Quantcast
Channel: ‫فید مطالب .NET Tips
Viewing all 1980 articles
Browse latest View live

‫چند نکته‌ی کاربردی در #C

$
0
0
استفاده از Tuple‌ها جهت مقدار برگشتی یک متد

اکثر مواقع برنامه نویسان برای بازگشت چند مقدار توسط یک متد، به روش‌هایی مثل تعریف کلاس‌های POCO یا پارامترهایی از نوع out متوسل می‌شوند. به وسیله‌ی Tuple‌ها می‌توان چند مقدار مختلف را به عنوان خروجی متد بازگشت داد:
private Tuple<string, string, int> GetPersonInfo()
{
     return new Tuple<string, string, int>("Steve", "Jobs", 56);
}
همچنین از Tuple‌ها می‌توان برای پاس دادن یکباره پارامترها به متد استفاده کرد و در مواقعی مانند ارسال پارامتر به Thread‌ها که در حالت عادی یک پارامتر را به عنوان ورودی قبول می‌کنند، کاربردی خواهند بود.


عدم نیاز به استفاده از کالکشن‌های موقتی در متدها جهت نگهداری مقدار بازگشتی متد

اکثر برنامه نویسان، در متدهایی که لیستی از مقادیر را بازگشت می‌دهند، از یک متغییر موقتی استفاده می‌کنند:
private IEnumerable<int> GetNumbers()
{
   var result = new List<int>();

   for (int i = 0; i <= 100; i++)
      result.Add(i);

   return result;
}
اما باید دانست که الزاما نیازی به انجام این کار نیست و به وسیله‌ی کلیدواژه‌ی yield می‌توان مقادیر را همزمان با تولید آنها در بدنه متد به عنوان خروجی متد بازگشت داد و به این ترتیب به مصرف حافظه‌ی کمتری رسید:
private IEnumerable<int> GetNumbers()
{
   for (int i = 0; i <= 100; i++)
   {
        yield return i;
   }
}

ملزم کردن نوع پایه یک کلاس Generic به رعایت قوانین پیاده سازی خاص

Generic‌ها میتوانند عملکرد یکسانی را برای نوع‌های داده‌ای متفاوت، پیاده سازی کنند. با توجه به ماهیت Generic‌ها ممکن است در سناریوهایی لازم باشد تا نوع داده‌ی اولیه‌ای که قرار است Generic پیاده سازی شود، از قوانین پیاده سازی خاصی پیروی کند. به صورت زیر می‌توان نوع پایه‌ی یک Generic را ملزم به رعایت قوانین خاص پیاده سازی به واسطه یک Interface کرد:
public interface ICar
{
   string GetName();
   string GetManufacturerCompany();
}

private class GenricClass<T> where T : ICar
{
}
نمونه‌ی استفاده:
public class Audi : ICar
{
   public string GetName()
   {
      throw new NotImplementedException();
   }

   public string GetManufacturerCompany()
   {
      throw new NotImplementedException();
   }
}

private static void Main(string[] args)
{
   var invalidTest = new GenricClass<int>();
   var validTest = new GenricClass<Audi>();
}

‫آشنایی با نحوه‌ی وهله سازی کنترلرها در ASP.NET MVC با ساخت یک Controller Factory سفارشی

$
0
0
یکی از مزایای مهم فریم ورک ASP.NET MVC، توسعه پذیری کنترلرهای آن است. با مرور قسمت‌هایی از مسیر پردازش درخواست که منجر به اجرای یک اکشن متد می‌شود، شروع می‌کنیم و روش‌های مختلفی را که می‌توان بر روی این پردازش، کنترل داشت، بررسی می‌کنیم. شکل ذیل مسیر یک درخواست را مابین کامپوننت‌های مختلف فریم ورک نشان می‌دهد:
 
 

Controller Factory و Action Invoker وظیفه‌ای مطابق نامشان را عهده دار هستند. اولی برای وهله سازی کنترلرهای مرتبط با درخواست و دومی برای پیدا کردن و تریگر نمودن یک اکشن متد به کار گرفته می‌شوند. فریم ورک MVC پیاده سازی پیش فرضی را از این دو کامپوننت، به صورت توکار دارد. در طی مقالاتی نحوه‌ی کنترل کردن رفتار پیش فرض این Controller Factory و هم نحوه‌ی جایگزین کرن کامل این کامپوننت را بررسی می‌کنیم.

ابتدا پروژه‌ی جدیدی را از نوع MVC و با الگوی Empty به نام ControllerExtensibility ایجاد می‌کنیم. در پوشه‌ی Models یک فایل را به نام Result.cs ساخته و از آن برای معرفی کلاس Result مطابق کدهای ذیل استفاده می‌کنیم:
namespace ControllerExtensibility.Models
{
    public class Result
    {
        public string ControllerName { get; set; }
        public string ActionName { get; set; }
    }
}
در مسیر /Views/Shared ویویی را به نام Result.cshtml اضافه می‌کنیم. این ویویی است که در این مثال، همه‌ی اکشن متدهای کنترلرهایمان، آن را رندر خواهند کرد:
@model ControllerExtensibility.Models.Result
@{
Layout = null;
}<!DOCTYPE html><html><head><meta name="viewport" content="width=device-width" /><title>Result</title></head><body><div>Controller: @Model.ControllerName</div><div>Action: @Model.ActionName</div></body></html>
در خط اول، مدل ویو را از نوع کلاس Result تعیین کرده‌ایم.
دو کنترلر را نیز حاوی کدهای زیر ایجاد می‌کنیم:

کنترلر product
using ControllerExtensibility.Models;
using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class ProductController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}

کنترلر customer

using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class CustomerController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}
اکشن‌های این دو کنترلر حاوی کد خاصی نبوده و صرفا ویوی Result.cshtml را صدا می‌زنند. ولی در این مرحله این همه‌ی آن چیزی است که برای نشان دادن نحوه‌ی سفارشی کردن کنترلرها بدان نیاز داریم.
ایجاد یک Controller Factory سفارشی بهترین راه برای درک نحوه‌ی وهله سازی کنترلر‌ها توسط MVC است. ولی این کار صرفا جنبه‌ی آموزشی داشته و در یک پروژه‌ی واقعی این نوع پیاده سازی‌ها پیشنهاد نمی‌شود؛ زیرا راه‌های مفیدتر و ساده‌تری با پیاده سازی توکار Controller Factory وجود دارند.
Controller Factory‌ها با پیاده سازی اینترفیس IControllerFactory معرفی می‌شوند. کدهای این اینترفیس را در ذیل می‌بینید:
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
namespace System.Web.Mvc
{
    public interface IControllerFactory
    {
        IController CreateController(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        void ReleaseController(IController controller);
    }
}
پوشه‌ای را به نام Infrastructure ساخته و فایلی را به نام CustomControllerFactory.cs ، حاوی کدهای زیر اضافه کنید:
using System;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
using ControllerExtensibility.Controllers;

namespace ControllerExtensibility.Infrastructure
{
    public class CustomControllerFactory : IControllerFactory
    {
        public IController CreateController(RequestContext requestContext,
            string controllerName)
        {
            Type targetType = null;
            switch (controllerName)
            {
                case "Product":
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
                case "Customer":
                    targetType = typeof (CustomerController);
                    break;
                default:
                    requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
            }
            return targetType == null
                ? null
                : (IController) DependencyResolver.Current.GetService(targetType);
        }

        public SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext
            requestContext, string controllerName)
        {
            return SessionStateBehavior.Default;
        }

        public void ReleaseController(IController controller)
        {
            IDisposable disposable = controller as IDisposable;
            if (disposable != null)
            {
                disposable.Dispose();
            }
        }
    }
}
مهمترین متد کدهای فوق، CreateController است که فریم ورک، بر حسب نیاز، جهت سرویس دهی به درخواست واصله آن را صدا خواهد زد. پارامتر ورودی این متد، شیء RequestContext است که جزئیاتی در خصوص درخواست واصله را در اختیار factory خواهد گذاشت. همچنین یک رشته که نام کنترلر را بر حسب URL واصله تعیین می‌کند:
 

نام

نوع

توضیحات

HttpContext

HttpContextBase

حاوی اطلاعاتی در خصوص درخواست است.

RouteData

RouteData

حاوی اطلاعاتی در خصوص Routاست که با درخواست رسیده همخوانی دارد.

 
یکی از دلایلی که عنوان شد Controller factory سفارشی بدین روش در یک پروژه‌ی عملی به کار گرفته نشود این است که یافتن کلاس‌هایی از نوع Controller در سراسر برنامه و وهله سازی آنها کار دشواری است. چرا که لازم خواهد بود بتوانید به صورت پویا کنترلر را مکان یابی کرده و بین کلاس‌های هم نام در دیگر فضاهای نام تمییز قائل شوید و خطاهای محتمل در حین وهله سازی را کنترل کنید.
در این مثال تنها دو کنترلر داریم و آنها را به صورت مستقیم در Controller Factory وهله سازی می‌کنیم که در یک پروژه‌ی واقعی مطلوب نیست. ولی آنچه را که این روش آشکار‌تر می‌سازد، انعطاف پذیری بالای فریم ورک MVC است که دست ما را برای نفوذ و دخل و تصرف در اعمال و رفتاریهای پیش فرض خود باز گذاشته است و برای مثال در مباحث تزریق وابستگی‌ها و تنظیمات ابتدایی IoC Containers کاربرد دارد.
متد CreateController لازم است وهله‌ای از کلاسی که اینترفیس IController را پیاده سازی کرده برگرداند؛ در غیر اینصورت کار با خطا متوقف خواهد شد. لذا برای زمانی که درخواست کاربر، هیچ کدام از کنترلر‌ها را مشمول عنایت قرار نمی‌دهد، باید چاره‌ای اندیشیده شود.
می‌توان آن را به کنترلر خاصی که پیغام خطایی را رندر می‌کند، هدایت کنیم. به عبارت بهتر باید درخواست را به کنترلری که مطمئن هستیم وجود دارد (اصطلاحا کنترلر جانشین) هدایت نماییم. همان طور که در کد فوق در قسمت default می‌بینید:
default:
requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
targetType = typeof(ProductController);
break;
در صورت عدم تطابق با هیچ کدام از حالات تعیین شده، درخواست را به کنترلر ProductController جهت رسیدگی هدایت کرده‌ایم.
در MVC انتخاب ویوی مناسب، بر حسب مقدار RouteData.Values صورت می‌گیرد؛ نه نام کلاس Controller و این سبب خواهد شد فریم ورک، ویوهای مرتبط با کنترلر جانشین شده‌ی توسط ما را جستجو کند و نه کنترلری که کاربر از طریق URL ورودی آن را درخواست کرده است.
لذا Controller Factory صرفا وظیفه مپ کردن درخواست‌های واصله به کنترلر‌ها را ندارد، بلکه توانایی دخل و تصرف در درخواست واصله بر حسب مورد را نیز خواهد داشت.
در نهایت هم نحوه‌ی استفاده از DependencyResolver را برای وهله سازی کلاس‌های کنترلر می‌بینید. متد استاتیک Current یک پیاده سازی از اینترفیس IDependencyResolver را که حاوی متد GetService است، برگشت داده و سپس یک شیء System.Type را به عنوان ورودی گرفته و یک وهله‌ی ساخته شده‌ی از آن را به عنوان خروجی برمی‌گرداند.
متد GetControllerSessionBehavior نیز توسط MVC جهت تعیین اینکه Session data برای کنترلر نیاز است یا خیر به کار گرفته می‌شود.
متد ReleaseController نیز هر گاه به شیء کنترلر ساخته شده در متد CreateController دیگر نیازی نبود، صدا زده خواهد شد. در کدهای ما ابتدا بررسی می‌شود آیا اینترفیس IDisposable توسط کلاس، پیاده سازی شده است یا خیر؟ اگر بلی متد Dispose آن جهت آزاد سازی منابعی که می‌توانند آزاد شوند، صدا زده می‌شود.
جهت ثبت Controller  Factory ساخته شده در متد Application_Start موجود در فایل global.asax.cs بوسیله کلاس ControllerBuilder و مطابق کدهای ذیل عمل می‌نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new
            CustomControllerFactory());
        }
    }
}
پس از ثبت به شیوه‌ی فوق، controller factory ساخته شده، مسئول هندل کردن تمامی درخواست‌های واصله‌ی به برنامه خواهد بود. پس از اولین اجرا، مرورگر ریشه‌ی سایت را هدف قرار خواهد داد که توسط سیستم مسیر یابی به کنترلر Home، نگاشت شده و بر اساس تعاریف و کدهای ما، چون با هیچ کدام از کنترلرهای Product و Customer تطابق نخواهد داشت، به کنترلر جایگزین تنظیم شده، یعنی Product هدایت خواهد شد.


 

‫ارسال ایمیل از طریق سی شارپ

$
0
0
چند وقت پیش درخواستی مبنی بر طراحی یک برنامه‌ی کوچک، برای مدیریت و بایگانی بلیط‌های اخذ شده توسط پرسنل شرکت، از آژانس‌های مسافرتی اعلام شد. از بخش‌های مختلف مورد نیاز برای ساخت این برنامه، بخش ارسال ایمیل را برای نوشتن یک پست آموزشی انتخاب کردم.
در ابتدا لازم است کمی در مورد بعضی از مفاهیم مورد استفاده‌ی در این مطلب توضیح داده شود.
SMTP چیست ؟
SMTP خلاصه شده (Simple mail transfer protocol ) می‌باشد. Smtp بخشی از لایه‌ی برنامه در پروتکل TCP می‌باشد. بطور کلی smtp استانداردی برای ارسال نامه‌های الکترونیکی در اینترنت است. پورت پیش فرض برای ارسال اطلاعات توسط Smtp پورت شماره‌ی 25 است و در حالت ارسال امن و رمز شده اطلاعات (SSL) پورت شماره 465 می‌باشد.
یادآوری: برنامه‌های کامپیوتری برای انتقال بسته‌های اطلاعات از یک شماره در هدر بسته‌ها استفاده می‌کنند که آن را شماره پورت می‌گوییم. لیستی از شماره پورت‌ها به همراه کاربرد آنها را در اینجامی‌توانید مشاهده کنید.
SMTP مجموعه‌ای از قرارداد‌ها برای ساده شدن ارسال و دریافت اطلاعات با Mail Server را فراهم می‌کند. بطور مثال نام میل سرور‌ها عمدتا به دو شکل smtp.domainname.com  و یا mail.domainname.com نوشته می‌شوند. معمولا smtp برای تنظیمات سرور ایمیل از دو پروتکل pop3 و imap  استفاده می‌کند. این پروتکل‌ها امکانی  فراهم می‌کنند تا نامه‌ها در سرور ذخیره و در فواصلی معین توسط کاربر از سرور به دستگاه‌های هوشمند از قبیل تلفن‌های همراه یا کامپیوتر‌های شخصی منتقل شوند.
در سی شارپ 2 فضای نام System.Net.Sockets  و System.Net برای مدیریت پیاده سازی پروتکل‌های اینترنتی مهیا شده است تا برنامه‌ها بتوانند از طریق آنها اطلاعات را رد و بدل کنند. پروتکل smtp برای ارسال ایمیل در سی شارپ استفاده می‌شود. برای ارسال ایمیل از کلاس Mail در فضای نام System.Net استفاده می‌شود.
تذکر : عموما در بخشی از پنل مدیریت هاست‌ها چگونگی تنظیمات mail server به روش‌های pop3  ،Imap  و حالت رمز شده و امن آنها SSL بیان شده است.
 نمونه ای از ارسال ایمیل در سی شارپ از طریق Mail Server در یک هاست اشتراکی 
               MailMessage mail = new MailMessage();
                //پارامتر این شی همان حالت معرفی شده در تنظیمات ایمیل سرور می‌باشد که پیشتر معرفی شد.
                SmtpClient smtpServer = new SmtpClient("mail.domainName.com");
                mail.Subject = "خرید بلیط";
                mail.From = new MailAddress("info@domainName.com");
                //ایمیل گیرنده نامه
                mail.To.Add("amir2012@gmail.com");
                //متن نامه
                mail.Body = "خرید بلیط کیش به تهران";
                //شماره پورت در اینجا حالت ارسال معمولی و غیر رمز شده مد نظر بوده است
                smtpServer.Port = 25; 
                                                                                            //email address      ,email password
                smtpServer.Credentials = new NetworkCredential("info@domainName.com", "password");
                smtpServer.EnableSsl = false;
                smtpServer.Send(mail);
همانطور که می‌بیند برای پیکربندی ساختار برنامه و ارسال یک نامه‌ی الکترونیکی اشیائی از کلاس SmtpClient و MailMessage ایجاد شده است. شیء mail تنظیمات پیکربندی نامه را انجام می‌دهد و شی smtpServer  تنظیمات ایمیل سرور را در خود نگهداری می‌کند.
نکته: در کد بالا بخش mail.To.Add : گیرنده‌ی نامه می‌توانند 1 یا چند نفر باشد. از این رو خصوصیت To به‌صورت یک مجموعه تعریف شده است.
در این مثال تنظیمات شیء smtp  با توجه به هاست شرکت مورد نظر تنظیم شده است.

‫افزونه جی کوئری RowAdder

$
0
0
دیروز در یک برنامه میخواستم کاربر بتواند لیست مواد مصرفی یک کارخانه را ایجاد کند که نیاز بود کاربر بتواند از هر سطر به تعداد نامحدود ایجاد کند و برای انتخاب هر یک از مواد به همراه جزئیات آن یک سطر به لیست اضافه شود. برای اینکار میتوانیم با استفاده از فناوری جی کوئری اینکار را انجام دهیم ولی بهتر بود که این مورد به یک افزونه تبدیل میشد تا در دفعات بعدی بسیار راحت‌تر باشیم. جهت آشنایی با پلاگین نویسی بهتر هست این مقالات (+) را مطالعه فرمایید.

نحوه استفاده
نحوه استفاده از آن بسیار راحت است و در دموی html همراه آن به طور ساده در سه مثال توضیح داده شده است. ابتدا از این آدرسکتابخانه آن را دریافت کنید. این کتابخانه شامل یک فایل js که شامل کدهای پلاگین است، یک فایل css جهت تغییر استایل کدهایی است که پلاگین تولید میکند که اسامی آن دقیقا مشخص می‌کند که هر کلاس متعلق به چه بخشی است.

گام اول:
فایل‌های مورد نظر را بعد از صدا زدن کتابخانه‌ی جی کوئری صدا بزنید.
<link type="text/css" href="css/RowAdder.css" rel="stylesheet" /><script src="js/RowAdder.js" type="text/javascript"></script>


گام دوم :
 در تکه کدهای html، کدی را که قرار است در هر سطر تکرار شود، داخل یک div قرار داده و نامی مثل row-sample را برای آن قرار دهید (فعلا حتما این نام باشد)، بعدها پلاگین، کدهای داخل این تگ div را به عنوان هر سطر خواهد شناخت:
<div id="row-sample"><form style="margin: 0; padding: 0;">
        Name:<input type="text"/><input type="radio" name="Gender" value="male" checked="checked">Male<input type="radio" name="Gender" value="female">Female</form></div>


گام سوم:
 سپس یک div دیگر ایجاد کنید و نامی مثل mypanel را به آن بدهید تا سطرهایی که ایجاد می‌شوند داخل این div قرار بگیرند.
<div id="mypanel"></div>

گام چهارم:
در بخش head یک تگ اسکریپت باز کرده و کدهای زیر را به آن اضافه می‌کنیم. این کد باعث می‌شود که پلاگین فعال شود.
<script>
$(document).ready(function() {
$("#mypanel").RowAdder();
});</script>
گام پنجم:
 یک دکمه جهت افزودن سطر به صفحه اضافه می‌کنیم
<button id="addanotherform">Add New Form</button>

و در قسمت تگ اسکریپت هم کد زیر را اضافه می‌کنیم:
$("#addanotherform").on('click', function() {
                $("#mypanel").RowAdder('add');
            });

حال از صفحه تست می‌گیریم: با هر بار کلیک بر روی دکمه‌ی Add New Form یک سطر جدید ایجاد می‌گردد.


در تصویر بالا دکمه‌های دیگر هم دیده می‌شوند که به دیگر متدهای آن اشاره دارد:

جهت مخفی سازی:
 $("#mypanel").RowAdder('hide');

چهت نمایش:
$("#mypanel").RowAdder('show');

جهت افزودن سطر با کد:
$("#mypanel").RowAdder('add');

جهت دریافت تعداد سطرهای ایجاد شده:
$("#mypanel").RowAdder('count')


جهت دریافت کدهای یک سطر در اندیس x

$("#mypanel").RowAdder('content', 3)

جهت حذف یک سطر با اندیس x
$("#mypanel").RowAdder('remove', 3);

همانطور که با صدا زدن اولین متد پلاگین متوجه شدید و نتیجه‌ی آن را در دمو دیدید، این پلاگین از پیش فرض‌هایی جهت راه اندازی اولیه استفاده می‌کند که این پیش فرض‌ها عبارتند از تگ row-sample که بدون معرفی رسمی، آن را شناسایی کرد. همچنین ممکن است بخواهید عبارت Remove را با کلمه‌ی فارسی «حذف» جایگزین نمایید. برای اینکار می‌توانید پلاگین را به شکل زیر به کار ببرید:
    $("#mypanel").RowAdder({
                sample: '#my-custom-sample',
                type: 'text',
                value:'حذف'
        });

تغییر اولین پیش فرض، تغییر نام تگ row-sample به my-custom-sample بود و در مرحله‌ی بعد هم نام فارسی حذف را جایگزین remove کردیم. عبارت type به طور پیش فرض بر روی text قرار دارد که اجباری به ذکر آن در کد بالا نبود. ولی اگر دوست دارید که به جای نمایش عبارت حذف، از یک آیکن یا تصویر استفاده کنید، کد را به شکل زیر تغییر دهید:
  $("#mypanel").RowAdder({
                type: 'image',
                value: 'images/remove.png'
            });
در خطوط بالا عبارت type با image مقدار دهی شد و به پلاگین می‌گوید که به جای متن، از تصویر استفاده کن. همچنین value را به جای متن با آدرس تصویر مقداردهی کرده‌ایم و نتیجه را می‌توانید در دموی قرار گرفته در گیت هابببینید.

فایل RowAdder.css
در بردارنده هر سطر
.each-section {
    margin: 20px;
    padding: 5px;
}

جهت استایل بندی لینک چه تصویر و چه متن
.remove-link {
    color:#999;
     text-decoration: none;
}

a:hover.remove-link {
   color:#802727;
}
جهت تغییر استایل بر روی خود تصویر
.remove-image {
    
}

آشنایی با کد پلاگین
(function ($) {
    var settings = null;
  $.fn.RowAdder = function (method) {
            // call methods
            if (methods[method]) {
                return methods[method].apply(this, Array.prototype.slice.call(arguments, 1));
            } else if (typeof method === 'object' || !method) {
                return methods.init.apply(this, arguments);
            } else {
                $.error('Method ' + method + ' does not exist on jQuery.RowAdder');
            }

    };
})(jQuery);
درقسمت دوم آموزش پلاگین نویسی برای جی کوئری، متدها به طور واضح توضیح داده شده‌اند. این کدها وظیفه دارند متدهایی را که کاربر درخواست داده است، شناسایی و به همراه آرگومان‌های آن به سمت توابعی که به هر نام متد اختصاص داده‌ایم، ارسال کنند. در صورتیکه متدی با آرگومان‌های ناهماهنگی ارسال شوند، پیام خطایی ارسال می‌گردد و در صورتیکه تعریف نشود، به طور مستقیم init را صدا می‌زند. متغیر settings هم بعدا با تنظیمات پیش فرض پر می‌شود.

متدها
//methods
    var methods = {
        init: function (options) {
            //default-settings
             settings = $.extend({
                'sample': '#row-sample',
                'type': 'text',
                'value': 'Remove'
             }, options);
             this.attr('data-sample', settings.sample);
             this.attr('data-type', settings.type);
             this.attr('data-value', settings.value);
            Do(this);
        },
        show: function () {
            this.css("display", "inline");
        },
        hide: function () {
            this.css("display", "none");
        },
        add: function () {
            Do(this);
        },
        remove: function (index) {
            console.log(index);
           this.find(".each-section")[index].remove();
        },
        content: function (index) {
            return this.find(".each-section")[index];
        },
        count: function (index) {
            return this.find(".each-section").size();
        }
    };
متد init تنظیمات پیش فرض را دریافت می‌نماید و سپس بر روی المانی که پلاگین روی آن واقع شده‌است، مقادیر را ذخیره می‌کند تا در آینده با صدا زدن متدهای دیگر آن را استفاده نماید. کلمه‌ی this در واقع به تگی اشاره می‌کند که پلاگین روی آن اعمال شده است که در مثال‌های بالا mypanel نام داشت. متد Do تابع اصلی ما را در بر دارد که کدهای اصلی پلاگین را شامل می‌شود. مابقی متدها در واقع  جست و جویی بر المان‌ها هستند.

تابع Do
    function Do(panelDiv) {

        settings.sample = panelDiv.data('sample');
        settings.type = panelDiv.data('type');
        settings.value = panelDiv.data('value');
        //find sample code
        var rowsample = $(settings.sample);
        rowsample.css("display", "none");
        var sample = rowsample.html();


        var i = panelDiv.find(".each-section").size();
        //add html details to create a correct template
        var sectionDiv = $('<div />', { "class": 'each-section', 'id': 'section'+i });
        var image = $("<img />", { "src": settings.value,"class":"remove-image" });
        var link = $("<a />", { "text": settings.value,"class":"remove-link" });
        //remove event for remove selected form

        //create new form
        sectionDiv.html(sample);

        link.on('click', function (e) {

            e.preventDefault();
            var $this = $(this);
            $this.closest(".each-section").remove();
        });

        if (i > 0) {
            if (settings.type == 'image') {
                link.text('');
                link.append(image);

            }
            sectionDiv.append(link);
        }

        //add new created form on document
        panelDiv.append(sectionDiv);
       
    }
آرگومان داده شده، در واقع همان this هست که به این تابع ارسال شده است. در اولین گام تنظیمات ذخیره شده را که قبلا ذخیره کرده‌ایم، واکشی می‌کنیم. سپس تگ row-sample یا هر نامی را که به آن اختصاص داده شده است، می‌یابیم و محتوای آن را به شکل html در قالب string بیرون می‌کشیم. این کد html در واقع نمونه‌ای است که قرار است در سطر تکرار شود. البته تگ نمونه فقط برای نمونه به کار می‌رود و نیازی نیست روی صفحه نمایش داده شود؛ پس آن را مخفی می‌کنیم. از آنجا که ممکن است این سطری که ایجاد می‌شود، سطر اول نباشد و قبلا هم سطرهایی توسط همین متد ایجاد شده‌اند، بررسی می‌کنیم چند تگ با کلاس each-section داریم. اگر بیشتر از صفر باشد یعنی قبلا سطرهایی ایجاد شده است. در غیر اینصورت این اولین سطر ماست. اولین سطر توسط init صدا زده می‌شود و مابقی توسط متد add انجام می‌گیرد.
        settings.sample = panelDiv.data('sample');
        settings.type = panelDiv.data('type');
        settings.value = panelDiv.data('value');
        //find sample code
        var rowsample = $(settings.sample);
        rowsample.css("display", "none");
        var sample = rowsample.html();


        var i = panelDiv.find(".each-section").size();
در خطوط بعدی یک سری متغیر داریم که برای هر کدام یک قالب تگ div با کلاس‌های مختلف می‌سازیم. sectionDiv یک تگ  div  با کلاس each-section است که هر سطر را به طور کامل در خود قرار می‌دهد. link، جهت ساخت لینک حذف با کلاس remove-link به کار می‌رود. image هم یک تگ image می‌سازد تا اگر کاربر درخواست 'type:'image را داد، به جای لینک متنی حذف، از تصویر استفاده شود.
        //add html details to create a correct template
        var sectionDiv = $('<div />', { "class": 'each-section', 'id': 'section'+i });
        var image = $("<img />", { "src": settings.value,"class":"remove-image" });
        var link = $("<a />", { "text": settings.value,"class":"remove-link" });

در خط بعدی محتویات نمونه را داخل تگ sectiondiv قرار می‌دهیم:
//create new form
        sectionDiv.html(sample);

بعد از آن برای رویداد کلیک لینک حذف، کد زیر را وارد می‌کنیم:
   link.on('click', function (e) {

            e.preventDefault();
            var $this = $(this);
            $this.closest(".each-section").remove();
        });
متد closest در جی کوئری این وظیفه را دارد تا به سمت تگ‌های والد تگ this حرکت کند و با برخوردن با اولین تگ والد با کلاس each-section، آن تگ والد را بازگرداند و سپس متد remove را روی آن اجرا کند تا آن تگ به همراه تمام فرزندانش حذف شوند.

اولین شرط زیر بررسی می‌کند که آیا این سطری که ایجاد شده است سطر دوم به بعد است یا خیر؟ اگر آری پس باید دکمه‌ی حذف را به همراه داشته باشد. در صورتیکه سطر دوم به بعد باشد، وارد آن می‌شود. حالا بررسی می‌کند که کاربر برای دکمه‌ی حذف، درخواست لینک تصویری یا لینک متنی داده است و لینک مناسب را ساخته و آن را به انتهای sectionDiv اضافه می‌کند.
   if (i > 0) {
            if (settings.type == 'image') {
                link.text('');
                link.append(image);

            }
            sectionDiv.append(link);
        }

در انتها کل تگ sectionDiv را به تگ داده شده اضافه می‌کنیم تا به کاربر نمایش داده شود.
//add new created form on document
        panelDiv.append(sectionDiv);

‫سفارشی کردن Controller factory توکار و فرصتی برای تزریق وابستگی‌ها به کنترلر

$
0
0
در مقاله‌ی قبلی ( + ) به این لحاظ که بهترین راه نشان دادن نحوه‌ی کارکرد Controller Factory ایجاد یک نمونه‌ی سفارشی بود، آن رابررسی کردیم و برای اکثریت برنامه‌ها و سناریوها، کلاس توکار Controller Factory به نام DefaultControllerFactory کفایت می‌کند.
پس از وصول یک درخواست از طریق سیستم مسیریابی، factory پیش فرض (DefaultControllerFactory) به بررسی rout data پرداخته تا خاصیت Controller آن را بیابد و سعی در پیدا کردن کلاسی در برنامه خواهد داشت که مشخصات ذیل را دارا باشد:
  1. دارای سطح دسترسی public باشد.
  2. Abstract نباشد.
  3. حاوی پارامتر generic نباشد.
  4. نام کلاس دارای پسوند Controller باشد.
  5. پیاده سازی کننده اینترفیس IContoller باشد.
کلاس DefaultControllerFactory در صورت یافتن کلاسی مطابق قواعد فوق و مناسب درخواست رسیده، وهله‌ای از آن را به کمک Controller Activator ایجاد می‌کند. می‌بینید که با برپایی چند قاعده‌ی ساده،  factory پیش فرض، نیاز به ثبت کنترلرها را به منظور معرفی و داشتن لیستی برای بررسی از طرف برنامه نویس (مثلا درج نام کلاس‌های کنترلر در یک فایل پیکربندی)، مرتفع ساخته است.
اگر بخواهید به فضاهای نام خاصی برای یافتن آنها توسط factory پیش فرض، برتری قائل شوید، باید در متد Application_Start فایل global.asax.cs مانند ذیل عمل نمایید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.DefaultNamespaces.Add("MyControllerNamespace");
            ControllerBuilder.Current.DefaultNamespaces.Add("MyProject.*");
        }
    }
}

سفارشی کردن وهله سازی کنترلرها توسط DefaultControllerFactory

مهمترین دلیلی که نیاز داریم factory پیش فرض را سفارشی کنیم، استفاده از تزریق وابستگی‌ها (DI) به کنترلرهاست. راه‌های متعددیبرای این کار وجود دارند که انتخاب بهترین روش بسته به چگونگی بکارگیری DI در برنامه شماست:
الف) تزریق وابستگی به کنترلر با ایجاد یک controller activator سفارشی

کدهای اینترفیس  IControllerActivator  مطابق ذیل است:
namespace System.Web.Mvc
{
    using System.Web.Routing;
    public interface IControllerActivator
    {
        IController Create(RequestContext requestContext, Type controllerType);
    }
}
این اینترفیس حاوی متدی به نام Create است که شیء RequestContext به آن پاس داده می‌شود و یک Type که مشخص می‌کند کدام کنترلر باید وهله سازی شود. در کدهای ذیل در قسمت (return (IController)ObjectFactory.GetInstance(controllerType  فرض بر این است که در پروژه برای تزریق وابستگی، StructureMapFactory  را به کار گرفته‌ایم و سیم کشی‌های لازمقبلا صورت گرفته است. چنانچه با StructureMap  آشنایی ندارید به این مقاله سایت (استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container) مراجعه نمایید.
using ControllerExtensibility.Controllers;
using System;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
namespace ControllerExtensibility.Infrastructure
{
    public class StructureMapControllerActivator : IControllerActivator
    {
        public IController Create(RequestContext requestContext,
        Type controllerType)
        {
            return (IController)ObjectFactory.GetInstance(controllerType);
        }
    }
}

در شکل فوق منظور از CustomControllerActivator یک پیاده سازی از اینترفیس IControllerActivator مانند کلاس StructureMapControllerActivator است.
برای استفاده از این activator سفارشی نیاز داریم وهله‌ای از آن را به عنوان پارامتر به سازنده‌ی کلاس DefaultControllerFactory ارسال کنیم و نتیجه را در متد Application_Start فایل global.asax.cs ثبت کنیم.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new
            DefaultControllerFactory(new StructureMapControllerActivator()));
        }
    }
}

ب) تحریف و بازنویسی متدهای کلاس DefaultControllerFactory
 می‌توان متدهای کلاس مشتق شده‌ی از DefaultControllerFactory را override کرد و برای اهدافی نظیر DI از آن بهره جست. جدول ذیل سه متدی که می‌توان با تحریف آنها به مقصود رسید، توصیف شده‌اند:

 متد نوع بازگشتیتوضیحات
 CreateController IController پیاده سازی کننده‌ی متد Createontrollerاز اینترفیس IControllerFactoryاست و به صورت پیش فرض متد GetControllerTypeرا جهت تعیین نوعی که باید وهله سازی شود، صدا می‌زند و سپس کنترلر وهله سازی شده را به متد GetControllerInstanceارسال می‌کند.
 GetControllerType Type وظیفه‌ی نگاشت درخواست رسیده را به Controller type عهده دار است.
GetControllerInstanceIControllerوظیفه ایجاد وهله‌ای از نوع مشخص شده را عهده دار است.

شیوه‌ی تحریف متد GetControllerInstance 
public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory
    {
        protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType)
        {
            return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller;
        }
    }
شیوه‌ی ثبت در فایل global.asax.cs و در متد Application_start :
 ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());

نمونه‌ای عملی آن‌را در مقاله‌ی (EF Code First #12) و یا دوره‌ی «بررسی مفاهیم معکوس سازی وابستگی‌ها و ابزارهای مرتبط با آن» می‌توانید بررسی کنید.

‫#Defensive Code in C - قسمت اول

$
0
0

Defensive Coding به معنی است که شما با انجام یکسری کار‌ها و در نظر گرفتن یکسری زیر ساخت‌ها در توسعه‌ی نرم افزار خود، به اهداف ذیل دست پیدا کنید:

1.Quality (کیفیت)

2.Comprehensible (جامعیت)

3.Predictable  (قابلیت پیش بینی)

دستیابی به هر کدام از این اهداف و روش‌های اعمال آنها بر روی یک پروژه‌ی نرم افزاری، در ادامه بحث خواهند شد. 

1.Clean Code

یکی از اهداف Defensive Codingکه در ابتدای مقاله بحث شد جامعیت یا Comprehension بود. برای رسید به این هدف از مفهومی به نام Clean Code  استفاده می‌شود. Clean Codeعلاوه بر این مسئله، در پی ساده کردنساختار بندی پشتیبانی و کاهش باگ‌های نرم افزار نیز هست. ویژگی‌های Clean Codeدر بالا با  توجه به شکل ذیل تشریح می‌شوند: 

·Easy to read

یک کدClean قابلیت خوانایی بالایی دارد. بسیاری از برنامه نویسان در سطوح مختلف با اهمیت این مسئله در توسعه نرم افزار آشنایی دارند. ولی بسیاری از همین برنامه نویسان این اصول را رعایت نمی‌کنند و سعی نمی‌کنند با اصول پیاده سازی آن در نرم افزارآشنا شوند.

اگر قابلیت خوانایی یک کد بالا باشد:

§شما می‌توانید Pattern‌های موجود در کد خود را که می‌توانید به عنوان نامزدهایی جهت Refactoring هستند، تشخیص دهید.

§برنامه نویسان دیگر به راحتی قصد و اهداف (intent) شما را از نوشتن یک کد خاص درک خواهند کرد و در طول زمان با خطا‌های زیادی روبرو نمی‌شوند.

§توسعه‌ی راحت‌تر و در شرایط وجود فشار، ایجاد سریع یک قابلیت جدید در نرم افزار.

·Clear intent

یک کد Clearدارای اهداف روشن و قابل فهمی می‌باشد.

·Simple

پیچیدگی با کم هزینه بودن توسعه‌ی و پشتیبانی تضاد مستقیم دارد. بنابراین سادگی در کدها باید جزو اهداف اصلی قرار بگیرد.

·Minimal

کد باید به گونه‌ای باشد که تنها یک چیز را انجام داده و آن را به درستی انجام دهد. همچنین وابستگی بین اجزای کد باید در کمترین حد ممکن باشند.

·Thoughtful

یک کد Clean  کدی است که ساختار آن متفکرانه طراحی شده باشد. از نحوه‌ی طراحی یک کلاس گرفته تا layeringو Tieringپروژه باید کاملا هوشمندانه و با توجه به پارامتر‌های موجود باشند. همچنین خطا‌های خطرناک و استثناء‌ها باید کاملا هندل شوند. 

همه‌ی ما با دیدن کد بالا سریعا مفهوم اسپاگتی کد به ذهنمان خطور می‌کند. تغییر، توسعه و پشتیبانی نرم افزارهایی که کد آنها به این صورت نوشته شده است، بسیار سخت و پر هزینه می‌باشد. در این حالت تغییر هر یک از اجزاء ممکن است بر سایر قسمت‌های دیگر تاثیرات مختلفی داشته باشد. راه کاری که در این حالت ارائه می‌شود، Refactoring می‌باشد.در این روش کد را به کلاس‌ها و متدهایی بر حسب عملکرد تقسیم خواهیم کرد. در نهایت کد تولید شده دارای کمترین تاثیر بر سایر قسمت‌ها خواهد بود. توجه داشته باشید که با انجام این کار، قدمی به سوی SOC یا Separation Of Concern برداشته‌اید.

1.Testable Code & Unit Test

یکی دیگر از اهداف Defensive Codingافزایش کیفیت یا Qualityمی‌باشد که برای رسیدن به این هدف از مفهوم Testable Code & Unit Testاستفاده می‌شود. بسیاری از ویژگی‌های Testable Codeو Clean Codeبا هم مشابه می‌باشند. برای مثال Refactorکردن هر متد به متد‌های کوچکتر، تست آن را ساده‌تر خواهند کرد. در نتیجه نوشتن کد‌هایTestable ،با نوشتن کد‌های cleanشروع می‌شود.

در این قسمت اشاره‌ای به Unit Testشده است؛ اما این مفهوم می‌تواند به یک مفهوم گسترده‌تر به نام Automated Code testing، تعمیم داده شود. به این دلیل که تست فقط به Unit Testingمحدود نمی‌شود و می‌تواند شامل سایر انواع تست‌هامانند integration testنیز باشد.

برای مثال شکل ذیل را در نظر بگیرید. در انتهای این سناریو یک Pageجدید اضافه شده است. خوب؛ برای تست کداضافه شده، مجبورید برنامه را اجرا کنید، loginکنید، داده‌های مورد نظر را در فرم وارد کرده و در نهایت شرایط لازم را جهت تست، فراهم کنید تا بتوانید کد جدید را تست کنید. در این بین با خطایی مواجه می‌شوید. پس برنامه را متوقف می‌کنید و تغییرات لازم را اعمال می‌کنید. حال فرض کنید این خطا به این زودی‌ها رفع نشود. در این حالت باید فرآیند بالا را چندین و چند بار انجام دهید. نتیجه اینکه این روش بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. البته میزان هزینه و زمان رابطه‌ی نزدیکی با وسعت تغییرات دارند. برای رفع مسائلی از این دست مایکروسافت زیرساختی به نام MS Testارائه داده است که می‌توان با آن سناریوهای تست متفاوتی را پیاده سازی و اجرا نمود. متاسفانه این مسئله در بسیار از جوامع توسعه نرم افزار رعایت نمی‌شود و در بسیاری از این جوامع، نیروی انسانی، این فرآیند و فرآیندهایی از این دست را انجام می‌دهند. درحالیکه چنین فرآیندهایی به راحتی توسط ابزارهای ارائه شده‌ی توسط شرکت‌های مختلف قابل مدیریت است.

 


1.Predictability

یکی دیگر از اهداف Defensive Coding، قابلیت پیش بینی یا Predictabilityمی‌باشد. فرآیند تشخیص و پیش بینی خطا‌ها را Predictabilityمی‌گویند. با درنظر گرفتن امکان وقوع خطاهای مختلف و تصمیم گرفتن در مورد اینکه در هنگام رخ دادن این خطا باید چه کاری صورت بگیرد، می‌توان در رسیدن به این هدف قدم بزرگی برداشت. 

برای رسیدن به این هدف باید اصل Trust but Verifyرا دنبال کنیم. برای مثال این اصل به ما می‌گوید که در هنگام تعریف متد‌های publicباید یکسری موارد را در نظر بگیریم. یک متد باید از یکسری قرارداد‌ها پیروی کند. یک متد قرارداد می‌کند که یکسری پارامتر‌ها را با یک data typeخاص به عنوان ورودی دریافت کند. قرارداد می‌کند که یک مقدار خاص با یک data typeخاص را به عنوان نوع بازگشتی بازگرداند یا اینکه هیچ مقداری را باز نگرداند و در نهایت یک متد متعهد می‌شود که یکسری Exception‌تعریف شده و پیش بینی شده را صادر کند. اما برای اینکه مطمئن شویم یک applicationواقعا قابل پیش بینی است و این اصل را به درستی پیاده سازی کرده است، اعتماد می‌کنیم اما Verifyرا هم انجام می‌دهیم. برای verifyکردن باید پارامترها، دیتا‌های متغیر، مقادیر بازگشتی و استثناء‌ها به گونه‌ای بررسی شوند که مطمئن شویم انتظارت ما را برآورده کرده‌اند. 

زیاده روی بیش از حد خوب نیست و آدم باید همیشه حد اعتدال را رعایت کند. این مسئله اینجا هم صادق است؛ به گونه‌ای که زیاده روی بیش از حد در پیاده سازی و اعمال هر کدام یک از این مواردی که در بالا ذکر گردید، ممکن است باعث پیچیدگی ساختار کد و به طبع آن Application شود. بنابراین رعایت حد اعتدال می‌تواند در رسیدن به این هدف بسیار مهم باشد.


‫آشنایی با angular.extend در AngularJs

$
0
0
در این مقاله قصد دارم تکنیکی ساده ولی در عین حال موثر را معرفی کنم که در نوشتن کنترلر‌ها بسیار کارآمد است. همانطور که می‌دانید به طور معمول برای تعریف متد‌ها و پراپرتی‌های درون کنترلر و انتقال آن به View، از دو روش انتساب به scope$ و controller as استفاده می‌شود.
در AngularJs متدی به صورت built-in وجود دارد که قادر است یک شیء را درون شیء دیگر کپی کند. این متد در بسیاری از مواقع بسیار کارآمد است که به بررسی آن خواهیم پرداخت. جزئیات بیشتر و دقیق‌تر در مورد angular.extend را می‌توانید در اسناد سایت رسمی AngularJs  مشاهده کنید.
به تکه کد زیر توجه کنید. این کد نمونه‌ای از استفاده‌ی از scope$ است. مشاهده می‌کنید که متغییر‌های thingOne و thingTwo چگونه درون scope$ قرار میگیرد.
app.controller(‘ThingController’, [ ‘$scope’, function($scope) {
   $scope.thingOne = ‘one’;
   $scope.thingTwo = ‘two’;
   $scope.getThings = function() { 
       return $scope.thingOne + ‘ ‘ + $scope.thingTwo; 
   };
}]);
حال ببینیم که متد angular.extend کد فوق را چگونه ساده سازی می‌کند. همانطور که مشاهده می‌کنید توسط extend، تمامی متدها و پراپرتی‌ها به صورت یکجا به scope انتساب داده شده است.
app.controller(‘ThingController’, [ ‘$scope’, function($scope) {
    angular.extend($scope, {
        thingOne: ‘one’,
        thingTwo: ‘two’,
        getThings: function() { 
            return $scope.thingOne + ‘ ‘ + $scope.thingTwo; 
        }
    });
}]);
استفاده از angular.extend باعث می‌شود که تمامی assignmentها به صورت‌‌تر و تمیز درون scope یا this قرار بگیرند. حال اینکه نیازی نیست تا شما تمامی این assingmentها را به صورت یکجا و توسط یک بار صدا زدن extend انجام دهید. شما می‌توانید در نقاط مختلف کنترلر این متد را با مقادیر انتسابی متفاوتی فراخوانی کنید. تکه کد زیر نمونه‌ی تغییر یافته به صورت دو بار فراخوانی extend است:
app.controller(‘ThingController’, [ ‘$scope’, function($scope) {
    // models
    angular.extend($scope, {
        thingOne: ‘one’,
        thingTwo: ‘two’
    });

    // methods
    angular.extend($scope, {
      // in HTML template, something like {{ getThings() }}
       getThings: function() { 
            return $scope.thingOne + ‘ ‘ + $scope.thingTwo; 
        }
    });
}]);
حال قصد داریم تا کمی ساختار کد پیشین را مستحکم‌تر کنیم. در بسیاری از مواقع اطلاعات دریافتی از view به این صورت است که در ابتدا نیاز به تایید صلاحیت دارند. در تکه کد زیر قصد داریم تا به متغیر‌های thingObe و thingTwo دو متد getter و setter را اضافه نماییم و پراپرتی‌ها را از حالت public خارج کنیم. در کد زیر ما، دو متد getter و setter برای هر کدام از متغیر‌ها که به حالت private تعریف شده‌اند، اضافه کرده ایم:
app.controller(‘ThingController’, [ ‘$scope’, function($scope) {
    // private
    var _thingOne = ‘one’,
        _thingTwo = ‘two’;

    // models
    angular.extend($scope, {
        get thingOne() {
        return _thingOne;
        },
        set thingOne(value) {
           if (value !== ‘one’ && value !== ‘two’) {
             throw new Error(‘Invalid value (‘+value+‘) for thingOne’);
        },
        get thingTwo() {
        return _thingTwo;
        },
        set thingTwo(value) {
           if (value !== ‘two’ && value !== ‘three’) {
             throw new Error(‘Invalid value (‘+value+‘) for thingTwo’);
        }
   });

    // methods
    angular.extend($scope, {
       // in HTML template, something like {{ things }}
       get things() { 
            return _thingOne + ‘ ‘ + _thingTwo; 
        }
    });
}]);
و در آخر اینکه با استفاده از این متد می‌توان ارث بری در سرویس‌های Angular را پیاده سازی کرد که جزئیات آن را می‌توانید از اینجا  دریافت کنید.

‫نگاشت اشیاء در AutoMapper توسط Attribute ها #1

$
0
0
نگاشت اشیاء امری مفید و لذت بخش است. ولی بخاطر تنظیمات خاص آن و افزایش کدها، همیشه کمی دردسر ساز بوده است. استفاده از کلاس Profile راه کار مناسبی است؛ اما در این حالت کلاس مقصد (ViewModel) از تنظیمات نگاشت‌ها بی اطلاع می‌ماند و فقط حاوی داده خواهد بود. برای ادغام کلاس و تنظیمات نگاشت در اینجاراهکاری ارائه گردید که در ادامه و با الگو گیری از همین ایده، اقدام به ارائه‌ی روشی جدید می‌کنم که با استفاده از Attribute‌ها تنظیمات نگاشت اشیاء را در AutoMapper انجام می‌دهد.
در نهایت می‌خواهیم نگاشت‌ها را اینچنین تنظیم کنیم:
 [MapFrom(typeof (Student), ignoreAllNonExistingProperty: true, alsoCopyMetadata: true)]
 public class AdminStudentViewModel
 {
     // [IgnoreMap]
     public int Id { set; get; }

     [MapForMember("Name")]
     public string FirstName { set; get; }

     [MapForMember("Family")]
     public string LastName { set; get; }

     public string Email { set; get; }

     [MapForMember("RegisterDateTime")]
     public string RegisterDateTimePersian { set; get; }

     [UseValueResolver(typeof (BookCountValueResolver))]
     public int BookCounts { set; get; }

     [UseValueResolver(typeof (BookPriceValueResolver))]
     public decimal BookPrice { set; get; }
 };
  این سبک تنظیم کردن نگاشت‌های اشیاء به نظر بهتر از روش‌های دیگر است؛ چون کلاس‌های ویوومدل را معنادار کرده و همچنین برای برنامه نویسان EF و ASP.NET MVC استفاده‌ی از ویژگی‌ها، یک شیوه‌ی کاری معمول به حساب می‌آید. 
به تعریف و توضیح صفت‌های (ویژگی‌ها یا Attributes) مورد نیاز می‌پردازم:

صفت MapFromAttribute

[AttributeUsage(AttributeTargets.Class, AllowMultiple = false)]
public class MapFromAttribute : Attribute
{
    public Type SourceType { get; private set; }
    public bool IgnoreAllNonExistingProperty { get; private set; }
    public bool AlsoCopyMetadata { get; private set; }    //Go to: http://www.dotnettips.info/courses/topic/16/cb36bc2e-4263-431e-86a5-236322cb5576

    public MapFromAttribute(Type sourceType, bool ignoreAllNonExistingProperty = false,
        bool alsoCopyMetadata = false)
    {
        SourceType = sourceType;
        IgnoreAllNonExistingProperty = ignoreAllNonExistingProperty;
        AlsoCopyMetadata = alsoCopyMetadata;
    }
};
این صفت روی کلاس‌ها می‌نشیند و توسط آرگومان sourceType آن، نوع مبدأ را برای automapper مشخص می‌کند. در واقع همه چیز از اینجا شروع می‌شود. همچنین آرگومان ignoreAllNonExistingProperty مشخص می‌کند کلیه‌ی صفاتی که در مقصد هستند ولی معادل اسمی در مبدأ ندارند، بصورت خودکار رد (Ignore) شده و از آن‌ها صرف نظر شود تا از شکست متد AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid جلوگیری کند (پرداخته شده در اینجا). آرگومان alsoCopyMetadata پیاده سازی نمی‌شود؛ ولی می‌تواند پرچمی باشد تا اجازه دهد  Data Annotations از مدل‌های ef به ViewModel انتقال یابند.


صفت IgnoreMapAttribute
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public class IgnoreMapAttribute : Attribute {};
از این صفت برای رد کردن خصیصه‌‌ای در نگاشت‌ها استفاده می‌کنیم. لازم به ذکر است که صفتی مشابه در Automapper.IgnoreAttribute وجود دارد که می‌تواند به جای این صفت مورد استفاده قرار گیرد. «نگارنده جهت همخوانی با سایر صفات، اقدام به استفاده‌ی از این صفت می‌کند»


صفت MapForMemberAttribute
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public class MapForMemberAttribute : Attribute
{
    public string MemberToMap { get; private set; }
    public MapForMemberAttribute(string memberToMap)
    {
        MemberToMap = memberToMap;
    }
};
اگر نام خصیصه‌ها در مبدأ و مقصد یکی نباشند، از این صفت برای همگام سازی این دو استفاده می‌کنیم.


صفت UseValueResolverAttribute
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public class UseValueResolverAttribute : Attribute
{
    public IValueResolver ValueResolver { get; private set; }
    public UseValueResolverAttribute(Type valueResolver)
    {
        ValueResolver = valueResolver.GetConstructors()[0].Invoke(new object[] {}) as IValueResolver;
    }
};
استفاده از ValueResolver‌ها در اینجاذکر شده است. از این صفت برای تنظیم این مقدار برای یک خصیصه استفاده می‌شود. برای مثال فیلد FullName را در مقصد درنظر بگیرد که از دو فیلد Name و Family در مبدأ تشکیل می‌شود.

تا اینجا صفات پیش نیاز کار فراهم شدند. حال باید این صفت‌ها را به نگاشت متناسبی در automapper تبدیل کنیم.
دریافت کدها
ادامه دارد...

‫ایجاد یک HtmlHelper سفارشی با پشتیبانی از UnobtrusiveValidationAttributes

$
0
0
همانطور که می‌دانید، در MVC برای اعتبارسنجی داده‌هادر سمت کلاینت از کتابخانه‌ی jquery استفاده می‌شود. مایکروسافت از طریق jquery.validate.unobtrusive و گسترش کتابخانه‌ی jquery.validate توانسته منطق خود را برای اعتبارسنجی داده‌ها در سمت کلاینت پیاده سازی کند. 
برای این منظور MVC به کنترلهایی که باید اعتبارسنجی شوند، خصوصیاتی را از طریق Data Attribute اضافه می‌کند. برای مثال اگر در مدل خود فیلد ایمیل را به شکل زیر امضاء کرده باشید:
[Display(Name = "رایانامه")]
[Required(AllowEmptyStrings = false, ErrorMessage = "رایانامه خود را وارد کنید.")]
[RegularExpression("\\w+([-+.']\\w+)*@\\w+([-.]\\w+)*\\.\\w+([-.]\\w+)*", ErrorMessage = "نشانی رایانامه پذیرفتنی نمی‌باشد.")]
[ExistField(Action = "EmailExist", Namespace = "Parsnet.Controllers", Controller = "Account", ErrorMessage = "این رایانامه پیشتر به کار گرفته شده است.")]
        public string Email { get; set; }
و در View مورد نظر از Htmlhlper مربوطه به شکل زیر استفاده کرده باشید:
@Html.TextBoxFor(m => m.Email, new { @class = "form-control en", placeholder = @Html.DisplayNameFor(m => m.Email) })
در نهایت، Html خروجی در سمت کلاینت به شکل زیر خواهد بود:
<input data-val="true" data-val-existfiledvalidator="این رایانامه پیشتر به کار گرفته شده است." data-val-existfiledvalidator-url="/account/emailexist" data-val-regex="نشانی رایانامه پذیرفتنی نمی‌باشد." data-val-regex-pattern="\w+([-+.']\w+)*@\w+([-.]\w+)*\.\w+([-.]\w+)*" data-val-required="رایانامه خود را وارد کنید." id="Email" name="Email" placeholder="رایانامه" value="" type="text">
و در اینجا کتابخانه‌ی اعتبارسنجی MVC با استفاده از همین خصوصیات *-data، اطلاعات مورد نیاز را جهت نمایش، اعتبارسنجی، تنظیم و بکارگیری، مورد استفاده قرار می‌دهد.
در یکی از پروژه‌هایی که در حال کار کردن بر روی آن هستم لازم شد تا این اطلاعات اعتبارسنجی به یک تگ span اعمال شوند. سناریوی مورد نظر به این صورت است که در بخش پروفایل کاربر، کاربر می‌تواند اطلاعات خود را بصورت inline ویرایش کنید. برای اینکار از کتابخانه X-editableاستفاده کردم که از این لینک قابل دریافتاست.
ابتدا اطلاعات موردنیاز در یک تگ span نمایش داده می‌شوند و در ادامه کاربر پس از کلیک بر روی آیکن ویرایش، امکان تغییر آن فیلد را دارد. برای اعتبارسنجی داده‌ها لازم بود تا تمامی اطلاعات مورد نیاز اعتبارسنجی در سمت کلاینت را به شکلی در اختیار داشته باشم و به ذهنم رسید تا با ایجاد یک Helper سفارشی، خصوصیات موردنظر را به تگ span اعمال کنم و سپس در سمت کلاینت از آن استفاده کنم. در واقع با اینکار با استفاده از همان کلاس مدل و این Helper سفارشی، از وارد کردن دستی داده‌ها و خصوصیات اجتناب کنم. (تصور کنید چیزی حدود 30 فیلد که هرکدام حداقل 4 خصوصیت دارند)
با نگاهی به سورس MVC دیدم پیاده سازی این قابلیت چندان سخت نیست و به راحتی با ایجاد یک Helper سفارشی، منطق خود را پیاده سازی و اعتبارسنجی در سمت کلاینت را به راحتی اعمال کردم.
برای ایجاد این Helper سفارشی ابتدا یک کلاس استاتیک ایجاد کنید و با استفاده از extension Method‌ها یک helper جدید را ایجاد کنید:
namespace Parsnet
{
     public static MvcHtmlString SpanFor<TModel, TProperty>(this HtmlHelper<TModel> htmlHelper, Expression<Func<TModel, TProperty>> expression, object htmlAttributes)
        {
            var sb = new StringBuilder();

            var span = new TagBuilder("span");

            var metadata = ModelMetadata.FromLambdaExpression<TModel, TProperty>(expression, htmlHelper.ViewData);
            var name = ExpressionHelper.GetExpressionText(expression);
            var fullName = htmlHelper.ViewContext.ViewData.TemplateInfo.GetFullHtmlFieldName(name);
            var value = "";

            if (metadata.Model != null && metadata.Model.GetType() == typeof(List<IdentityProvider.IdentityRole>))
            {
                var modelList = (List<IdentityProvider.IdentityRole>)metadata.Model;
                value = String.Join("، ", modelList.Select(r => r.Name));
            }
            else
            {
                value = htmlHelper.FormatValue(metadata.Model, null);
            }

            span.MergeAttributes<string, object>(((IDictionary<string, object>)HtmlHelper.AnonymousObjectToHtmlAttributes(htmlAttributes)));

            var fieldName = fullName.Split('.')[1];
            span.MergeAttribute("data-name", fieldName, true);
            span.MergeAttributes<string, object>(htmlHelper.GetUnobtrusiveValidationAttributes(name, metadata));

            sb.Append(span.ToString(TagRenderMode.StartTag));
            sb.Append(value);
            sb.Append(span.ToString(TagRenderMode.EndTag));

            return new MvcHtmlString(sb.ToString());
        }
    }
}
ما در این helper سفارشی از عبارت‌های لامبدا استفاده می‌کنیم و با استفاده از این عبارات، فیلد مورد نظر مدل خود را به helper معرفی می‌کنیم. آرگومان htmlAttributes در متد helper نیز برای دریافت خصوصیات اضافی helper است؛ خصوصیاتی مانند class، id, style و غیره.
با استفاده از کلاس TagBuilder تگ مورد نظر خود را ایجاد می‌کنیم. در اینجا من تگ span را ایجاد کرده‌ام که شما می‌توانید هر تگ دلخواه دیگری را نیز ایجاد کنید. اولین مرحله، استخراج اطلاعات موردنیاز از metadata مدل است که در خط زیر با پردازش عبارت لامبدا اینکار صورت می‌گیرد:
var metadata = ModelMetadata.FromLambdaExpression<TModel, TProperty>(expression, htmlHelper.ViewData);
سپس نام فیلد مورد نظر را از مدل استخراج می‌کنیم:
var name = ExpressionHelper.GetExpressionText(expression);
var fullName = htmlHelper.ViewContext.ViewData.TemplateInfo.GetFullHtmlFieldName(name);
کدهای فوق نام فیلد جاری (در اینجا Email) را از MetaData برای ما استخراج می‌کند. متغیر value برای نگهداری مقدار این فیلد از مدل است. مرحله بعد استخراج مقدار فیلد و انتساب آن به متغیر value است.
در سناریوی من کاربر می‌تواند زمینه‌ی فعالیت خود را انتخاب کند که به صورت IdentityRole پیاده سازی شده است. من در اینجا چک می‌کنیم که اگر نوع داده‌ای این فیلد List<IdentityProvider.IdentityRole>بود زمینه فعالیت کاربر را از طریق "،" از هم جدا کرده و به صورت یک رشته تبدیل می‌کنم. در غیر اینصورت همان مقدار عادی فیلد را بکار می‌گیرم.
if (metadata.Model != null && metadata.Model.GetType() == typeof(List<IdentityProvider.IdentityRole>))
            {
                var modelList = (List<IdentityProvider.IdentityRole>)metadata.Model;
                value = String.Join("، ", modelList.Select(r => r.Name));
            }
            else
            {
                value = htmlHelper.FormatValue(metadata.Model, null);
            }
سپس خصوصیات سفارشی خود را که بصورت attribute‌های HTML هستند، در خط زیر به تگ سفارشی اعمال می‌شوند:
span.MergeAttributes<string, object>(((IDictionary<string, object>)HtmlHelper.AnonymousObjectToHtmlAttributes(htmlAttributes)));
مهمترین مرحله که در واقع هدف اصلی من بود، استخراج خصوصیت‌های *-data برای اعتبارسجی است که در خط زیر اینکار صورت گرفته است:
 span.MergeAttributes<string, object>(htmlHelper.GetUnobtrusiveValidationAttributes(name, metadata));
نحوه‌ی استفاده از این helper سفارشی هم خیلی ساده است:
@Html.SpanFor(m => m.Profile.Email, new { @class = "editor", data_type = "text" })
و در نهایت HTML خروجی به شکل زیر است:
<span class="editor" data-name="Email" data-type="text" data-val="true" data-val-existfiledvalidator="این رایانامه پیشتر به کار گرفته شده است." data-val-existfiledvalidator-url="/account/emailexist" data-val-regex="نشانی رایانامه پذیرفتنی نمی‌باشد." data-val-regex-pattern="\w+([-+.']\w+)*@\w+([-.]\w+)*\.\w+([-.]\w+)*" data-val-required="رایانامه خود را وارد کنید.">alireza_s_84@yahoo.com</span>
دیدن شکل‌های زیر خالی از لطف نیستند:

و پس از ویرایش:


البته برای درک بهتر این موضوع سعی خواهم کرد تا با یک مثال عملی کامل، نحوه‌ی پیاده سازی را در همینجا قرار دهم.

‫نگاشت اشیاء در AutoMapper توسط Attribute ها #2 - تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت

$
0
0
پس از معرفی ویژگی‌های لازم، در ادامه با نحوه‌ی تبدیل این ویژگی‌ها به معادل نگاشت آن‌ها در automapper خواهم پرداخت.
متد زیر هسته‌ی اصلی عملیات است و کلیه‌ی نگاشت‌های لازم را انجام می‌دهد. این متد وظیفه‌ی تبدیل نگاشت‌ها را دارد. نگاشت‌هایی که با Attributes مشخص شده‌اند:
 public static void Initialize(Assembly assembly)
 {
     //register global convertors.
     AutoMapper.Mapper.CreateMap<DateTime, string>().ConvertUsing<DateTimeToPersianDateTimeConverter>();

     var typesToMap = from t in assembly.GetTypes()
         let attr = t.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>()
         where attr != null
         select new {SourceType = attr.SourceType, Destination = t, Attribute = attr};

     foreach (var map in typesToMap)
     {
         AutoMapper.Mapper.CreateMap(map.SourceType, map.Destination)             
             .DoMapForMemberAttribute() // for different property names in source and destination
             .DoIgnoreMapAttribute()// ignore specified properties
             .DoUseValueResolverAttribute()// set value resolvers
             .DoIgnoreAllNonExisting()// its have to be the latest.
             ;
     } //endeach
     AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid();
 }
ورودی این متد اسملبی مربوط به ویوومدل می‌باشد (برای زمانیکه ویوومدل‌ها در اسمبلی دیگری باشند).
در سطر اول، اقدام به رجیستر کردن کلیه‌ی مبدل‌های سراسری می‌کنیم. در این سطر مبدل تاریخ به کوچی خورشیدیمورد استفاده قرار گرفته است. سپس در اسمبلی داده شده، کلیه نوع‌هایی که ویژگی MapFromAttributeرا دارند، یافته و جدا می‌کنیم. در حلقه‌ی foreach ابتدا نگاشت نوع مبدأ و مقصد را انجام می‌دهیم. خروجی این متد از نوع IMappingExpression است. گر چه این اینترفیس برای تغییر بسته است، ولی قابل توسعه می‌باشد و عملیات را توسط متدهای الحاقی انجام می‌دهیم(اصل OCP).
اگر به نحوه‌ی نامگذاری متدهای الحاقی تعریف شده دقت کرده باشید، تنها کلمه‌ی Do به ابتدای نام ویژگی‌ها اضافه شده است
.

متد الحاقی DoMapFormMemberAttribute
public static IMappingExpression DoMapForMemberAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<MapForMemberAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

     foreach (var property in ok)
     {
         expression.ForMember(property.PropertyName, 
             opt => opt.MapFrom(property.AttributeValue.MemberToMap));
     }
    return expression;
}
هر IMappingExpression دارای امکاناتی برای نگهداری و انجام فعالیت بر روی یک نگاشت می‌باشد. در کوئری ابتدای متد، کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی MapForMemeberAttribute می‌باشند، یافته و جدا می‌کنیم. این پروپرتی‌ها از نظر معادل اسمی در نوع مبدأ و مقصد متفاوت هستند. سپس در حلقه، کار اتصال پروپرتی مبدأ و مقصد صورت می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreMapAttribute 
public static IMappingExpression DoIgnoreAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    foreach (var property in
        expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        .Where(x => x.GetCustomAttribute<IgnoreMapAttribute>() != null))
    {
        expression.ForMember(property.Name, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی IgnoreMapAttribute باشند، از گردونه‌ی نگاشت automapper خارج می‌کند. به عنوان مثال پروپرتی Password در ویوومدل مربوط به تغییر گذرواژه را نظر بگیرید. این پروپرتی نباید مقدار معادلی در شیء EF داشته باشد. از طرفی هم باید در ویوو وجودداشته باشد. با استفاده از این ویژگی هیچ نگاشتی انجام نمی‌شود و می‌توان تضمین کرد که گذرواژه به ویوومدل و ویوو راه پیدا نمی‌کند.

متد الحاقی DoUseValueResolverAttribute 
public static IMappingExpression DoUseValueResolverAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<UseValueResolverAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

    foreach (var property in ok)
    {
        expression.ForMember(property.PropertyName,
            opt => opt.ResolveUsing(property.AttributeValue.ValueResolver));
    }
    return expression;
}
به شیوه‌ی قبل، ابتدا نوع هایی را که دارای ویژگی UseValueResolverAttribute باشند، یافته و جدا می‌کنیم. سپس در حلقه، کار نگاشت متناظر در automapper انجام می‌گیرد. لازم به ذکر است که متد opt.ResolveUsing یک شیء با کارآیی (can do) اینترفیس IValueResolver را به عنوان آرگومان می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreAllNonExisting  
public static IMappingExpression DoIgnoreAllNonExisting(this IMappingExpression expression)
{
    var attr = expression.TypeMap.DestinationType.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>();
    if (attr?.IgnoreAllNonExistingProperty == false)//instead of if(attr == null || attr.IgnoreAllNonExistingProperty == false)
        return expression;
    foreach (var property in expression.TypeMap.GetUnmappedPropertyNames())
    {
        expression.ForMember(property, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد برحسب پرچم تعیین شده در هنگام بکارگیری ویژگی MapFromAttribute رفتار می‌کند. به این صورت که اگر موقع تعریف، مقدار IgnoreAllNonExistingProperty را صحیح اعلام کنیم، تمام پروپرتی‌های مقصد را که معادل اسمی در مبدأ نداشته باشند و همچنین هیچگونه تنظیمی جهت مشخص سازی تکلیف نگاشت آن‌ها صورت نگرفته باشد، از گردونه‌ی نگاشت Automapper خارج می‌کند.

توضیح تکمیلی:
پس از تنظیم کلیه‌ی نگاشت‌ها در automapper جهت اطمینان از صحت تنظیمات، فراخوانی متد AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid الزامی است. یکی از عواملی که باعث شکست این متد می‌شود، وجود پروپرتی‌هایی در نوع مقصد است، بطوریکه معادل اسمی در نوع مبدأ نداشته باشند و یا تنظیمی جهت مشخص سازی نگاشت آن انجام نشده باشد (پروپرتی که قابل نگاشت نباشد). در حقیقت این شکست بسیار مفید است. به این صورت که اگر این شکست صورت نگیرد در حین نگاشت مقادیر، باید از null یا مقدار default بدون اطلاع برنامه نویس برای مقداردهی پروپرتی استفاده کند و این یک حالت نامعلوم شیء است. اگر می‌خواهید این پروپرتی‌ها مقدار پیشفرضی بگیرند و همچنین باعث شکست عملیات هم نشوند، باید بطور صریح این موضوع را اعلام کنید. این اعلام یا باید به همین روش صورت بگیرد یا باید از ویژگی IgnorMapAttribute استفاده شود. تنها تفاوت این دو، نحوه‌ی اعمال تنظیم می‌باشد. IgnorMapAttribute باید روی تک تک پروپرتی‌های مدنظر قرار گیرد، ولی در روش اول تنها کافیست که مقدار true تنظیم گردد. به‌نظر استفاده از IgnoreMapAttribute باعث طولانی شدن کدها می‌شود؛ اما توصیه می‌شود که از همین شیوه استفاده کنید.

تا اینجا کدهای مورد نیاز نوشته شدند. در ادامه به ارائه‌ی یک مثال برای نگاشت اشیاء در Automapper توسط Attributeها می‌پردازم.
مدل ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید:
public class Student
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual string Family { set; get; }
    public virtual string Email { set; get; }
    public virtual DateTime RegisterDateTime { set; get; }
    public virtual ICollection<Book> Books { set; get; }
}
public class Book
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual DateTime BorrowDateTime { set; get; }
    public virtual DateTime ExpiredDateTime { set; get; }
    public virtual decimal Price { set; get; }
    [ForeignKey("StudentIdFk")]
    public virtual Student Student { set; get; }
    public virtual int StudentIdFk { set; get; }
}
با ویوومدل متناظر ذیل:
[MapFrom(typeof (Student), ignoreAllNonExistingProperty: true, alsoCopyMetadata: true)]
public class AdminStudentViewModel
{
    // [IgnoreMap]
    public int Id { set; get; }

    [MapForMember("Name")]
    public string FirstName { set; get; }

    [MapForMember("Family")]
    public string LastName { set; get; }

 [IgnoreMap]  public string Email { set; get; } [MapForMember("RegisterDateTime")] public string RegisterDateTimePersian { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookCountValueResolver))] public int BookCounts { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookPriceValueResolver))] public decimal TotalBookPrice { set; get; } };
در تنظیم ویژگی MapFromAttribute ابتدا نوع مبدأ (Student) را مشخص کردیم و بعد صراحتاً گفتیم که از نگاشت پروپرتی‌های بلاتکلیف صرف نظر کند و همچنین پرچم انتقال Data Annotation‌های EF به ویوومدل را هم برافراشتیم. توسط MapForMember پروپرتی FirstName را به پروپرتی Name در مبدأ تنظیم کردیم و LastName را به Family. همچنین Email را بصورت صریح از نگاشت شدن منع کردیم. پروپرتی BookCounts تعداد کتاب‌ها را محاسبه می‌کند و TotalBookPrice قیمت کلیه‌ی کتاب‌ها را. برای این موارد از تأمین کننده‌ی داده (Value Resolver) استفاده کردیم. این تأمین کننده‌ها می‌توانند اینچنین پیاده سازی شوند:
public class BookCountValueResolver : ValueResolver<Student, int>
{
    protected override int ResolveCore(Student source) => source.Books.Count;
};
public class BookPriceValueResolver : ValueResolver<Student, decimal>
{
    protected override decimal ResolveCore(Student source) => source.Books.Sum(b => b.Price);
};
نحوه‌ی پیکربندی و مشاهده‌ی نتایج را در یک برنامه‌ی تحت کنسول پیاده سازی کردم. متد Main آن می‌تواند اینچنین باشد:
static void Main(string[] args)
{
    var assemblyToLoad = Assembly.GetAssembly(typeof (AdminStudentViewModel));//get assembly
    global::AttributesForAutomapper.Configuration.Initialize(assemblyToLoad);//init automaper
    IList<Student> lst;
    using (var context = new MySampleContext())
    {
        lst = context.Students.Include(x => x.Books).ToList();
    }
    foreach (var student in lst)
        {
            WriteLine( $"[{student.Id}]*\n{student.Name} {student.Family}.\nmailto:{student.Email}.\nRegistered at'{student.RegisterDateTime}'");
            foreach (var book in student.Books)
                WriteLine($"\tBook name:{book.Name}, Book price:{book.Price}");
        }
    var lstViewModel = AutoMapper.Mapper.Map<IList<Student>, IList<AdminStudentViewModel>>(lst);
    foreach (var adminStudentViewModel in lstViewModel)
    {
        WriteLine(
            $"[{adminStudentViewModel.Id}]*\n\t{adminStudentViewModel.FirstName} {adminStudentViewModel.LastName}.\n\t" +
            $"mailto:{adminStudentViewModel.Email}.\n\tRegistered at'{adminStudentViewModel.RegisterDateTimePersian}'\n\t" +
            $"Book Counts: {adminStudentViewModel.BookCounts} with total price of {adminStudentViewModel.TotalBookPrice}");
    }
    WriteLine("Press any key to exit...");
    ReadKey();
}
ابتدا اسمبلی مربوط به ویوومدل‌ها را مشخص می‌کنیم. سپس این اسمبلی را جهت تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت‌های معتبر automapper به متد Initialize ارسال می‌کنیم. تنها بکار بردن همین دوسطر برای اعمال تنظیم‌ها مورد نیاز می‌باشد. بعد از اجرای موفق متد Initialize، نگاشت‌های اشیاء آماده هستند.
نمونه‌ی خروجی:
[1]*
Morteza Raeisi.
mailto:MrRaeisi@outlook.com.
Registered at'23/08/1392 19:11:43'    // I'm using Windows 10 with Persian calendar as default, On other OS or calendar settings, this value is different.
        Book name:AutoMapper Attr, Book price:1000.00
        Book name:Second Book, Book price:2500.00
        Book name:Hungry Book, Book price:2500.00
...
[1]*
Morteza Raeisi. //MapForMemebers
mailto:.  // IgnoreMap
Registered at'1392/08/23 19:11' // Convert using
Book Counts: 3 with total price of 6000.00  // Value resolvers
...
دریافت کدها + مثال

‫افزودن فایلهای تولیده شده پویا به صورت Bundle به سیستم Optimization

$
0
0
گاهی از اوقات نیاز است تا از یک محتوای پویا، برای تولید فایلهای CSS و اسکریپت‌های خود استفاده کنید. دلایل زیادی برای اینکار وجود دارند؛ همانند اسکریپت تولید شده در Signalr که بر اساس کلاس hub شما و متدهای پیاده سازی شده‌ی در آن تولید می‌شود. همچنین روش‌های زیادی برای تولید این محتوای پویا وجود دارد که یک نمونه‌ی آن در اینجاذکر شده است.
قرار دادن این محتوای تولید شده در سیستم Bundling MVC به شکل مستقیم امکان پذیر نیست؛ زیرا این سیستم با فایل‌های استاتیک سر و کار دارد و افزودن یک url به آن مجاز نمی‌باشد. حال اگر در پروژه‌ی خود محتوای پویایی را تولید کرده و می‌خواهید از مزایای فشرده سازی سیستم Bundling بهره‌مند شوید، باید مراحل زیر را انجام دهید:
ابتدا متدی را برای دریافت محتوای تولید شده بنویسید. برای مثال برای دریافت محتوای تولیده شده‌ی فایل hubs.js می‌توانید از متد زیر استفاده کنید:
public static string GetSignalRContent()
{
    var resolver = new DefaultHubManager(new DefaultDependencyResolver());
    var proxy = new DefaultJavaScriptProxyGenerator(resolver, new NullJavaScriptMinifier());
    return proxy.GenerateProxy("/signalr");
}
سپس باید سیستم مسریابی پیش فرض سیستم Bundling را با سیستم مسیریابی سفارشی خود جایگزین کنید. کاری که باید انجام دهید اینست که در سیستم مسیریابی سفارشی خود چک کنید اگر مسیر درخواستی به مسیر مورد نظر شما اشاره دارد، مقدار true را برگشت دهید. در واقع در سیستم مسیریابی پیش فرض اگر فایلی بطور فیزیکی وجود نداشته باشد، مقدار برگشتی false خواهد بود.
همچنین در این سیستم مسیریابی سفارشی شما باید محتوای تولید شده را هم در اختیار داشته باشید. برای نمونه به کد زیر توجه کنید که ما از کلاس VirtualPathProvider، یک کلاس مشتق کرده و سیستم مسیریابی دلخواه خود را ایجاد می‌کنیم:

public class CustomVirtualPathProvider : VirtualPathProvider
{
    public CustomActionVirtualPathProvider(VirtualPathProvider virtualPathProvider)
    {
        // Wrap an existing virtual path provider
        VirtualPathProvider = virtualPathProvider;
    }

    protected VirtualPathProvider VirtualPathProvider { get; set; }

    public override string CombineVirtualPaths(string basePath, string relativePath)
    {
        return VirtualPathProvider.CombineVirtualPaths(basePath, relativePath);
    }

    public override bool DirectoryExists(string virtualDir)
    {
        return VirtualPathProvider.DirectoryExists(virtualDir);
    }

    public override bool FileExists(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return true;
        }

        return VirtualPathProvider.FileExists(virtualPath);
    }

    public override CacheDependency GetCacheDependency(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies, DateTime utcStart)
    {
        // BaseClass can't create a CacheDependency for your content, remove it
        // You could also add your own CacheDependency and aggregate it with the base dependency
        List<string> virtualPathDependenciesCopy = virtualPathDependencies.Cast<string>().ToList();
        virtualPathDependenciesCopy.Remove("~/signalr/hubs");

        return VirtualPathProvider.GetCacheDependency(virtualPath, virtualPathDependenciesCopy, utcStart);
    }

    public override string GetCacheKey(string virtualPath)
    {
        return VirtualPathProvider.GetCacheKey(virtualPath);
    }

    public override VirtualDirectory GetDirectory(string virtualDir)
    {
        return VirtualPathProvider.GetDirectory(virtualDir);
    }

    public override VirtualFile GetFile(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return new CustomVirtualFile(virtualPath,
                new MemoryStream(Encoding.Default.GetBytes(GetSignalRContent())));
        }

        return VirtualPathProvider.GetFile(virtualPath);
    }

    public override string GetFileHash(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies)
    {
        return VirtualPathProvider.GetFileHash(virtualPath, virtualPathDependencies);
    }

    public override object InitializeLifetimeService()
    {
        return VirtualPathProvider.InitializeLifetimeService();
    }
}

public class CustomVirtualFile : VirtualFile
{
    public CustomVirtualFile (string virtualPath, Stream stream)
        : base(virtualPath)
    {
        Stream = stream;
    }

    public Stream Stream { get; private set; }

    public override Stream Open()
    {
         return Stream;
    }
}
ابتدا در بازنویسی متد FileExists باید چک کنیم اگر مسیر درخواستی به مسیر مورد نظر ما اشاره داشت، منطق خود را پیاده کنیم:
    public override bool FileExists(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return true;
        }

        return VirtualPathProvider.FileExists(virtualPath);
    }
  در این متد اگر مسیر درخواستی مطابق مسیر مورد نظر ما بود باید true برگشت دهیم، در غیر اینصورت کار را به کلاس پایه می‌سپاریم.
همچنین باید توجه داشت که کلاس پایه، قادر به تولید CacheDependency  برای محتوای تولیدی شده ما نیست. بنابراین باید متد GetCacheDependency کلاس پایه‌ی ما بازنویسی و منطق مورد نظر را برای آن پیاده سازی کنیم. در این متد ابتدا مسیر مورد نظر خود را از لیست مسیرهایی که باید از CacheDependencyاستفاده کنند، حذف و سپس سناریوی خود را پیاده سازی می‌کنیم. در این مثال من از پیاده سازی آن خودداری کرده و فقط مسیر را از لیست مسیرها حذف کرده‌ام:
    public override CacheDependency GetCacheDependency(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies, DateTime utcStart)
    {
        List<string> virtualPathDependenciesCopy = virtualPathDependencies.Cast<string>().ToList();
        virtualPathDependenciesCopy.Remove("~/signalr/hubs");

        return VirtualPathProvider.GetCacheDependency(virtualPath, virtualPathDependenciesCopy, utcStart);
    }
سپس نوبت دریافت محتوای تولید شده‌ی پویا است که باید با بازنویسی متد GetFileمنطق خود را اعمال کنیم:
    public override VirtualFile GetFile(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return new CustomVirtualFile(virtualPath,
                new MemoryStream(Encoding.Default.GetBytes(GetSignalRContent())));
        }

        return VirtualPathProvider.GetFile(virtualPath);
    }
در این متد ابتدا چک می‌کنیم اگر مسیر درخواست شده به مسیر مورد نظر ما اشاره داشت، با استفاده از متد GetSignalRContentمحتوای تولید شده‌ی پویا را دریافت و از طریق کلاس CustomVirtualFile که از کلاس VirtualFileمشتق کرده ایم، آن‌را باز می‌گردانیم. کار این کلاس هم فراهم کردن بستری برای اشیایی است که یک فایل فیزیکی را در قالب سیستم فایل مجازی بکار می‌گیرند. تنها نکته‌ی قابل توجه در این کلاس، بازنویسی متد Open کلاس پایه، برای بازگرداندن یک Stream فقط خواندنی از محتوای منبع مورد نظر ماست. از آنجا که منبع ما در اینجا به طور پویا تولید می‌شود، همانطور که دیدید ما در متد GetFile از یک MemoryStream استفاده کردیم؛ در صورتیکه اگر با یک فایل فیزیکی سر و کار داشتیم، ممکن بود از یک FileStream استفاده کنیم.
در نهایت باید کلاس سفارشی شده را با سیستم مسیریابی پیش فرض سیستم Bundling جایگزین کنیم:
public static void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
{
    BundleTable.VirtualPathProvider =
        new CustomVirtualPathProvider(BundleTable.VirtualPathProvider);

    Bundle include = new Bundle("~/bundle")
        .Include("~/Content/static.js")
        .Include("~/signalr/hubs");

    bundles.Add(include);
}

‫بررسی مفهوم Event bubbling در جی کوئری و تاثیر آن بر کارآیی کدهای نوشته شده

$
0
0
Event bubbling یا جوشیدن رویدادها به مفهوم انتقال رویدادهای رخ داده در یک المنت به سمت المنت یا المنت‌های والد می‌باشد. برای مثال با کلیک بر روی یک المنت در صفحه، رویداد کلیک هم در همان المنت اجرا خواهد شد و هم در المنت‌های والد.
ساختار سند زیر را در نظر بگیرید:
<div id="parent"><div id="child1"><div id="child2"><div id="child3"></div></div></div></div>
حال اگر برای هرکدام از divهای موجود در سند، یک هندلر برای مدیریت رویداد کلیک نوشته شود و کاربر بر روی child3 کلیک کند، به ترتیب ابتدا رویداد مربوط به المنت child3 سپس child2 سپس child1 و در نهایت parent اجرا خواهد شد. یعنی با کلیک بر روی child3، تمامی هندلرهای کلیک اجرا خواهند شد. دلیل اینکار همان مفهوم Event bubbling است.
Event bubbling فقط مختص صفحات وب نیست؛ بلکه در تمامی سیستم عامل‌ها یکی از مفاهیم مدیریت رخدادها(Events) است. حتی در برنامه‌های مبتنی بر ویندوز فرم هم شما با این مفهوم برخورد کرده‌اید.
در صفحات وب، در نهایت رویدادها به شیء Window منتقل می‌شوند و در یک وب فرم، به From اصلی برنامه.
حال با این مقدمه به سراغ بهینه سازی کدهای نوشته شده‌ی خود می‌رویم. اگر از کتابخانه‌ی جی‌کوئری استفاده کرده باشید، حتما از رویدادهای مختلف ماوس و صفحه کلید بهره برده‌اید. تصور برنامه‌ای که از رویدادها استفاده نکند و باید با کاربر در تعامل باشد، غیرممکن است؛ زیرا این رویدادها هستند که درخواست‌های کاربر را به برنامه منتقل می‌کنند.
به قطعه کد زیر توجه کنید:
$('#parent').on('click', function (event) {

});

$('#child1').on('click', function (event) {

});

$('#child2').on('click', function (event) {

});
ما یک هندلر برای مدیریت رویداد کلیک المنت parent نوشته‌ایم؛ یکی برای المنت child1 و یکی دیگر برای child2. با استفاده از مفهوم جوشیدن رخدادها می‌توانیم هر سه هندلر را حذف و به یک هندلر تبدیل کنیم!
$(document).on('click', '#parent, #child1, #child2, #child3', function (event) {

});
شاید بپرسید مزیت اینکار چیست؟ نکته‌ی کلیدی در همینجاست. میزان حافظه‌ی مصرفی مدیریت یک رخداد، به مراتب کمتر از چندین رخداد است.
در واقع شما فقط یک هندلر را ثبت و تمامی کارهای لازم را به آن می‌سپارید. شدیدا توصیه می‌شود که در نوشتن کدهای خود از ایجاد هندلر بر روی هر عنصر خودداری کنید.
برای مثال اگر شما در صفحه‌ی مدیریت پست‌ها قرار دارید و برای ویرایش هر پست دکمه‌ای را تعیین کرده باشید به جای نوشتن کدی مانند زیر:
$('.post .edit').on('click', function (event) {

});
از نسخه‌ی بهینه شده‌ی آن استفاده کنید:
$(document).on('click', '.post .edit', function (event) {

});
تصور کنید شما در همین صفحه 50 پست را به کاربر نشان داده باشید و اگر از کد بالا استفاده کنید، به ازای هر 50 دکمه‌ی ویرایش، یک هندلر برای رویداد کلیک خواهید داشت. حالا اگر از کد پایین استفاده کنید، تنها یک هندلر برای 50 رویداد خواهید داشت.
همان صفحه‌ی مدیریت پست را در نظر بگیرید. 50 پست داریم. هر کدام یک دکمه‌ی ویرایش، حذف، امتیازات، کامنتها و کلی ابزار دیگر که همه با رویداد کلیک فعال می‌شوند. چیزی حدود به 300 رویداد را باید ثبت کنید!
این واقعا یک تراژدی بزرگ در مصرف حافظه محسوب می‌شود. پس بهینه‌تر است تا با نوشتن یک رویداد کلیک روی کل شیء سند، از ایجاد هندلرهای اضافی خودداری کنید.

در اینجا دو نکته قابل ذکر است:
1- چگونه از Event bubbling جلوگیری کنیم؟
برخی از اوقات لازم است تا در لایه‌های تو در تو، به ازای هر لایه، کد خاصی اجرا شود. یعنی با کلیک بر روی child3 نمی‌خواهیم رویداد مربوط به parent یا حتی child2 اجرا شوند. در این حالت باید از event.stopPropagation در بدنه‌ی هندلر استفاده کنیم.

2- چگونه می‌توان تشخیص داد که بر روی کدام لایه یا المنت کلیک شده است؟
شما با استفاده از event.event.target، به شیء هدف دسترسی خواهید داشت. برای مثال اگر قصد داشته باشیم که قسمتی از کدهای ما فقط بر روی یک المنت خاص اجرا شوند، می‌توانیم به شکل زیر آنها را تفکیک کنیم:
        var elemnt = $(event.target);
        if (elemnt.attr('id') === 'parent') {
            alert('this is parnet');
        }
        else if (elemnt.attr('id') === 'child2') {
            alert('this is child2');
        }
البته نوشتن شرط برای همه‌ی المنت‌ها در یک هندلر هم باعث طولانی شدن کدها و هم تولید کد اضافه خواهد شد. خوشبختانه جی کوئری، مدیریت و ثبت رخدادها را هوشمندانه انجام می‌دهد. به جای نوشتن شرط، به راحتی کدهای مربوط به هر المنت را در یک رجیستر کننده‌ی جدا بنویسید و در نهایت جی کوئری آن‌ها را برای شما به یک هندلر منتقل خواهد کرد:
$(document).ready(function () {

    $(document).on('click','#parent', function (event) {

    });

    $(document).on('click','#child1', function (event) {

    });

    $(document).on('click','#child2', function (event) {
        event.st
    });

});

یکی دیگر از مهمترین مزایای کدنویسی به شکل فوق اینست که حتی رویدادهای مربوط به اشیایی که به صورت پویا به سند اضافه می‌شوند، اجرا خواهند شد.
در صفحه‌ی اصلی همین سایت بر روی دکمه‌ی بارگزاری بیشتر کلیک کنید. پس از اضافه شدن پست‌ها سعی کنید به یک پست امتیاز دهید. اتفاقی نخواهد افتاد. زیرا برای عناصری که بصورت پویا به صفحه اضافه شده‌اند رویدادی ثبت نشده است، که اگر از کدهای فوق استفاده شود با کمترین هزینه به هدف دلخواه خود خواهیم رسید.
پس همیشه رویدادها را تا حد امکان بر روی عنصر ریشه تعریف کنید.
دیدن لینک زیر برای اجرای یک تست و درک بهتر مطلب خالی از لطف نخواهد بود:
http://jsperf.com/jquery-body-delegate-vs-document-delegate

‫راهنمای تغییر بخش احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران سیستم مدیریت محتوای IRIS به ASP.NET Identity – بخش سوم

$
0
0
تغییر الگوریتم پیش فرض هش کردن کلمه‌های عبور ASP.NET Identity

کلمه‌های عبور کاربران فعلی سیستم با الگوریتمی متفاوت از الگوریتم مورد استفاده Identityهش شده‌اند. برای اینکه کاربرانی که قبلا ثبت نام کرده بودند بتوانند با کلمه‌های عبور خود وارد سایت شوند، باید الگوریتم هش کردن Identity را با الگوریتم فعلی مورد استفاده Iris جایگزین کرد.

برای تغییر روش هش کردن کلمات عبور در Identity باید اینترفیس IPasswordHasher را پیاده سازی کنید:
    public class IrisPasswordHasher : IPasswordHasher
    {
        public string HashPassword(string password)
        {
            return Utilities.Security.Encryption.EncryptingPassword(password);
        }

        public PasswordVerificationResult VerifyHashedPassword(string hashedPassword, string providedPassword)
        {
            return Utilities.Security.Encryption.VerifyPassword(providedPassword, hashedPassword) ?
                                                                PasswordVerificationResult.Success :
                                                                PasswordVerificationResult.Failed;
        }
    }

  سپس باید وارد کلاس ApplicationUserManager شده و در سازنده‌ی آن اینترفیس IPasswordHasher را به عنوان وابستگی تعریف کنید:
public ApplicationUserManager(IUserStore<ApplicationUser, int> store,
            IUnitOfWork uow,
            IIdentity identity,
            IApplicationRoleManager roleManager,
            IDataProtectionProvider dataProtectionProvider,
            IIdentityMessageService smsService,
            IIdentityMessageService emailService, IPasswordHasher passwordHasher)
            : base(store)
        {
            _store = store;
            _uow = uow;
            _identity = identity;
            _users = _uow.Set<ApplicationUser>();
            _roleManager = roleManager;
            _dataProtectionProvider = dataProtectionProvider;
            this.SmsService = smsService;
            this.EmailService = emailService;
            PasswordHasher = passwordHasher;
            createApplicationUserManager();
        }

برای اینکه کلاس IrisPasswordHasher را به عنوان نمونه درخواستی IPasswordHasher معرفی کنیم، باید در تنظیمات StructureMap کد زیر را نیز اضافه کنید:
x.For<IPasswordHasher>().Use<IrisPasswordHasher>();

پیاده سازی اکشن متد ثبت نام کاربر با استفاده از Identity

در کنترلر UserController، اکشن متد Register را به شکل زیر بازنویسی کنید:
        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        [CaptchaVerify("تصویر امنیتی وارد شده معتبر نیست")]
        public virtual async Task<ActionResult> Register(RegisterModel model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                var user = new ApplicationUser
                {
                    CreatedDate = DateAndTime.GetDateTime(),
                    Email = model.Email,
                    IP = Request.ServerVariables["REMOTE_ADDR"],
                    IsBaned = false,
                    UserName = model.UserName,
                    UserMetaData = new UserMetaData(),
                    LastLoginDate = DateAndTime.GetDateTime()
                };

                var result = await _userManager.CreateAsync(user, model.Password);

                if (result.Succeeded)
                {
                    var addToRoleResult = await _userManager.AddToRoleAsync(user.Id, "user");
                    if (addToRoleResult.Succeeded)
                    {
                        var code = await _userManager.GenerateEmailConfirmationTokenAsync(user.Id);
                        var callbackUrl = Url.Action("ConfirmEmail", "User",
                            new { userId = user.Id, code }, protocol: Request.Url.Scheme);

                        _emailService.SendAccountConfirmationEmail(user.Email, callbackUrl);

                        return Json(new { result = "success" });
                    }

                    addErrors(addToRoleResult);
                }

                addErrors(result);
            }

            return PartialView(MVC.User.Views._Register, model);
        }
نکته:در اینجا برای ارسال لینک فعال سازی حساب کاربری، از کلاس EmailService خود سیستم IRIS استفاده شده است؛ نه EmailService مربوط به ASP.NET Identity. همچنین در ادامه نیز از EmailService مربوط به خود سیستم Iris استفاده شده است.

برای این کار متد زیر را به کلاس EmailService  اضافه کنید: 
        public SendingMailResult SendAccountConfirmationEmail(string email, string link)
        {
            var model = new ConfirmEmailModel()
            {
                ActivationLink = link
            };

            var htmlText = _viewConvertor.RenderRazorViewToString(MVC.EmailTemplates.Views._ConfirmEmail, model);

            var result = Send(new MailDocument
            {
                Body = htmlText,
                Subject = "تایید حساب کاربری",
                ToEmail = email
            });

            return result;
        }
همچنین قالب ایمیل تایید حساب کاربری را در مسیر Views/EmailTemplates/_ConfirmEmail.cshtml با محتویات زیر ایجاد کنید:
@model Iris.Model.EmailModel.ConfirmEmailModel<div style="direction: rtl; -ms-word-wrap: break-word; word-wrap: break-word;"><p>با سلام</p><p>برای فعال سازی حساب کاربری خود لطفا بر روی لینک زیر کلیک کنید:</p><p>@Model.ActivationLink</p><div style=" color: #808080;"><p>با تشکر</p><p>@Model.SiteTitle</p><p>@Model.SiteDescription</p><p><span style="direction: ltr !important; unicode-bidi: embed;">@Html.ConvertToPersianDateTime(DateTime.Now, "s,H")</span></p></div></div>

اصلاح پیام موفقیت آمیز بودن ثبت نام  کاربر جدید


سیستم IRIS از ارسال ایمیل تایید حساب کاربری استفاده نمی‌کند و به محض اینکه عملیات ثبت نام تکمیل می‌شد، صفحه رفرش می‌شود. اما در سیستم Identity یک ایمیل حاوی لینک فعال سازی حساب کاربری به او ارسال می‌شود.
برای اصلاح پیغام پس از ثبت نام، باید به فایل myscript.js درون پوشه‌ی Scripts مراجعه کرده و رویداد onSuccess شیء RegisterUser را به شکل زیراصلاح کنید: 
RegisterUser.Form.onSuccess = function (data) {
    if (data.result == "success") {
        var message = '<div id="alert"><button type="button" data-dismiss="alert">×</button>ایمیلی حاوی لینک فعال سازی، به ایمیل شما ارسال شد؛ لطفا به ایمیل خود مراجعه کرده و بر روی لینک فعال سازی کلیک کنید.</div>';
        $('#registerResult').html(message);
    }
    else {
        $('#logOnModal').html(data);
    }
};
برای تایید ایمیل کاربری که ثبت نام کرده است نیز اکشن متد زیر را به کلاس UserController اضافه کنید:
        [AllowAnonymous]
        public virtual async Task<ActionResult> ConfirmEmail(int? userId, string code)
        {
            if (userId == null || code == null)
            {
                return View("Error");
            }
            var result = await _userManager.ConfirmEmailAsync(userId.Value, code);
            return View(result.Succeeded ? "ConfirmEmail" : "Error");
        }
این اکشن متد نیز احتیاج به View دارد؛ پس view متناظر آن را با محتویات زیر اضافه کنید:
@{
    ViewBag.Title = "حساب کاربری شما تایید شد";
}
<h2>@ViewBag.Title.</h2><div><p>با تشکر از شما، حساب کاربری شما تایید شد.
    </p><p>
        @Ajax.ActionLink("ورود / ثبت نام", MVC.User.ActionNames.LogOn, MVC.User.Name, new { area = "", returnUrl = Html.ReturnUrl(Context, Url) }, new AjaxOptions { HttpMethod = "GET", InsertionMode = InsertionMode.Replace, UpdateTargetId = "logOnModal", LoadingElementDuration = 300, LoadingElementId = "loadingMessage", OnSuccess = "LogOnForm.onSuccess" }, new { role = "button", data_toggle = "modal", data_i_logon_link = "true", rel = "nofollow" })
    </p></div>

اصلاح اکشن متد ورود به سایت 

        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public async virtual Task<ActionResult> LogOn(LogOnModel model, string returnUrl)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                if (Request.IsAjaxRequest())
                    return PartialView(MVC.User.Views._LogOn, model);
                return View(model);
            }


            const string emailRegPattern =
                @"^([a-zA-Z0-9_\-\.]+)@((\[[0-9]{1,3}\.[0-9]{1,3}\.[0-9]{1,3}\.)|(([a-zA-Z0-9\-]+\.)+))([a-zA-Z]{2,4}|[0-9]{1,3})(\]?)$";

            string ip = Request.ServerVariables["REMOTE_ADDR"];

            SignInStatus result = SignInStatus.Failure;

            if (Regex.IsMatch(model.Identity, emailRegPattern))
            {

                var user = await _userManager.FindByEmailAsync(model.Identity);

                if (user != null)
                {
                    result = await _signInManager.PasswordSignInAsync
                   (user.UserName,
                   model.Password, model.RememberMe, shouldLockout: true);
                }
            }
            else
            {
                result = await _signInManager.PasswordSignInAsync(model.Identity, model.Password, model.RememberMe, shouldLockout: true);
            }


            switch (result)
            {
                case SignInStatus.Success:
                    if (Request.IsAjaxRequest())
                        return JavaScript(IsValidReturnUrl(returnUrl)
                            ? string.Format("window.location ='{0}';", returnUrl)
                            : "window.location.reload();");
                    return redirectToLocal(returnUrl);

                case SignInStatus.LockedOut:
                    ModelState.AddModelError("",
                        string.Format("حساب شما قفل شد، لطفا بعد از {0} دقیقه دوباره امتحان کنید.",
                            _userManager.DefaultAccountLockoutTimeSpan.Minutes));
                    break;
                case SignInStatus.Failure:
                    ModelState.AddModelError("", "نام کاربری یا کلمه عبور اشتباه است.");
                    break;
                default:
                    ModelState.AddModelError("", "در ورود شما خطایی رخ داده است.");
                    break;
            }


            if (Request.IsAjaxRequest())
                return PartialView(MVC.User.Views._LogOn, model);
            return View(model);
        }


اصلاح اکشن متد خروج کاربر از سایت

        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        [Authorize]
        public virtual ActionResult LogOut()
        {
            _authenticationManager.SignOut();

            if (Request.IsAjaxRequest())
                return Json(new { result = "true" });

            return RedirectToAction(MVC.User.ActionNames.LogOn, MVC.User.Name);
        }

پیاده سازی ریست کردن کلمه‌ی عبور با استفاده از ASP.NET Identity

مکانیزم سیستم IRIS برای ریست کردن کلمه‌ی عبور به هنگام فراموشی آن، ساخت GUID و ذخیره‌ی آن در دیتابیس است. سیستم Identity  با استفاده از یک توکن رمز نگاری شده و بدون استفاده از دیتابیس، این کار را انجام می‌دهد و با استفاده از قابلیت‌های تو کار سیستم Identity، تمهیدات امنیتی بهتری را نسبت به سیستم کنونی در نظر گرفته است.

برای این کار کدهای کنترلر ForgottenPasswordController را به شکل زیر ویرایش کنید:
using System.Threading.Tasks;
using System.Web.Mvc;
using CaptchaMvc.Attributes;
using Iris.Model;
using Iris.Servicelayer.Interfaces;
using Iris.Web.Email;
using Microsoft.AspNet.Identity;

namespace Iris.Web.Controllers
{
    public partial class ForgottenPasswordController : Controller
    {
        private readonly IEmailService _emailService;
        private readonly IApplicationUserManager _userManager;

        public ForgottenPasswordController(IEmailService emailService, IApplicationUserManager applicationUserManager)
        {
            _emailService = emailService;
            _userManager = applicationUserManager;
        }

        [HttpGet]
        public virtual ActionResult Index()
        {
            return PartialView(MVC.ForgottenPassword.Views._Index);
        }

        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        [CaptchaVerify("تصویر امنیتی وارد شده معتبر نیست")]
        public async virtual Task<ActionResult> Index(ForgottenPasswordModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                return PartialView(MVC.ForgottenPassword.Views._Index, model);
            }

            var user = await _userManager.FindByEmailAsync(model.Email);
            if (user == null || !(await _userManager.IsEmailConfirmedAsync(user.Id)))
            {
                // Don't reveal that the user does not exist or is not confirmed
                return Json(new
                {
                    result = "false",
                    message = "این ایمیل در سیستم ثبت نشده است"
                });
            }

            var code = await _userManager.GeneratePasswordResetTokenAsync(user.Id);

            _emailService.SendResetPasswordConfirmationEmail(user.UserName, user.Email, code);

            return Json(new
            {
                result = "true",
                message = "ایمیلی برای تایید بازنشانی کلمه عبور برای شما ارسال شد.اعتبارایمیل ارسالی 3 ساعت است."
            });
        }

        [AllowAnonymous]
        public virtual ActionResult ResetPassword(string code)
        {
            return code == null ? View("Error") : View();
        }


        [AllowAnonymous]
        public virtual ActionResult ResetPasswordConfirmation()
        {
            return View();
        }

        //
        // POST: /Account/ResetPassword
        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public virtual async Task<ActionResult> ResetPassword(ResetPasswordViewModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                return View(model);
            }
            var user = await _userManager.FindByEmailAsync(model.Email);
            if (user == null)
            {
                // Don't reveal that the user does not exist
                return RedirectToAction("Error");
            }
            var result = await _userManager.ResetPasswordAsync(user.Id, model.Code, model.Password);
            if (result.Succeeded)
            {
                return RedirectToAction("ResetPasswordConfirmation", "ForgottenPassword");
            }
            addErrors(result);
            return View();
        }

        private void addErrors(IdentityResult result)
        {
            foreach (var error in result.Errors)
            {
                ModelState.AddModelError("", error);
            }
        }

    }
}

همچنین برای اکشن متدهای اضافه شده، View‌های زیر را نیز باید اضافه کنید:

- View  با نام  ResetPasswordConfirmation.cshtml را اضافه کنید.
@{
    ViewBag.Title = "کلمه عبور شما تغییر کرد";
}

<hgroup><h1>@ViewBag.Title.</h1></hgroup><div><p>کلمه عبور شما با موفقیت تغییر کرد
    </p><p>
        @Ajax.ActionLink("ورود / ثبت نام", MVC.User.ActionNames.LogOn, MVC.User.Name, new { area = "", returnUrl = Html.ReturnUrl(Context, Url) }, new AjaxOptions { HttpMethod = "GET", InsertionMode = InsertionMode.Replace, UpdateTargetId = "logOnModal", LoadingElementDuration = 300, LoadingElementId = "loadingMessage", OnSuccess = "LogOnForm.onSuccess" }, new { role = "button", data_toggle = "modal", data_i_logon_link = "true", rel = "nofollow" })
    </p></div>

- View با نام ResetPassword.cshtml
@model Iris.Model.ResetPasswordViewModel
@{
    ViewBag.Title = "ریست کردن کلمه عبور";
}
<h2>@ViewBag.Title.</h2>
@using (Html.BeginForm("ResetPassword", "ForgottenPassword", FormMethod.Post, new { @class = "form-horizontal", role = "form" }))
{
    @Html.AntiForgeryToken()<h4>ریست کردن کلمه عبور</h4><hr />
    @Html.ValidationSummary("", new { @class = "text-danger" })
    @Html.HiddenFor(model => model.Code)<div>
        @Html.LabelFor(m => m.Email, "ایمیل", new { @class = "control-label" })
        <div>
            @Html.TextBoxFor(m => m.Email)</div></div><div>
        @Html.LabelFor(m => m.Password, "کلمه عبور", new { @class = "control-label" })
        <div>
            @Html.PasswordFor(m => m.Password)</div></div><div>
        @Html.LabelFor(m => m.ConfirmPassword, "تکرار کلمه عبور", new { @class = "control-label" })
        <div>
            @Html.PasswordFor(m => m.ConfirmPassword)</div></div><div><div><input type="submit" value="تغییر کلمه عبور" /></div></div>
}

همچنین این View و Controller متناظر آن، احتیاج به ViewModel زیر دارند که آن را به پروژه‌ی Iris.Models اضافه کنید.
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
namespace Iris.Model
{
    public class ResetPasswordViewModel
    {
        [Required]
        [EmailAddress]
        [Display(Name = "ایمیل")]
        public string Email { get; set; }

        [Required]
        [StringLength(100, ErrorMessage = "کلمه عبور باید حداقل 6 حرف باشد", MinimumLength = 6)]
        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "کلمه عبور")]
        public string Password { get; set; }

        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "تکرار کلمه عبور")]
        [Compare("Password", ErrorMessage = "کلمه عبور و تکرارش یکسان نیستند")]
        public string ConfirmPassword { get; set; }

        public string Code { get; set; }
    }
}

حذف سیستم قدیمی احراز هویت

برای حذف کامل سیستم احراز هویت IRIS، وارد فایل Global.asax.cs شده و سپس از متد Application_AuthenticateRequest کدهای زیر را حذف کنید:

var principalService = ObjectFactory.GetInstance<IPrincipalService>();
var formsAuthenticationService = ObjectFactory.GetInstance<IFormsAuthenticationService>();
context.User = principalService.GetCurrent()

فارسی کردن خطاهای ASP.NET Identity

سیستم Identity، پیام‌های خطا‌ها را از فایل Resource موجود در هسته‌ی خود، که به طور پیش فرض، زبان آن انگلیسی است، می‌خواند. برای مثال وقتی ایمیلی تکراری باشد، پیامی به زبان انگلیسی دریافت خواهید کرد و متاسفانه برای تغییر آن، راه سر راست و واضحی وجود ندارد. برای تغییر این پیام‌ها می‌توان از سورس باز بودن Identity استفاده کنید و قسمتی را که پیام‌ها را تولید می‌کند، خودتان با پیام‌های فارسی باز نویسی کنید.

راه اول این است که از این پروژهاستفاده کرد و کلاس‌های زیر را به پروژه اضافه کنید:

    public class CustomUserValidator<TUser, TKey> : IIdentityValidator<ApplicationUser>
        where TUser : class, IUser<int>
        where TKey : IEquatable<int>
    {

        public bool AllowOnlyAlphanumericUserNames { get; set; }
        public bool RequireUniqueEmail { get; set; }

        private ApplicationUserManager Manager { get; set; }
        public CustomUserValidator(ApplicationUserManager manager)
        {
            if (manager == null)
                throw new ArgumentNullException("manager");
            AllowOnlyAlphanumericUserNames = true;
            Manager = manager;
        }
        public virtual async Task<IdentityResult> ValidateAsync(ApplicationUser item)
        {
            if (item == null)
                throw new ArgumentNullException("item");
            var errors = new List<string>();
            await ValidateUserName(item, errors);
            if (RequireUniqueEmail)
                await ValidateEmailAsync(item, errors);
            return errors.Count <= 0 ? IdentityResult.Success : IdentityResult.Failed(errors.ToArray());
        }

        private async Task ValidateUserName(ApplicationUser user, ICollection<string> errors)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(user.UserName))
                errors.Add("نام کاربری نباید خالی باشد");
            else if (AllowOnlyAlphanumericUserNames && !Regex.IsMatch(user.UserName, "^[A-Za-z0-9@_\\.]+$"))
            {
                errors.Add("برای نام کاربری فقط از کاراکتر‌های مجاز استفاده کنید ");
            }
            else
            {
                var owner = await Manager.FindByNameAsync(user.UserName);
                if (owner != null && !EqualityComparer<int>.Default.Equals(owner.Id, user.Id))
                    errors.Add("این نام کاربری قبلا ثبت شده است");
            }
        }

        private async Task ValidateEmailAsync(ApplicationUser user, ICollection<string> errors)
        {
            var email = await Manager.GetEmailStore().GetEmailAsync(user).WithCurrentCulture();
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(email))
            {
                errors.Add("وارد کردن ایمیل ضروریست");
            }
            else
            {
                try
                {
                    var m = new MailAddress(email);

                }
                catch (FormatException)
                {
                    errors.Add("ایمیل را به شکل صحیح وارد کنید");
                    return;
                }
                var owner = await Manager.FindByEmailAsync(email);
                if (owner != null && !EqualityComparer<int>.Default.Equals(owner.Id, user.Id))
                    errors.Add("این ایمیل قبلا ثبت شده است");
            }
        }
    }

    public class CustomPasswordValidator : IIdentityValidator<string>
    {
        #region Properties
        public int RequiredLength { get; set; }
        public bool RequireNonLetterOrDigit { get; set; }
        public bool RequireLowercase { get; set; }
        public bool RequireUppercase { get; set; }
        public bool RequireDigit { get; set; }
        #endregion

        #region IIdentityValidator
        public virtual Task<IdentityResult> ValidateAsync(string item)
        {
            if (item == null)
                throw new ArgumentNullException("item");
            var list = new List<string>();

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(item) || item.Length < RequiredLength)
                list.Add(string.Format("کلمه عبور نباید کمتر از 6 کاراکتر باشد"));

            if (RequireNonLetterOrDigit && item.All(IsLetterOrDigit))
                list.Add("برای امنیت بیشتر از حداقل از یک کارکتر غیر عددی و غیر حرف  برای کلمه عبور استفاده کنید");

            if (RequireDigit && item.All(c => !IsDigit(c)))
                list.Add("برای امنیت بیشتر از اعداد هم در کلمه عبور استفاده کنید");
            if (RequireLowercase && item.All(c => !IsLower(c)))
                list.Add("از حروف کوچک نیز برای کلمه عبور استفاده کنید");
            if (RequireUppercase && item.All(c => !IsUpper(c)))
                list.Add("از حروف بزرک نیز برای کلمه عبور استفاده کنید");
            return Task.FromResult(list.Count == 0 ? IdentityResult.Success : IdentityResult.Failed(string.Join(" ", list)));
        }

        #endregion

        #region PrivateMethods
        public virtual bool IsDigit(char c)
        {
            if (c >= 48)
                return c <= 57;
            return false;
        }

        public virtual bool IsLower(char c)
        {
            if (c >= 97)
                return c <= 122;
            return false;
        }


        public virtual bool IsUpper(char c)
        {
            if (c >= 65)
                return c <= 90;
            return false;
        }

        public virtual bool IsLetterOrDigit(char c)
        {
            if (!IsUpper(c) && !IsLower(c))
                return IsDigit(c);
            return true;
        }
        #endregion

    }

سپس باید کلاس‌های فوق را به Identity معرفی کنید تا از این کلاس‌های سفارشی شده به جای کلاس‌های پیش فرض خودش استفاده کند. برای این کار وارد کلاس ApplicationUserManager شده و درون متد createApplicationUserManager کدهای زیر را اضافه کنید: 
            UserValidator = new CustomUserValidator< ApplicationUser, int>(this)
            {
                AllowOnlyAlphanumericUserNames = false,
                RequireUniqueEmail = true
            };

            PasswordValidator = new CustomPasswordValidator
            {
                RequiredLength = 6,
                RequireNonLetterOrDigit = false,
                RequireDigit = false,
                RequireLowercase = false,
                RequireUppercase = false
            };
روش دیگر مراجعه به سورس ASP.NET Identityاست. با مراجعه به مخزن کد آن، فایل Resources.resxآن را که حاوی متن‌های خطا به زبان انگلیسی است، درون پروژه‌ی خود کپی کنید. همچین کلاس‌های UserValidatorو PasswordValidatorرا نیز درون پروژه کپی کنید تا این کلاس‌ها از فایل Resource موجود در پروژه‌ی خودتان استفاده کنند. در نهایت همانند روش قبلی درون متد createApplicationUserManager کلاس ApplicationUserManager، کلاس‌های UserValidator و PasswordValidator را به Identity معرفی کنید.


ایجاد SecurityStamp برای کاربران فعلی سایت

سیستم Identity برای لحاظ کردن یک سری موارد امنیتی، به ازای هر کاربر، فیلدی را به نام SecurityStamp درون دیتابیس ذخیره می‌کند و برای این که این سیستم عملکرد صحیحی داشته باشد، باید این مقدار را برای کاربران فعلی سایت ایجاد کرد تا کاربران فعلی بتوانند از امکانات Identity نظیر فراموشی کلمه عبور، ورود به سیستم و ... استفاده کنند.
برای این کار Identity، متدی به نام UpdateSecurityStamp را در اختیار قرار می‌دهد تا با استفاده از آن بتوان مقدار فیلد SecurityStamp را به روز رسانی کرد.
معمولا برای انجام این کارها می‌توانید یک کنترلر تعریف کنید و درون اکشن متد آن کلیه‌ی کاربران را واکشی کرده و سپس متد UpdateSecurityStamp را بر روی آن‌ها فراخوانی کنید.
        public virtual async Task<ActionResult> UpdateAllUsersSecurityStamp()
        {
            foreach (var user in await _userManager.GetAllUsersAsync())
            {
                await _userManager.UpdateSecurityStampAsync(user.Id);
            }
            return Content("ok");
        }
البته این روش برای تعداد زیاد کاربران کمی زمان بر است.


انتقال نقش‌های کاربران به جدول جدید و برقراری رابطه بین آن‌ها

در سیستم Iris رابطه‌ی بین کاربران و نقش‌ها یک به چند بود. در سیستم Identity این رابطه چند به چند است و من به عنوان یک حرکت خوب و رو به جلو، رابطه‌ی چند به چند را در سیستم جدید انتخاب کردم. اکنون با استفاده از دستورات زیر به راحتی می‌توان نقش‌های فعلی و رابطه‌ی بین آن‌ها را به جداول جدیدشان منتقل کرد:
        public virtual async Task<ActionResult> CopyRoleToNewTable()
        {
            var dbContext = new IrisDbContext();

            foreach (var role in await dbContext.Roles.ToListAsync())
            {
                await _roleManager.CreateAsync(new CustomRole(role.Name)
                {
                    Description = role.Description
                });
            }

            var users = await dbContext.Users.Include(u => u.Role).ToListAsync();

            foreach (var user in users)
            {
                await _userManager.AddToRoleAsync(user.Id, user.Role.Name);
            }
            return Content("ok");
        }
البته اجرای این کد نیز برای تعداد زیادی کاربر، زمانبر است؛ ولی روشی مطمئن و دقیق است.

‫انقیاد داده‌ها در WPF (بخش اول)

$
0
0
در این مقاله مفاهیم مختلفی را در ارتباط با DataBinding بررسی خواهیم کرد:
• One Way Binding بخش اول
• INPC  بخش اول
• Tow Way Binding بخش اول
• List Binding  بخش دوم
• Element Binding بخش دوم
• Data Conversion بخش دوم
در ابتدا مفهوم انقیاد داده‌ها یا همان DataBinding  را مرور می‌کنیم. به فرآیند مرتبط سازی منابع اطلاعاتی به کنترل‌ها در برنامه‌ها یا به بیان امروزی‌تر، به View‌ها و نمایش اطلاعات در آنها، انقیاد (Databinding) گویند.

One Way Data Binding (انقیاد یک طرفه)
در این حالت اطلاعات را صرفا در یک View و یا یک کنترل نمایش می‌دهیم و تغییر اطلاعات در View، تاثیری بر روی منبع اطلاعاتی نخواهد داشت.
مثال: یک پروژه‌ی WPF ساده را ایجاد و سپس کلاس Employee را با خصوصیات زیر، تعریف می‌کنیم:
public class Employee
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public static Employee GetEmployee()
        {
            var emp = new Employee
            {
                Name = "Mani",
                Title = "CEO"
            };
            return emp;
        }
    }
در بخش markup فایل MainWindow.xaml کد‌های زیر را ایجاد می‌کنیم:
<Grid><StackPanel Name="Display"><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock>First Name :</TextBlock><TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Name}"/></StackPanel><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock>Title :</TextBlock><TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Title}"></TextBlock></StackPanel></StackPanel></Grid>
در markup  فوق برای بایند کردن اطلاعات شیء Employee به خصوصیت Text در Textblock، از روش خاصی استفاده می‌کنیم. ابتدا یک {} ایجاد می‌کنیم و درون آن عبارت Binding و خصوصیت مورد نظر جهت عملیات انقیاد داده‌ها را می‌نویسیم.
برای تکمیل و انجام عملیات Binding کافی است خصوصیت DataContext را با استفاده از متد استاتیک تعریف شده‌ی در کلاس Employee پر کنیم.
 public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();        
            DataContext = Employee.GetEmployee();
        }
در ادامه‌ی بحث لازم است کمی مفهوم DataContext را بررسی کنیم. منبع داده پیش فرض در WPF شیء DataContext است؛ مگر اینکه منبع داده را خودمان تغییر دهیم. DataContext یک خصوصیت از کلاس FrameworkElement است که بیشتر کنترل‌های بخش UI در WPF از این کلاس مشتق می‌شوند.
 
INPC یا INotifyPropertyChanged Interface 
پس از بایند کردن اطلاعات به View  مورد نظر، ممکن است منبع داده در طول زمان استفاده تغییر کند. از این رو لازم است که این تغییرات، به View اعمال شوند. بدین منظور می‌بایست ابتدا Interface  ، INotifyPropertyChanged   را برای کلاس Employee پیاده سازی کنیم:
   public class Employee :INotifyPropertyChanged
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public static Employee GetEmployee()
        {
            var emp = new Employee
            {
                Name = "Mani",
                Title = "CEO"
            };
            return emp;
        }
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
        [NotifyPropertyChangedInvocator]
        protected virtual void OnPropertyChanged
            ([CallerMemberName] string propertyName = null)
        {
            PropertyChanged?.Invoke(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }
    }
پس از پیاده سازی Interface، خصوصیات کلاس Employee  نبایستی بصورت  AutoProperty  باشند. پس پیاده سازی خصوصیات را با تعریف فیلد‌های مورد نیاز تغییر می‌دهیم.
علت تغییر پیاده سازی، لزوم فراخوانی رویداد dOnPropertyChange در بلاک Set خصوصیات کلاس Employee  می‌باشد:
 private string _name;
        private string _title;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }
        public string Title
        {
            get { return _title; }
            set
            {
                _title = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }

در ادامه ، در بخش CodeBehind در سازنده کلاس کد‌های زیر را جایگزین کد‌های قبلی  می کنیم :
        private Employee emp;
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            emp = new Employee()
            {
                Name = "Mani",
                Title = "CEO"
            };
            DataContext = emp;
        }
سپس در بخش Markup، یک یک دکمه را ایجاد و رویداد کلیک آن را تعیین می‌کنیم:
<StackPanel Orientation="Horizontal"><Button Click="btnClick" Width="70" Height="30" Content="Change"/></StackPanel>
در بخش CodeBehind، رویداد Click را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم:
private void btnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            emp.Name = "Amir";
            emp.Title = "Manager";
        }
در برنامه‌ی فوق، در ابتدا View با اطلاعات ارسالی در بخش سازنده، پر می‌شود و با کلیک بر روی دکمه‌، منبع داده به‌روز شده (در اینجا شیء emp) و به‌صورت اتوماتیک View ما به‌روز خواهد شد.

Tow Way Data binding  (انقیاد دو طرفه)
در این حالت از Data binding، با تغییر View، تغییرات بر روی منبع داده نیز اعمال می‌شوند.
ابتدا بخش markup مثال فوق را با اضافه کردن ویژگی Mode در کنار ویژگی Binding به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
<Grid><StackPanel Name="Display" ><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock  Margin="5,0,0,0">Name :</TextBlock><TextBox Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Name, Mode=TwoWay}"/></StackPanel><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock Margin="5,0,0,0">Title :</TextBlock><TextBox Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Title,Mode=TwoWay}"/></StackPanel><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock  Margin="5,0,0,0">Name :</TextBlock><TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Name}"/></StackPanel><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock Margin="5,0,0,0">Title :</TextBlock><TextBlock Margin="5,0,0,0" Text="{Binding Title}"/></StackPanel></StackPanel></Grid>
اگر ویژگی Mode نوشته نشود بصورت پیش فرض به‌صورت OneWay تعبیر می‌شود.حالت قبل. همچنین در کد بالا دو Textbox در صفحه قرار داده شده‌اند تا با تغییر محتوای آن بتوانیم تاثیر عملیات دوطرفه‌ی انقیاد را بر روی Textblockهای بعدی مشاهده کنیم.
پس از اجرای برنامه (بخش CodeBehind نیازی به اصلاح ندارد) مقداری جدید در Textbox موجود در صفحه تایپ کنید. کافی است Focus از روی کنترلی که محتوای آن را تغییر داده‌اید، عوض شود، بلافاصله Textblock متناظر با آن، با محتوای جدیدی که در منبع داده اعمال شده است به‌روز می‌شود.

‫بارگذاری بدون وقفه فایل‌های جاوااسکریپت به کمک async و defer

$
0
0
امروزه در برنامه‌های تحت وب، بارگذاری فایل‌های جاوااسکریپت صفحات، یکی از چالش‌های بزرگ در عملکرد، کارآیی و سرعت اجرای صفحات وب به شمار می‌‌آید. حال اینکه توسعه اپلیکیشن‌های single page و استفاده از کتابخانه‌های حجیم جاوااسکریپتی، حجم این سری فایل‌ها را بیشتر و بیشتر نیز می‌کند.

در شرایطی خاص، تگ script باعث می‌شود که مرورگر برای مدت زمانی متوقف شود و فایل‌های جاوااسکریپت را بارگذاری و اجرا نماید. در این مواقع مرورگر از انجام عملیات دیگری منع شده و شروع به اعمال فایل جاوااسکریپت در حال بارگذاری در محتوای صفحه‌ی بار شده می‌کند. این نگارش و اعمال می‌تواند سبب ویرایش یک element و یا تغییر DOM یا ارجاعی به یک URL دیگر شود. به این منظور، بهترین و رایج‌ترین کار این است که تگ‌های script را به انتهای صفحه و پیش از تگ body منتقل کنیم. با این حال نیز ممکن است که مرورگر برای چند ثانیه منتظر دریافت پاسخ‌های اسکریپت‌های انتهای صفحه بماند، اما این امر چندان قابل توجه نیست؛ به این دلیل که غالب استایل‌ها و content صفحه بارگذاری شده‌اند. با این وجود، این راهکار برای صفحات وب کنونی که ممکن است شامل محتوای یک یا چندین مگابایتی باشند، کافی نیست.  
در این مواقع برخی از کد نویس‌ها از روش‌هایی مانند inject کردن تگ script به صورت Ajax استفاده می‌کنند که این روش‌ها از block شدن صفحه جلوگیری می‌کند، اما با این حال این روش‌ها نیز چالش‌های خاص خود مانند نوشتن کد‌های اضافی برای هر اسکریپت و تست‌های مرتبط برای اطمینان از بار شدن و اجرای صحیح اسکریپت‌ها در موقعیت مناسب را دارند که ممکن است روند کد نویسی با استفاده از کتابخانه‌های third-party را بسیار طولانی کند.
برای حل این چالش خرسندم که تکنیکی را که به صورت built-in در HTML5 وجود دارد، به شما معرفی کنم.

استفاده از defer Attribute

 این Attribute اگر درون هر تگ script ایی نوشته شود، آن فایل در هنگام بارگذاری فایل‌ها و ساختن صفحه، نادیده گرفته می‌شود و پس از اتمام پروسه، این فایل شروع به بارگذاری شدن می‌کند. در حقیقت در این حین در مرورگر همانند تمامی عملیات‌های Lazy Loading به صورت ضمنی یک promise ساخته می‌شود. البته گفتنی است که این نوع بارگذاری نباید شامل فایل‌های جاوا اسکریپتی باشد که شامل عملیاتی مانند document.write و یا تغییرات DOM هستند.
<script src="file.js" defer></script>
مرورگر تمامی فایل‌های شامل defer Attribute را بدون توقف پردازش‌های صفحه، به صورت موازی بارگذاری می‌نماید. اما اینکه این ویژگی از چه زمانی در مرورگر‌ها وجود داشته؟ باید گفت که تقریبا 12 سال از عمر آن می‌گذرد. تقریبا از نسخه‌ی IE4 (^_^). البته این نکته گفتنی است هنگامی که شما از این Attribute استفاده می‌کنید، این تضمین وجود دارد که تمامی این اسکریپت‌ها اجرا می‌شوند، اما اینکه کدامیک در چه زمانی بارگذاری و اجرا می‌شوند، کاملا نامشخص است. از نظر تئوری، عملیات بارگذاری پس از ویرایش DOM و کمی پیش از فراخوانی رخداد DOMContentLodaded صورت می‌گیرد. اما در عمل، این عملیات به مرورگر و سیستم‌عامل نیز وابسته است.

استفاده از async Attribute

این Attribute در HTML5 معرفی شد و به نوعی کامل کننده و منسوخ کننده‌ی defer می‌باشد.
<script src="file.js" async></script>
به طور کلی می‌توان گفت که عملکرد async و defer یکسان می‌باشند. البته تفاوت اصلی این دو سینتکس، در زمان اجرای اسکریپت‌های بار شده می‌باشد. در async عملیات execution، در اولین فرصتی که پس از تکمیل دریافت فایل ممکن است، صورت می‌گیرد. به سه تصویر زیر توجه کنید:

تصویر فوق یک سناریوی ساده‌ی بارگذاری صفحه‌ی html را به همراه یک فایل جاوااسکریپت با تگ script ساده را نمایش می‌دهد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، در لحظه‌ای که فایل اسکریپت شروع به دانلود شدن می‌کند (قسمت بنفش)، عملیات parse صفحه متوقف شده تا زمانی که فایل دانلود و اجرا شود (قسمت قرمز). پس از آن دوباره عملیات parsing از سر گرفته می‌شود. این عملیات به همراه تگ script ساده صورت گرفته است. حال در تصویر بعد قصد داریم که همین سناریو را به کمک defer Attribute بررسی کنیم:

همانطور که ملاحظه می‌کنید به کمک defer، شروع عملیات دانلود فایل اسکریپت، خللی در عملیات html parse ایجاد نمی‌کند و این دو عملیات به صورت موازی می‌توانند اجرا شوند. پس از دریافت فایل اسکریپت، این فایل مستقیما اجرا نمی‌شود و لزوما باید پس از عملیات parsing صورت پذیرد.

و اما تصویر زیر، سناریو‌ی فوق را به همراه async attribute نمایش می‌دهد:

در این حالت عملیات دریافت فایل اسکریپت همانند defer به صورت موازی اجرا می‌شود. اما تفاوتی که در این قسمت و در async وجود دارد، زمان اجرا شدن فایل‌های اسکریپت است. همانطور که ملاحظه می‌کنید دقیقا پس از دریافت فایل، اسکریپت ما در اجراست و پس از اجرای کامل، دوباره عملیات parsing ادامه می‌یابد. در حقیقت اسکریپت‌های با async attribute با فراخوانی رخداد onload شروع به اجرا می‌کنند. جهت استفاده‌ی از async، خیالتان راحت باشد؛ با توجه به این منبع، تقریبا تمام مرورگرها از این ویژگی پشتیبانی می‌کنند.


‫#Defensive Code in C - قسمت دوم

$
0
0

تعریف متد‌ها در برنامه نویسی:

متدهاجزء اولین چیزهایی هستند که در هنگام شروع برنامه نویسی در هر یک از زبان‌های برنامه نویسی، برنامه نویس با آنها آشنا می‌شود. بنابراین متد‌ها به عنوان اصلی‌ترین Building Block  ها در زبان‌های برنامه نویسی دارای اهمیت بسیار زیادی می‌باشند.متد‌ها اولین جاهایی هستند که ما می‌توانیم کار خودمان را از آنها شروع کنیم و به سوی هدف خود حرکت کنیم.

همان طور که می‌دانید شما در هنگام کد نویسی یکسری عملکرد‌ها را با ارسال یکسری پارمترها به متد‌ها و فراخوانی آن‌ها، بر عهده‌ی یک متد خاص می‌گذارید. بعد از فراخوانی انتظار دارید که متد، یک نوع داده‌ی خاص را برگرداند یا اینکه انتظار ندارید هیچ مقداری را برگرداند. همچنین احتمال دارد در هنگام  اجرای متدی، یکسری خطا‌ها رخ دهند و برنامه نویس باید سعی کند همه‌ی آنها را به درستی مدیریت کند. اما آیا به نظر شما مواردی که در مورد متد‌ها دارای اهمیت می‌باشند، فقط اینها هستند؟

بسیاری از برنامه نویسان انتظاری که از متد‌ها دارند فقط در همین حد می‌باشد و بیشتر از این درگیر هیچ مسئله‌ی دیگری نمی‌شوند. اما آیا فقط در نظر گرفتن این مسایل در رسیدن به یک کد خوش ساخت، قابل توسعه و بدون پیچیدگی کافی است؟

متد‌ها علاوه بر ویژگی‌های ذکر شده‌ی در بالا که بیشتر بر ویژگی‌های ذاتی و عملکردی آن تمرکز داشت، باید داری یکسری ویژگی‌هایدیگر نیز باشند، متد‌ها باید Clean، Testableو Predictableباشند. هر کدام از ویژگی‌های مذکور توسط این پارامتر‌ها تشریح می‌شوند. 

در ذیل ویژگی‌های مذکور در شکل بالا را تشریح خواهیم کرد.

Clear Purpose:

·یک متد یک کار را انجام می‌دهد و همچنین آن کار را نیز به خوبی انجام می‌دهد.

·متد به راحتی قابل درک می‌باشد.

·میزان خطا‌ها را به شدت کاهش می‌دهد.

·دیباگ کردن را در صورت وجود هر خطایی ساده‌تر می‌کند.

·قابلیت توسعه را افزایش می‌دهد.

·نوشتن تست برای این نوع متد‌ها به دلیل اینکه فقط بر روی یک هدف خاص تمرکز دارند ساده است.

Good Name:

·نام متد عمکرد آن را به روشنی بیان می‌کند

Focused Code:

·تمام کد نوشته شده‌ی در متد فقط بر روی یک هدف تمرکز دارند.

·خوانایی کد بالا است و میزان توضیحاتی که برای کد نوشته می‌شود در کمترین حد ممکن است.

·متد دارای تاثیرات ناخواسته‌ای بر سایر قسمت‌های نرم افزار نمی‌باشد. این مسئله به معنی است که این نوع متد‌ها شامل کدهایی که کارهای ناخواسته ای را انجام می‌دهند نمی‌باشد. برای مثال متدی که برای واکشی اطلاعات مشتریان استفاده می‌شود هیچگونه عملیاتی را که برای ثبت اطلاعات مشتریان انجام می‌شود، انجام نمی‌دهد.

Short Length:

·تعداد خطوط کد مربوط به متد کم می‌باشد. این مسئله خود باعث کاهش باگ‌های احتمالی در یک متد می‌شود.

Automated Code Test:

·متد این قابلیت را دارد که توسط زیر ساخت‌های تست، تست شود که این مسئله خود باعث افزایش کیفیت کد می‌شود.

Predictable Result:

·متد دارای یک نتیجه‌ی قابل پیش بینی می‌باشد.


در ادامه سعی می‌کنیم با ذکر یک مثال، مواردی را که ذکر شد بیشتر توضیح دهیم و دیدگاه کاربردی آن را بررسی کنیم.

مثالی از دنیای واقعی:

مثال زیر فرآیند مربوط به دریافت سفارش از مشتری را به صورت کدی محاوره‌ای نمایش می‌دهد.در این مثال سعی شده مشکلات و راه حل‌های پیشنهادی Defensive Code با تمرکز بر مواردی که در قسمت قبل ذکر شد به صورت کامل تشریح شود. اکثر ما به عنوان برنامه نویس، با مواردی مانند شکل ذیل مواجه شده‌ایم. در این حالت در هنگام طراحی نرم افزار برنامه نویس مستقیما وارد رویداد مربوط به کلیک دکمه‌ی ثبت اطلاعات سفارش می‌شود و به صورت کاملا ناباورانه و با پشتکاری مثال زدنی شروع به کد زدن می‌کند. برنامه نویس تمامی منطق دریافت اطلاعات از کاربر و ثبت مشترک، ایجاد درخواست برای مشترک، مراحل دریافت کالا از انبار، پرداخت، ارسال ایمیل به مشتری و سایر عملیات‌های دیگر را در این متد و پشت سر هم می‌نویسد:  

این روش کد نویسی روشی است که اکثر برنامه نویسان با آن آشنایی دارند. اولین مشکلی که این روش دارد این است که این کد Cleanنمی‌باشد. قابلیت توسعه و نگهداری این کد بسیار پایین می‌باشد و به اصطلاح یک کد کاملا باگ خیز می‌باشد. حال نوبت این رسیده که این کد را از نظر پارامترهایی که در بالا ذکر شد بررسی کنیم.

Clear Purpose:

 آیا این متد دارای یک هدف مشخص و معین است؟ بیایید بررسی کنیم، ایجاد مشتری، ایجاد سفارش، ارسال درخواست به انبار، انجام عملیات پرداخت و ارسال رسید. همه‌ی این کارها توسط این متد انجام می‌شود. خودتان در مورد تبعات این روش کد نویسی قضاوت کنید.

Clear Name:

 به نظر شما چگونه می‌توان یک اسم مناسب برای این متد انتخاب کرد که عملکرد آن را به درستی بیان کند. هر متد به یک نام مناسب نیاز دارد که این مسئله خود قابلیت توسعه و نگهداری کد را افزایش می‌دهد. این نام می‌تواند اطلاعات کاملی را در مورد متد ارائه دهد و عملکرد کلی آن را بیان نماید. هدف متد باید از طریق نام متد بیان شود و هنگامیکه شما نتوانید برای متد مد نظر یک نام را انتخاب کنید، بنابراین این متد دارای هدفی مشخص نمی‌باشد.

Focused Code:

 متد باید کاری را انجام دهد که نام آن بیان می‌کند و تمام کد‌های متد باید حتما بر روی آن هدف تمرکز کنند.

Short Length:

متد باید دارای طول کمی باشد. برای مثال طول کد نباید از اندازه‌ی صفحه نمایش بیشتر باشد. به عبارتی دیگر، کد متد نباید اسکرول بخورد. بنابراین باید سعی شود کد‌های اضافی از متد حذف شوند تا با این کار پیچیدگی کد هم به کمترین میزان برسد.

Automated Code Test:

 آیا این متد به وسیله‌ی  Automated Code Test  می تواند تست شود؟ چند نکته در مورد این کد وجود دارد که توانایی Automated Code Testرا از این کد می‌گیرد. اولین مسئله این است که در این مثال منطق یا همان Businessبرنامه با UIتلفیق شده‌است. برای رفع این مشکل باید منطق برنامه را در یک پروژه‌ی مجزا از نوع Class Libraryقرار داد. مسئله‌ی دیگر این است که این متد برای تست شدن بسیار طولانی می‌باشد و باید به یکسری اجزای کوچکتر و منطقی‌تر شکسته شود و هر متد باید یک هدف و عملکرد روشن را داشته باشد. 

در قسمت بعدی راهکارهایی برای Refactor کردن کد بر اساس اصول ذکر شده ارائه خواهد شد.

‫انقیاد داده‌ها در WPF (بخش دوم)

$
0
0
در ادامه‌ی بخش اولاز سری انقیاد داده‌ها در WPF، نحوه‌ی انقیاد داده‌ها در لیست را بررسی می‌کنیم.
• One Way Binding بخش اول
• INPC  بخش اول
• Tow Way Binding بخش اول
• List Binding  بخش دوم
• Element Binding بخش دوم
• Data Conversion بخش دوم

انقیاد در لیست List Binding
در ابتدا متدی با نام GetEmployees را با ساختار زیر، به کلاس Employee ایجاد شده‌ی در بخش اول این سری آموزشی، اضافه می‌کنیم: 
public static ObservableCollection<Employee> GetEmployees()
        {
            var employees = new ObservableCollection<Employee>();
            employees.Add(new Employee() { Name = "Mahdi", Title = "Manager" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Nima", Title = "Teacher" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Rahim", Title = "Assistant" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Saeed", Title = "Administrator" });
            return employees;
        }
در کد بالا از نوع داده‌ی جنریک ObservableCollection برای برگردان لیست کارمندان استفاده کردیم.
توجهObservableCollectionدر فضای نام System.Collections.ObjectModelقرار دارد.

ObservableCollection  چیست؟
یک مجموعه‌ی پویا (Dynamic Collection) است که بر اثر عملیات‌هایی همچون به‌روز رسانی، حذف و ایجاد اشیاء در آن، یک اعلان صادر می‌شود و View از این اعلان مطلع می‌شود؛ شبیه به کاری که INotifyPropertyChanged انجام می‌دهد. 
در اینجا کلاس Employee با پیاده سازی اینترفیس INPC (معرفی شده در قسمت قبل) به یک کلاس Observable تبدیل شده است. بدین معنی که هر تغییری در وضعیت خصوصیات خود را اعلان می‌کند. با قرار دادن این شیء Observable در یک مجموعه که خود نیز از نوع Observable می‌باشد، از این پس هر تغییری در مجموعه نیز مستقیما View ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
برای درک بهتر این موضوع در بخش markup، یک Combobox را قرار می‌دهیم:
<ComboBox Name="President" ItemsSource="{Binding}" FontSize="30"
                  Height="50"
                  Width="550"><ComboBox.ItemTemplate><DataTemplate><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock Text="{Binding Name}"/><TextBlock Text="{Binding Title}" Margin="5,0,0,0"/></StackPanel></DataTemplate></ComboBox.ItemTemplate></ComboBox>
در کد xaml بالا چند نکته اهمیت دارد:
• در Tag مربوط به تعریف Combobox از طریق خصوصیت ItemSource اعلام کردیم که عملیات DataBinding اتفاق خواهد افتاد. پس Combobox ما به منبع داده‌ی پیش فرض در WPF که همان DataContext است مرتبط می‌شود. برای پر کردن منبع داده نیز همانند بخش قبل از طریق سازنده اقدام می‌کنیم.
 private ObservableCollection<Employee> employees;
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            employees = Employee.GetEmployees();
            DataContext = employees;
        }
• برای نمایش عناصر در ComboBox، کار کمی متفاوت‌تر از عملیات انقیاد در یک TextBlock است. در کنترل‌هایی که قرار است لیستی از داده‌ها را پس از عملیات انقیاد نمایش دهند، می‌بایستی قالب نمایش داده‌ها مشخص شود.
حال باید نحوه‌ی نمایش و اعضایی از مجموعه که قرار است، در کنترل به نمایش در آیند مشخص شوند. در اینجا از Combobox.ItemTemplate برای مشخص کردن قالب و همچنین از DataTemplate، برای مشخص کردن داده‌های منتخب ما از مجموعه، استفاده شده است.
بعد از اجرای برنامه اطلاعات نام و عنوان، در Combobox نمایش داده می‌شوند. برای تست ویژگی Observable بودن مجموعه هم کافی است یک دکمه را بر روی صفحه قرار دهید و یک آیتم جدید را به لیست employees واقع در بخش CodeBehind اضافه کنید. مشاهده خواهید کرد که View ما با تغییر منبع داده، بطور اتوماتیک به‌روز می‌شود.

 انقیاد عناصر Element Binding 
در این بخش قصد داریم از یک کنترل به‌عنوان منبع داده استفاده کنیم. کنترل منتخب ما در این مثال یک Slider می‌باشد. در بخش markup کد زیر را اضافه می‌کنیم:
<Grid><StackPanel Orientation="Horizontal"><Slider Name="mySlider" Minimum="0" Maximum="100"
                    Width="300"/><TextBlock Margin="5" Text="{Binding Value,ElementName=mySlider}"/></StackPanel></Grid>
Value خصوصیتی است که مقدار Slider را برمی گرداند. پس از اجرای برنامه و حرکت ولوم اسلایدر مشاهده می‌کنید که مقدار جاری اسلایدر در textblock نمایش داده می‌شود.

Data Conversion 
برای درک بهتر مفهوم تبدیل داده در Data Binding با یک مثال کار را شروع می‌کنیم. به کلاس Employee موجود در بخش قبل، یک خصوصیت جدید را به نام تاریخ تولد، اضافه می‌کنیم:
public DateTime BornDate
        {
            get { return _bornDate; }
            set
            {
                _bornDate = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }
و متدی که لیستی از پرسنل را برای ما تولید می‌کرد، به شکل زیر بازنویسی می‌کنیم:
public static ObservableCollection<Employee> GetEmployees()
        {
            var employees = new ObservableCollection<Employee>();
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Mahdi", Title = "Manager", BornDate = DateTime.Parse("2008/8/8") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Nima", Title = "Teacher", BornDate = DateTime.Parse("2012/3/14") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Rahim", Title = "Assistant", BornDate = DateTime.Parse("2009/11/18") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Saeed", Title = "Administrator", BornDate = DateTime.Parse("2014/7/28") });
            return employees;
        }
حال قصد داریم اطلاعات را در یک ListBox، در بخش Markup نمایش دهیم:
<ListBox ItemsSource="{Binding}"
                 BorderThickness="1" ><ListBox.ItemTemplate><DataTemplate><StackPanel Orientation="Horizontal"><TextBlock Text="{Binding Name}" Width="100"/><TextBlock Text="{Binding Title}" Width="100" Margin="5,0,0,0"/><TextBlock Text="{Binding BornDate}"  Margin="5,0,0,0"/></StackPanel></DataTemplate></ListBox.ItemTemplate></ListBox>
 همانطور که قبلا اشاره شد، در نمایش لیست‌ها باید قالب و داده‌های مورد نظر برای نمایش، مشخص شوند.
پس از اجرا، خروجی برنامه به شکل زیر است:
 

 همه چیز همانطور که انتظار داشتیم به نمایش درآمد؛ اما اگر بخواهیم تاریخ میلادی، در زمان نمایش در View، بصورت شمسی نمایش داده شود، چطور؟
عملیات تبدیل داده یا همان Data Conversion در اینجا به کمک ما می‌آید.
به شکل زیر دقت کنید:

در زمانیکه در عملیات Data Binding نوع داده‌ی خصوصیت ما در Source (منبع داده) با نوع داده‌ی خصوصیت ما در target  (کنترل یا View) متفاوت است، به یک مبدل در حین Binding نیاز داریم. این کار را از طریق یک کلاس که اینترفیس IValueConvertor را پیاده سازی کرده است، انجام می‌دهیم.

  Converter به معنای مبدل است و اینجا وظیفه‌ی تبدیل مقدار گرفته شده‌ی از منبع داده را به نوع مورد نظر ما در View، دارد.
در مثال ذکر شده می‌خواهیم تاریخ میلادی موجود در منبع داده را به یک رشته (تاریخ شمسی) تبدیل کنیم و در View نمایش دهیم.(تبدیل نوع داده‌ی میلادی به رشته)
کلاسی را با نام DateConverter ایجاد می‌کنیم و اینترفیس IValueConverter را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم:
public class DateConverter : IValueConverter
    {
        public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            DateTime date = (DateTime)value;
            PersianCalendar pc = new PersianCalendar();
            var persianDate = string.Format
                ($"{pc.GetYear(date)}/{pc.GetMonth(date)}/{pc.GetDayOfMonth(date)}");
            return persianDate;
        }
        public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
اینترفیس IValueConverter دو متد دارد:
• Convert جهت تبدیل اطلاعات از مبداء به مقصد 
• ConvertBack برای تبدیل اطلاعات از مقصد به مبداء
در متد Convert همانطور که می‌بینید مقدار تاریخ میلادی ارسال شده، به یک رشته تبدیل شده و بازگردانده می‌شود.

حال برای استفاده از این مبدل باید مراحل زیر انجام شود: 
• اضافه کردن فضای نام مبدل به بخش فضاهای نام در View؛ که در اینجا همان آدرس پروژه‌ی جاری است:
 xmlns:local="clr-namespace:DataConversion"
• ایجاد یک شیء از مبدل و اضافه کردن آن به بخش Resource‌ها در view جاری:
<Window.Resources><local:DateConverter x:Key="MyConverter"/></Window.Resources>
markup مربوط به Resource یک پارامتر می‌گیرد و آن هم Key  است. Key کلید آیتم موجود در دیکشنری Resource است. اینجا کلید را MyConverter تعریف کردیم تا در بخش بعدی به‌راحتی بتوانیم از طریق آن اطلاعات را از Resource بازیابی کنیم.
• ارجاع به Static Resource که در مرحله‌ی قبل مقدار دهی کردیم:
<TextBlock Text="{Binding BornDate,Converter={StaticResource MyConverter}}"  Margin="5,0,0,0"/>
پس از طی مراحل بالا، برنامه را مجددا اجرا کنید. اینبار خروجی به شکل زیر است:

‫راهنمای گام به گام انتقال پروژه از MVC 5 به MVC 6

$
0
0
با اینکه چند ماهی از انتشار نسخه‌های مختلف ASP.NET 5 و MVC 6 می‌گذرد و مطالب زیادی هم در همین سایت در مورد ویژگی‌ها و امکانات جدید آن قرار داده شده، اما شاید افرادی هم باشند که مانند من از تغییرات زیادی که در ساختار پروژه‌ها در MVC 6 به وجود آمده این ترس را داشته باشند که مهاجرت به آن، کار سخت و زمانبری است و ترجیح می‌دهند که پروژه‌های قدیمی خود را به همان حالت حفظ کنند و همین امر باعث شده که از لذت امکانات جدید و فوق العاده‌ی ASP.NET 5 محروم بمانند. خب باید بگویم که من این کار را برای پروژه‌ی خودم انجام دادم و پیچیدگی زیادی ندارد. در ادامه سعی می‌کنم، گام به گام مراحلی را که طی کرده‌ام خدمتتان عرض کنم و تجربیاتی را که در این بین کسب نموده‌ام، در اختیارتان قرار دهم.

شما برای این کار باید چند مرحله را انجام دهید:

مرحله‌ی اول:یک پروژه‌ی جدید بسازید

در ویژوال 2015 یک پروژه‌ی جدید را از نوع ASP.NET Web Application ایجاد نمایید. نام دلخواهی را قرار داده و در قسمت بعد ASP.NET 5 Empty template را انتخاب نمایید. پروژه را اجرا کنید تا از صحت و درستی آن مطمئن شوید.
نکته: برای اینکار می‌توانید پروژه را از نوع ASP.NET 5 Web Application نیز انتخاب نمایید و مراحل کوتاه‌تری را طی نمایید. اما راه اندازی دستی قسمت‌های مختلف پروژه برای یکبار، به درک بهتر ساختار آن کمک زیادی می‌کند. از طرفی کار کردن بر روی یک پروژه‌ی تمیز و خالی، برای انتقال داده‌های مورد نیاز از یک پروژه‌ی دیگر، از بروز خطاهای پیش بینی نشده و تداخل‌های احتمالی نیز جلوگیری می‌کند.

مرحله‌ی دوم:اعمال تنظیمات جهت استفاده‌ی از MVC

همان طور که مشاهده می‌کنید در این پروژه دیگر خبری از web.config نیست. اما نگران نباشید، امکان اعمال تنظیمات، باز هم وجود دارد و فقط به فایل‌های json منتقل شده‌اند که project.json هم یکی از آن‌هاست. برای استفاده‌ی از Microsoft.AspNet.Mvc فقط کافی است فایل project.json را باز کنید و در قسمت "dependencies" پکیج "Microsoft.AspNet.Mvc" را به آن اضافه نمایید تا به صورت خودکار دانلود و به پروژه اضافه گردد.

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.Server.IIS": "1.0.0-beta5",
    "Microsoft.AspNet.Server.WebListener": "1.0.0-beta5",
    "Microsoft.AspNet.Mvc": "6.0.0-beta5"
  },
همان طور که می‌بینید خبری از فایل Global.asax و همچنین فایل‌های موجود در پوشه‌ی App_Start هم نیست. خب در عوض Routing به فایل startup.cs منتقل شده است. این فایل را باز کنید و دو تغییر زیر را در آن انجام دهید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
      services.AddMvc();
}

public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
     app.UseMvc(routes =>
     {
            routes.MapRoute(
                    name: "default",
                    template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
       });
}
تنها کاری که در این مرحله می‌ماند، ایجاد یک view و controller تستی در پروژه است تا کار را تا همین‌جا تست کنید. سپس دو پوشه‌ی Controllers و Views را اضافه کنید. یک کنترلر جدید را به نام HomeController به پوشه‌ی Controller و سپس متناسب با آن یک پوشه‌ی جدید را به نام Home در پوشه‌ی Views اضافه نمایید. در آخر هم یک View به نام Index در مسیر Views/Home اضافه نمایید و داخل آن را به صورت زیر قرار دهید:
<h1>My First MVC6 Website!</h1>
دقت کنید ساختار پروژه تا به اینجای کار به شکل زیر خواهد شد:


برنامه را اجرا کنید تا خروجی مورد انتظار را مشاهده نمایید.


مرحله‌ی سوم:انتقال فایل‌های پروژه‌ی قبلی به پروژه‌ی جدید

خب زمان انتقال فایل‌ها فرا رسیده است. برای این منظور باید تمام فایل‌های client-side، شامل استایل‌ها و فایل‌های js و نیز فایل‌های موجود در پوشه‌های model و view و controller، به پروژه‌ی جدید منتقل شوند. بهتر است تمام فایل‌ها را با هم انتقال ندهید. با یک فایل سبک شروع کنید. در صورت موفقیت آمیز بودن بقیه را هم منتقل کنید. به عنوان مثال می‌توانید از کنترلر Home شروع کنید که معمولا اکشن‌های Contact و About را دارا هستند. تمام محتویات این کنترلر را انتقال دهید و به این نکته نیز توجه داشته باشید که خروجی تمامی این اکشن‌ها در MVC 5 از نوع ActionResult است؛ ولی در MVC6 به IActionResult تغییر می‌کند. اما چندان هم مهم نیست؛ چرا که با ActionResult هم مشکلی نخواهد داشت.
View‌های مربوط به این controller را نیز به پوشه‌ی Views/Home منتقل نمایید و پروژه را بار دیگر اجرا نمایید. حال باید نمایی از محتوای این فایل‌ها بدون اعمال استایل‌ها را مشاهده نمایید.
همان طور که می‌دانیم MVC 5 برای استایل صفحات خود از bootstrap استفاده می‌کند و فایل‌های مورد نیاز آن در پوشه‌های Content و Script -که در root سایت موجود هستند- قرار دارند و نیز ارجاع به این فایل‌ها در Layout.cshtml_ قرار دارد. اما در MVC 6 قضیه کمی متفاوت و البته بهتر شده است. در MVC 6 تمام فایل‌های client-side شامل css و js در پوشه‌ی wwwroot قرار دارند و ما می‌تواینم فایل‌های bootstrap و غیره را از پروژه‌ی خود، به این مکان کپی نماییم. ولی روش بهتر، استفاده از ابزارهای bower و gulp برای این کار است. همان طور که میدانید bower یک package manager برای نصب، به روزرسانی و مدیریت کتابخانه‌های سمت کلاینت و gulp نیز یک task runner برای انجام کارهای مختلف از قبیل script minification و ... در سمت کلاینت است. gulp و bower به طور تو کار در ویژوال 2015 پشتیبانی می‌شوند و حتی اگر پروژه‌ی خود را از نوع ASP.NET 5 Web Application انتخاب کرده باشید، به صورت پیش فرض از آنها استفاده می‌کند.
در اینجا برای استفاده، ابتدا یک فایل از نوع Bower JSON Configuration را به root پروژه اضافه کرده و آن را bower.json بنامید و در خاصیت "dependencies" آن bootstrap, jquery,  jquery-validation, jquery-validation-unobtrusive را اضافه نمایید.

نکته:من در این قسمت، در restoreکردن پکیج‌ها با استفاده از bower، با خطای زیر مواجه شدم:

visual 2015 ECMDERR Failed to execute "git ls-remote --tags --heads git://github.com/jquery/jquery.git", exit code of #-532462766

من از نسخه‌ی Visual Studio 2015 Update 1 CTP استفاده می‌کنم، ولی ظاهرا این مشکل در نسخه‌های دیگر هم وجود دارد و فایل bower.cmd ویژوال به درستی کار نمی‌کند. من برای حل این مشکل، ابتدا gitرا نصب کردم و در تنظیمات bower، مسیر پیش فرض ویژال رو به مسیر نصب git تغییر دادم. یعنی در پروژه بر روی پوشه‌ی Bower کلیک راست و configure external tools را انتخاب کردم و تیک $(DevEnvDir)\Extensions\Microsoft\Web Tools\External\git را برداشته و در عوض مسیر پیش فرض خودم یعنی C:\Program Files\Git\bin را اضافه کردم. 

اگر راه درست و اصولی‌تری برای حل این مشکل وجود دارد ممنون می‌شوم دوستان راهنمایی بفرمایند.

خب بعد از اضافه کردن خاصیت dependencies و پکیج‌های مورد نیاز، خاصیت exportsOverride را نیز مانند نمونه به فایل bower.json اضافه نمایید.

{
  "name": "ASP.NET",
  "private": true,
  "dependencies": {
    "bootstrap": "3.3.6",
    "jquery": "2.1.4",
    "jquery-validation": "1.14.0",
    "jquery-validation-unobtrusive": "3.2.4"
  },
  "exportsOverride": {
    "bootstrap": {
      "js": "dist/js/*.*",
      "css": "dist/css/*.*",
      "fonts": "dist/fonts/*.*"
    },

    "jquery": {
      "": "jquery.{js,min.js,min.map}"
    },
    "jquery-validation": {
      "": "jquery.validate.js"
    },
    "jquery-validation-unobtrusive": {
      "": "jquery.validate.unobtrusive.{js,min.js}"
    }
  }
}
Bower به صورت خودکار پکیج‌ها و وابستگی‌های آن‌ها را دانلود می‌کند، ولی توجه نمایید که هنوز فایل‌ها در پوشه‌ی wwwroot قرار نگرفته‌اند و قابل استفاده نیستند. پس باید از gulp کمک بگیریم تا این فایل‌ها را پردازش و در wwwroot قرار دهد. برای نصب gulp در پروژه، یک فایل NPM configuration به پروژه اضافه می‌کنیم و آن را package.json می‌نامیم. خاصیت "devDependencies" آن را همانند زیر تکمیل می‌کنیم:
"devDependencies": {
    "gulp": "3.9.0",
    "rimraf": "2.4.4",
    "gulp-concat": "2.6.0"
  }
بعد از ذخیره‌ی تغییرات باید پوشه‌ی NPM را در مسیر Dependencies مشاهده نمایید که شامل gulp و بقیه پکیج‌ها باشد.

حال که از نصب بودن gulp در پروژه مطمئن هستید فایل تنظیمات آن یعنی یک فایل Gulp Configuration را به root پروژه اضافه نمایید و آن را Gulpfile.js بنامید. برای استفاده از bower باید تنظیمات gulp را به صورت زیر انجام دهید:
var gulp = require('gulp');
var rimraf = require('rimraf');

var paths = {
    bower: "./bower_components/",
    lib: "./wwwroot/lib/"
};

gulp.task('clean', function (callback) {
    rimraf(paths.lib, callback);
});

gulp.task('default', ['clean'], function () {
    var bower = {
        "bootstrap": "bootstrap/dist/**/*.{js,map,css,ttf,svg,woff,eot}",
        "jquery": "jquery/jquery*.{js,map}",
        "jquery-validation": "jquery-validation/jquery.validate.js",
        "jquery-validation-unobtrusive":
                "jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"
    };

    for (var destinationDir in bower) {
        gulp.src(paths.bower + bower[destinationDir])
                .pipe(gulp.dest(paths.lib + destinationDir));
    }
});
تنظیمات مورد نیاز برای استفاده‌ی از bower و gulp تمام شد. حال باید از این ابزارها برای مدیریت فایل‌های client-side خود استفاده نماییم. روی Gulpfile.js کلیک راست کرده و Task Runner Explorer را انتخاب نمایید. از پنجره‌ی سمت چپ روی default دوبار کلیک نمایید تا خروجی زیر نمایان شود.


اگر پردازش فوق با موفقیت و بدون خطا انجام شود، می‌توانید پکیج‌های ایجاد شده را در مسیر wwwroot/lib، مشاهده نمایید.


مرحله‌ی چهارم: ویرایش برخی از view ها

حال که پکیج‌های مورد نیاز پروژه، در پوشه‌ی wwwroot قرار گرفتند، باید view هایی که ارجاعی را به این فایل‌ها دارند، نیز ویرایش نماییم. یکی از این فایل‌ها Layout.cshtml_ است که در مسیر Views/Shared قرار دارد. این فایل را باز کرده و به جای متد ()Styles .Render از عنصر <link> برای لود کردن استایل‌های بوت استرپ و غیره استفاده نمایید.

<link rel="stylesheet" href="~/lib/bootstrap/dist/css/bootstrap.css" /><link rel="stylesheet" href="~/css/site.css" />
برای فایل‌های js نیز متد () Scripts.Render را با عنصر <script> جایگزین نمایید.
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.js"></script><script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.js"></script>


مرحله‌ی پنجم(اختیاری): جایگزین کردن متدهای Html helperبا ساختار Tag Helper

یکی از ویژگی‌های جالب و مفید MVC 6 ساختار TagHalper ‌ها هستند که در واقع جایگزینی برای متدهای HtmlHelper و عملکردی مشابه به آنها دارند. البته استفاده از این ویژگی اجباری نیست ولی اگر تعداد ویوهای شما زیاد نیست و خواهان استفاده‌ی از این قابلیت در پروژه‌ی خود هستید، تنها کاری که باید انجام دهید، پیدا کردن HtmlHelper‌ها و جایگزینی آنها به صورت زیر می‌باشد: 

@Html.TextBoxFor(model => model.Name, new { style = "width: 100px" })
جایگزین شود با
<input asp-for="Name" style="width: 100px" />


نتیجه گیری
همان طور ملاحظه نمودید انتقال پروژه از ASP.NET MVC 5 به ASP.NET MVC 6 شامل انجام چند مرحله است و دشواری خاصی ندارد. عمده‌ی این تغییرات و پیچیدگی‌ها هم مربوط به انتقال فایل‌های client-side و نحوه‌ی کار با ابزارهای مدیریت پکیج می‌شود و البته تنظیماتی که در این بین باید انجام شوند. البته قسمت‌های دیگری مانند تنظیمات bundling و connection string نیز با MVC 5 تفاوت هایی دارد و کار با آن‌ها نیز بسیار ساده می‌باشد.

‫فراخوانی یک تابع بعد از اتمام Render در AngularJS

$
0
0
در این مقاله در خصوص موضوعی صحبت خواهم کرد که شاید مشکل اکثر برنامه نویسان باشد؛ مخصوصا در استفاده از پلاگین‌های jQuery در پروژه‌های AngularJS.
مطمئنا برای شما هم پیش آمده که نیاز داشته باشید تابعی را بعد از اتمام Render در AngularJS صدا بزنید یا متوجه اتمام Render بشوید.

سوال اول: چرا این بحث مطرح هست؟
وقتی شما از AngularJS در پروژه‌ای استفاده می‌کنید و سبک کاری شما Model Based یا بهتر بگویم MVVM می‌باشد، عملیات Binding در View، توسط AngularJS انجام می‌شود و AngularJS توسط Watcher‌ها تغییرات را در View اعمال می‌کند.

سوال دو: مشکل کجاست؟
مشکل اینجاست که چه موقعی Binding یا Render تمام می‌شود؟ فرض کنید شما یک لیست دارید و می‌خواهید در View نمایش دهید. مسلما از ng-repeat استفاده می‌کنید و AngularJS از مدلی که مشخص شده است موارد را خوانده و در View نمایش می‌دهد. فرض کنید همه‌ی این موارد باید توسط jQuery UI دارای قابلیت Draggable بشوند. اما چه موقعی تابع مربوطه را صدا بزنیم؟ از کجا مطمئن شویم که element‌های لیست شهر‌ها در View موجود هستند؟ کد زیر را نگاه کنید.
<div class="city" ng-repeat="item in items">
     {{item.title}}<div>
و در Controller
$scope.items=[
     {title:'اردبیل'},
     {title:'تهران'},
     {title:'تبریز'},
     {title:'مشهد'},
     {title:'اصفهان'}
];
ما فرض می‌کنیم بعد از اینکه شهر‌ها در View به صورت لیست نمایش داده شدند، کاربر باید بتواند شهر‌ها را Drag کند و مکان آنها را با ماوس جابجا کند. برای این کار ما از تابع jQuery UI زیر استفاده می‌کنیم:
$('.city').draggable();

سوال سوم: خوب مشکل کجاست؟
مشکل اینجاست که ما چه موقعی این تابع را صدا بزنیم تا مطمئن شویم که elementهای کلاس city در View موجود هستند و نسبت به تغییر لیست شهر که ممکن هست در طول اجرا این شهر‌ها کم یا زیاد شوند چه موقعی تابع jQuery UI را صدا بزنیم؟

سوال چهارم: راه حل چیست؟
در این چند سالی که من با AngularJS کار می‌کنم، از یک روش خیلی ساده استفاده میکنم و با همین روش از همه‌ی پلاگین‌های غیر AngularJS بدون تبدیل کردن این پلاگین‌ها به معادل AngularJS و یا گشتن چند ساعتی در اینترنت برای پیدا کردن پلاگین مشابه و منطبق با AngularJS که خیلی از مواقع هم پیدا نمی‌شوند، راحت شده‌ام. کد زیر را مشاهده کنید.
app.directive('ngFinishRender', function ($timeout) {
    return {
        restrict: 'A',
        link: function (scope, element, attr) {
            if (scope.$last === true) {
                $timeout(function () {
                    scope.$eval(attr.ngFinishRender);
                }, 0);
            }
        }
    }
});
این کد یک Directive جدید را در پروژه‌ی AngularJS شما تعریف می‌کند که توسط AngularJS قابل پردازش هست. این Directive را در View اضافه می‌کنم و کد View بالایی به کد زیر تغییر می‌کند:
<div class="city" ng-repeat="item in items" ng-finish-render="init()">
     {{item.title}}<div>
اما این Directive چه عملی را انجام می‌دهد؟ این Directive توسط AngularJS پردازش شده و تابع init را که در مقدار ng-finish-render نوشته شده است، بعد از اتمام ng-repeat اجرا می‌کند. خوب تابع init را در controller می‌نویسیم؛ به کد زیر دقت کنید.
$scope.items=[
     {title:'اردبیل'},
     {title:'تهران'},
     {title:'تبریز'},
     {title:'مشهد'},
     {title:'اصفهان'}
];

$scope.init=function(){
     $('.city').draggable();
}
شما به همین راحتی می‌توانید از همه‌ی پلاگین‌های غیر AngularJS استفاده کنید و متوجه اتمام Render در View شوید.

‫نحوه ایجاد یک نقشه‌ی سایت پویا با استفاده از قابلیت Reflection

$
0
0
طبق این استانداردقالب نقشه‌ی سایت به فرم زیر می‌باشد:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?><urlset xmlns="http://www.sitemaps.org/schemas/sitemap/0.9"><url><loc>http://www.example.com/</loc><lastmod>2005-01-01</lastmod><changefreq>monthly</changefreq><priority>0.8</priority></url></urlset>

که یک فایل XMLمتشکل از یک تگ urlset است و این تگ نیز حاوی یک یا چند تگ urlمی‌باشد. با توجه به تعاریف بالا به یک چنین کلاسی خواهیم رسید: 

public enum ChangeFreq
        {
            Always,
            Hourly,
            Daily,
            Weekly,
            Monthly,
            Yearly,
            Never
        }

        [XmlElement("loc")]
        public string Url { get; set; }

        [XmlElement("lastmod")]
        public DateTime? LastModified { get; set; }
        public bool ShouldSerializeLastModified()
        {
            return LastModified.HasValue;
        }

        [XmlElement("changefreq")]
        public ChangeFreq? ChangeFrequency { get; set; }
        public bool ShouldSerializeChangeFrequency()
        {
            return ChangeFrequency.HasValue;
        }
        [XmlElement("priority")]
        public float? Priority { get; set; }
        public bool ShouldSerializePriority()
        {
            return Priority.HasValue;
        }
    }

دقت داشته باشید که چون پروپرتی‌های LastModified، ChangeFrequencyو Priorityاز نوع Nullableتعریف شده‌اند، پس باید کاری کنیم در صورتیکه این پروپرتی‌ها نال بودند سریالیز نشوند. بدین منظور از تابع ShouldSerialize[MemberName]استفاده می‌شود. این تابع جزئی از دات نت است. کافی است بعد از ShouldSerializeنام پروپرتی را ذکر کنید. حال به کلاس دیگری نیاز داریم تا لیستی از کلاس فوق را دربر داشته باشد. 

[XmlRoot("urlset",Namespace = "http://www.sitemaps.org/schemas/sitemap/0.9")]
    public class SiteMp
    {
        private readonly List<Location> _locations;

        public SiteMp()
        {
            _locations = new List<Location>();
        }

        [XmlElement("url")]
        public List<Location> Locations
        {
            get { return _locations; }
            set
            {
                foreach (var location in value)
                {
                    Add(location);
                }
            } 
        }

        public void Add(Location location)
        {
            _locations.Add(location);
        }
    }

حال برای پردازش کلاس بالا لازم است ActionResultی را طراحی کنیم تا خروجی Response را به فرمت XML پردازش کند:

public class XmlResult : ActionResult
    {
        private readonly object _objectToSerialize;

        public XmlResult(object objectToSerialize)
        {
            _objectToSerialize = objectToSerialize;
        }
        public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
        {
            if (_objectToSerialize == null)
               return;
             context.HttpContext.Response.Clear();
             var xmlSerializer = new XmlSerializer(_objectToSerialize.GetType());
             context.HttpContext.Response.ContentType = "text/xml";
             xmlSerializer.Serialize(context.HttpContext.Response.Output, _objectToSerialize);            
        }
    }

و در آخر یک کنترلر ساخته و به صورت زیر از آن استفاده می‌کنیم: 

public class SiteMapController : Controller
    {
        // GET: SiteMap
        public ActionResult Index()
        {
            SiteMp siteMap = new SiteMp();
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/Home/Index"
            });
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/Home/NewRequest",
                ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Always,
                LastModified = DateTime.UtcNow,
                Priority = 0.5f
            });
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/Home/FindRequest",
                ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Always,
                LastModified = DateTime.UtcNow,
                Priority = 0.5f
            });
            siteMap.Add(new Location
            {
                Url = Request.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority) + "/ContactUs/Index",
                ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Daily,
                LastModified = DateTime.UtcNow,
                Priority = 0.5f
            });
            return new XmlResult(siteMap);
        }

اگر دقت کنید لینک‌های ثابت باید به صورت دستی اضافه شوند. سناریویی را تصور کنید که لینک‌ها زیاد باشند(جدای از لینک هایی که از دیتابیس لود می‌شوند) این کار کمی ناجور به نظر می‌رسد. در اینجا میخواهیم از طریق امکانات ،Reflectionعمل اضافه کردن لینک به صورت خودکار انجام شود. 

public class ControllerScanner
    {
       public static List<string> ScanAllControllers(HttpRequestBase requestBase)
        {
            Assembly asm = Assembly.GetAssembly(typeof(MvcApplication));

            var controllerActionlist = asm.GetTypes()
                .Where(type => typeof (Controller).IsAssignableFrom(type))
                .SelectMany(type => type.GetMethods(BindingFlags.Instance | BindingFlags.DeclaredOnly | BindingFlags.Public))
                .Where((returnType => returnType.ReturnType == (typeof(ViewResult)) || returnType.ReturnType==(typeof(ActionResult))))
                .Select(
                    x =>
                        new
                        {
                            Controller = x.DeclaringType.Name,
                            Action = x.Name,
                            ReturnType = x.ReturnType.Name

                        })
                .OrderBy(x => x.Controller).ThenBy(x => x.Action).Distinct().ToList();

            if (requestBase.Url == null)
                return null;

            var url = requestBase.Url.GetLeftPart(UriPartial.Authority);
            return controllerActionlist.Select(controller => $"{url}/{controller.Controller}/{controller.Action}").ToList();
        }
    }

حال از کلاس بالا در کنترلر SiteMap به صورت زیر استفاده می‌کنیم :

public class SiteMapController : Controller
    {
        // GET: SiteMap
        public ActionResult Index()
        {
            var siteMap = new SiteMap();
            var controllers = ControllerScanner.ScanAllControllers(Request);
            foreach (var controller in controllers)
            {
                siteMap.Add(new Location
                {
                    Url = controller,
                    ChangeFrequency = Location.ChangeFreq.Always,
                    LastModified = DateTime.UtcNow,
                    Priority = 0.5f
                });
            }
            return new XmlResult(siteMap);
        }        
    }

در آخر نیز سطر زیر را به سیستم مسیریابی اضافه نمایید تا در صورت درخواست فایل sitemap.xml  اکشن Index از کنترلر SiteMap فراخوانی شود.

 routes.MapRoute(
                "SiteMap", // Route name
                "sitemap.xml", // URL with parameters
                new { controller = "Sitemap", action = "Index", name = UrlParameter.Optional, area = "" }
            );


Viewing all 1980 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>