم ( قسمت import کردن کامپوننت HelloWorld.vue را حذف میکنیم) 
<template><v-app><v-toolbar app><v-toolbar-title><span>Vuetify</span><span>MATERIAL DESIGN</span></v-toolbar-title><v-spacer></v-spacer><v-btn
        flat
        href="https://github.com/vuetifyjs/vuetify/releases/latest"
        target="_blank"><span>Latest Release</span></v-btn></v-toolbar><v-content><HelloWorld/></v-content></v-app></template><script>


export default {
  name: 'App',
  components: {
    
  },
  data () {
    return {
      //
    }
  }
}
</script>
 در پوشه components، سه کامپوننت را با نام‌های LatestMovie.vue ، Movie.vue و SearchMovie.vue ایجاد کنید.
محتویات LatestMovie.vue
<template><v-container v-if="loading"><div><v-progress-circular
        indeterminate
        :size="150"
        :width="8"
        color="green"></v-progress-circular></div></v-container><v-container v-else grid-list-xl><v-layout wrap><v-flex xs4
        v-for="(item, index) in wholeResponse"
        :key="index"
        mb-2><v-card><v-img
            :src="item.Poster"
            aspect-ratio="1"></v-img><v-card-title primary-title><div><h2>{{item.Title}}</h2><div>Year: {{item.Year}}</div><div>Type: {{item.Type}}</div><div>IMDB-id: {{item.imdbID}}</div></div></v-card-title><v-card-actions><v-btn flat
              color="green"
              @click="singleMovie(item.imdbID)">View</v-btn></v-card-actions></v-card></v-flex></v-layout></v-container></template><script>
import movieApi from '@/services/MovieApi'

export default {
  data () {
    return {
      wholeResponse: [],
      loading: true
    }
  },
  mounted () {
    movieApi.fetchMovieCollection('indiana')
      .then(response => {
        this.wholeResponse = response.Search
        this.loading = false
      })
      .catch(error => {
        console.log(error)
      })
  },
  methods: {
    singleMovie (id) {
      this.$router.push('/movie/' + id)
    }
  }
}</script><style scoped>
  .v-progress-circular
    margin: 1rem</style>

محتویات Movie.vue
<template><v-container v-if="loading"><div><v-progress-circular
          indeterminate
          :size="150"
          :width="8"
          color="green"></v-progress-circular></div></v-container><v-container v-else><v-layout wrap><v-flex xs12 mr-1 ml-1><v-card><v-img
            :src="singleMovie.Poster"
            aspect-ratio="2"></v-img><v-card-title primary-title><div><h2>{{singleMovie.Title}}-{{singleMovie.Year}}</h2><p>{{ singleMovie.Plot}} </p><h3>Actors:</h3>{{singleMovie.Actors}}<h4>Awards:</h4> {{singleMovie.Awards}}<p>Genre: {{singleMovie.Genre}}</p></div></v-card-title><v-card-actions><v-btn flat color="green" @click="back">back</v-btn></v-card-actions></v-card></v-flex></v-layout><v-layout row wrap><v-flex xs12><div><v-dialog
          v-model="dialog"
          width="500"><v-btn
            slot="activator"
            color="green"
            dark>
            View Ratings</v-btn><v-card><v-card-title
              primary-title>
              Ratings</v-card-title><v-card-text><table style="width:100%" border="1" ><tr><th>Source</th><th>Ratings</th></tr><tr v-for="(rating,index) in this.ratings" :key="index"><td align="center">{{ratings[index].Source}}</td><td align="center"><v-rating :half-increments="true" :value="ratings[index].Value"></v-rating></td></tr></table></v-card-text><v-divider></v-divider><v-card-actions><v-spacer></v-spacer><v-btn
                color="primary"
                flat
                @click="dialog = false">
                OK</v-btn></v-card-actions></v-card></v-dialog></div></v-flex></v-layout></v-container></template><script>
import movieApi from '@/services/MovieApi'
export default {
  props: ['id'],

  data () {
    return {
      singleMovie: '',
      dialog: false,
      loading: true,
      ratings: ''
    }
  },

  mounted () {
    movieApi.fetchSingleMovie(this.id)
      .then(response => {
        this.singleMovie = response
        this.ratings = this.singleMovie.Ratings
        this.ratings.forEach(function (element) {
          element.Value = parseFloat(element.Value.split(/\/|%/)[0])
          element.Value = element.Value <= 10 ? element.Value / 2 : element.Value / 20
        }
        )
        this.loading = false
      })
      .catch(error => {
        console.log(error)
      })
  },
  methods: {
    back () {
      this.$router.push('/')
    }
  }
}</script><style scoped>
  .v-progress-circular
    margin: 1rem</style>

محتویات SearchMovie.vue 
<template><v-container v-if="loading"><div><v-progress-circular
        indeterminate
        :size="150"
        :width="8"
        color="green"></v-progress-circular></div></v-container><v-container v-else-if="noData"><div><h2>No Movie in API with {{this.name}}</h2></div></v-container><v-container v-else grid-list-xl><v-layout wrap><v-flex xs4
        v-for="(item, index) in movieResponse"
        :key="index"
        mb-2><v-card><v-img
            :src="item.Poster"
            aspect-ratio="1"></v-img><v-card-title primary-title><div><h2>{{item.Title}}</h2><div>Year: {{item.Year}}</div><div>Type: {{item.Type}}</div><div>IMDB-id: {{item.imdbID}}</div></div></v-card-title><v-card-actions><v-btn flat
              color="green"
              @click="singleMovie(item.imdbID)">View</v-btn></v-card-actions></v-card></v-flex></v-layout></v-container></template><script>
// در همه کامپوننتها جهت واکشی اطلاعات ایمپورت میشود
import movieApi from '@/services/MovieApi'

export default {
  // route پارامتر مورد استفاده در 
  props: ['name'],
  data () {
    return {
      // آرایه ای برای دریافت فیلمها
      movieResponse: [],
      // جهت نمایش لودینگ در زمان بارگذاری اطلاعات
      loading: true,
      // مشخص کردن آیا اطللاعاتی با سرچ انجام شده پیدا شده یا خیر
      noData: false
    }
  },
  // تعریف متدهایی که در برنامه استفاده میکنیم
  methods: {
    // این تابع باعث میشود که 
    // route
    // تعریف شده با نام
    // Movie
    // فراخوانی شود و آدرس بار هم تغییر میکنید به آدرسی شبیه زیر
    // my-site/movie/tt4715356 
    singleMovie (id) 
      this.$router.push('/movie/' + id)
    },

    fetchResult (value) {
      movieApi.fetchMovieCollection(value)
        .then(response => {
          if (response.Response === 'True') {
            this.movieResponse = response.Search
            this.loading = false
            this.noData = false
          } else {
            this.noData = true
            this.loading = false
          }
        })
        .catch(error => {
          console.log(error)
        })
    }
  },
  // جز توابع
  // life cycle
  // vue.js
  // میباشد و زمانی که تمپلیت رندر شد اجرا میشود
  // همچنین با هر بار تغییر در 
  // virtual dom
  // این تابع اجرا میشود
  mounted () {
    this.fetchResult(this.name)
  },
  // watch‌ها // کار ردیابی تغییرات را انجام میدهند و به محض تغییر مقدار  پراپرتی 
  // name
  // کد مورد نظر در بلاک زیر انجام میشود
  watch: {
    name (value) {
      this.fetchResult(value)
    }
  }
}
</script><style scoped>
  .v-progress-circular
    margin: 1rem</style>

توضیحی درباره کدهای بالا
برای درخواستهای ا‌‌‌‌‌‌‌‌ی‌جکس از axios استفاده میکنیم و با توجه به اینکه در این برنامه سه کامپوننت داریم، باید در هر کامپوننت axios را import کنیم:
import axios from 'axios'
لذا (DRY) یک فولدر را بنام service در پوشه src  ایجاد میکنیم. یک فایل جاوااسکریپتی را نیز با نام دلخواهی در آن ایجاد و فقط یکبار axios را در آن  import میکنیم و توابع مورد نیاز را در آنجا مینویسیم (هر چند راه‌های بهتر دیگری هم برای کار با axios هست که در حیطه مقاله جاری نیست).

محتویات فایل MovieApi.js در پوشه service
import axios from 'axios'

export default {

  fetchMovieCollection (name) {
    return axios.get('&s=' + name)
      .then(response => {
        return response.data
      })
  },

  fetchSingleMovie (id) {
    return axios.get('&i=' + id)
      .then(response => {
        return response.data
      })
  }
}
فایل main.js برنامه را بشکل زیر تغییر میدهیم و با استفاده از تنظیماتی که برای axios وجود دارد، آدرس baseURL آن را به ازای نمونه وهله سازی شده‌ی vue برنامه، تنظیم میکنیم.
axios.defaults.baseURL = 'http://www.omdbapi.com/?apikey=b76b385c&page=1&type=movie&Content-Type=application/json'

فایل  index.js درون پوشه router را باز میکنیم و محتویات آن را بشکل زیر تغییر می‌دهیم:
import Vue from 'vue'
import VueRouter from 'vue-router'
// برای رجیستر کردن کامپوننت‌ها در بخش روتر، آنها را ایمپورت میکنیم
import LatestMovie from '@/components/LatestMovie'
import Movie from '@/components/Movie'
import SearchMovie from '@/components/SearchMovie'

Vue.use(VueRouter)

export default new VueRouter({
  routes: [
    {
      // مسیری هست که برای این کامپوننت در نظر گرفته شده(صفحه اصلی)بدون پارامتر
      path: '/',
      // نام روت
      name: 'LatestMovie',
      // نام کامپوننت مورد نظر
      component: LatestMovie
    },
    {
      // پارامتری هست که به این کامپوننت ارسال میشه id
      // برای دستیابی به این کامپوننت نیاز هست با آدرسی شبیه زیر اقدام کرد
      // my-site/movie/tt4715356
      path: '/movie/:id',
      name: 'Movie',
      // در کامپوننت جاری یک پراپرتی وجود دارد 
      //id که میتوان با نام 
      // به آن دسترسی پیدا کرد
      props: true,
      component: Movie
    },
    {
      path: '/search/:name',
      name: 'SearchMovie',
      props: true,
      component: SearchMovie
    }
  ],
  // achieve URL navigation without a page reload
  // When using history mode, the URL will look "normal," e.g. http://oursite.com/user/id. Beautiful!
  // در آدرس # قرار نمیگیرد
  mode: 'history'
})

در برنامه ما سه کامپوننت وجود دارد. ما برای هر کدام یک مسیر و نام را برای route آنها تعریف میکنیم، تا بتوانیم با آدرس مستقیم، آنها را فراخوانی کنیم و با دکمه‌های back و forward مرورگر کار کنیم.


نکته: برای اجرای برنامه و دریافت پکیج‌های مورد استفاده در مثال جاری، نیاز است دستور زیر را اجرا کنید: 
npm install
Viewing all 1980 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>